cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

رُمان و بیوگِرافی

🤩786🤩 منبع رمان های📖 عاشقانه 👫 طنز 🤪 غمگین🖤 کلکلی😁 و خنده دار 🤣 به لهجه سوچه هراتی 🥰 از بهترین نویسنده های هرات ♥️ ارتباط با ما @Robat_me_bot فقط در این کانال https://t.me/BioAndRoman

Show more
Advertising posts
1 842
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دوستای عزیز ای رمان ک ای روزا پخش نمیشه ب کناریو شاوی ک پخش بشه جبران دگه شاوا هم میشه یعنی چهار روز نگذیشتیم ۲۰قسمت میگذاریم دلجم باشین
Show all...
🥰 59😢 25😭 21👍 10👏 10🤩 6 4👌 4😍 4🔥 2💋 1
عید نزدیکه 😍☝️☝️ و لباسایی که ب اشتراک گذاشتن دوخت خودنا هست هر چی زود تر جوین و سفارش بدین😃
Show all...
🥰 7 5👍 3
مِهر🍂 نویسنده:فروغ توانا پارت : دو صد و پانزده وقتی رفتار و طرز گپ زدنیو میبینم میفهمم ک میتونه برار مه و یک زندگی اداره کنه مادر:خب خواهر جان هموته ک چند روز پیش گفتم و امدم بری امر خیر امدیم خاله:خیلی خوش امادین مم خودی فامیل گپ زدم خوهر جان بابا زلیخا گفتن همدیگر میشناسیم و نیازی بری ادیت کردن و رفت امدا بیجا نداریم مادر :خدا شمار خیری بده هی تفره میرفتن ب گپا خو ک مه:حالی دختر شما عروس ما میشه😍 برار مه بمرد از انتظار ک دیدم هممممه شروع کردن ب خنده خاله:تو ب دل شی خوش دارم رک بودن تور بخیر بگین ک شاو مردا شما بیاین از طرف ما اوکیه اونا دگه شرط و شرایطی دارن و هر چی هم ک دختر مه گفته مادر:روی چشممممم انشاالله که خداوند ای دو جوان خوشبخت بگردانه خاله؛الهی امین جمیع دخترکا و بچها ارسلان وقتی از بالا ب طرف زینت نگاه میکردم اینها ک گپ میزدن دلیو بسر میاماد میخندید ناراحت میشد و پوکر وقتی او گپ گفت خیلی خندیدم چقذر بی حوصله هم هسته خانم خانماااا هر بار بیشتر و بیشتر عاشق میشدم نمیفهمم ای دو سعت ایشته تیر شد و رفتن همه خیلی خوشحال بودن ک دیدم یکی دست خو بگذیشت رو شونه مه 😨 @BioAndRoman
Show all...
39👍 9🥰 6❤‍🔥 2😢 2💔 1
مِهر🍂 نویسنده:فروغ توانا پارت : دو صد چهارده زینت:کار نداری مر صدا میکنن نون بخورم مه:نه خداحافظ نوش جان زینت:خداحافظ ای دو روز چیرقم تیر بشه خدایا 🍃🍃🍃🍃🍃 مادر همی لباسا مه خوبه؟ مادر خیلی هم خوبه مادر جو مه:خوبه پس کت شلوار رنگ پسته ای پوشیده بودم هیچ آرایشی نکردم جلو موها خو ببافتم و شال بسر خو کردم در سرا زنگ اماد زینت نا بودن از حمالی استرس گرفتم ب ای دو روز چهار کیلو پایین امدم😢 بی بی یو بودن زینت زینب مادر زینت خودی فکر کنم عمه مادریو و لیا خاله:بیا دختر مه چای ها ببر ای هم گیلاس آوی مه:نمیشه شما ببرین؟ خاله:رسم اینه ک تو ببری دختر مه مه:باشه ب ته دهلیز مهریه بود و مادر مه خودی بی بی مه ب همه چای تعارف کردم خاله هم گیلاس آوی وردیشتن وقتی طرف مه نگاه کردن احساس آرومی کردم نه ترس ب چشماینا دوست داشتن دیدم یک کمی راحت شدم تقریبا ده دقیقه بشیشتم و امدم بالا زینت زلیخا واقعا واقعا دختر برازنده هست بری ظهیر جان @BioAndRoman
Show all...
👍 11 10🥰 4
مِهر🍂 نویسنده:فروغ توانا پارت : دو صد سیزده مه:خبه برو دگه از اطاق مه خیلی مزاحم شدی ارسلان:میگی چند تا عکس از ظهیر بتو بندازم😁😂 مه:😡😡😡بخدا میگم ب بابا باباااااااااااا سی کنین بچه خووو😭😭 بخدا تا ای کار تور سر نکنم انی قسم یاد تو باشه ارسلان:منتظرم 💀😄 بای مه:یاد تو باشه ارسلان :ریز میبینمت😅 در بسته کرد خداااااا زینت زنگ زد مه:الا خب شد زنگ زدی تور بخدا چی گفتی چری ایته یکدفه گی چری بمه ادلی نگفتی 😡 زینت:زبون خو ب حلق خو نگادار چی بگم؟ البد تا حالی دگم گپا تور ب کسی گفته بودم؟ بعدا میفهمی ب چی خاطر امدیم و درسته سر گپ مه بالا کردم😁 حالی عروس ننم میشی😁 مه: توهم بعدا میفهمی😂 زینت:چکار میشه بشووووو مه:دگه اختلاط کن @BioAndRoman
Show all...
🥰 9❤‍🔥 6👏 3👍 2 1
مِهر🍂 نویسنده:فروغ توانا پارت : دو صد و دوازده از یک طرف خوشحال و یک طرف استرسی بودم یعنی آخر مه چکار میشه خدایا همه چیز ب خیر مه قرار بده امین امشاو اصلا پایین نرفتم نمیتونستم روبرو شم با فامیل اصلا ارسلان:زلیخا بیام؟ مه:ها بیا بیاماد بشیشت پیش مه ارسلان:ببین غم نخور و بیا پایین ب فکر هیچ چیزی هم نباش خدا کمک میکنه مه:باشه ارسلان :ظهیر بسیااااااز بچه گلیه بیا بتو از اخلاقایو بگم خیلی سرسنگینه غیرتیه جان فدایه تند اخلاقه مقبوله قد بلنده😂 مه:نه ک تو قد کوتاهی ارسلان:خب ماشالله که مه صنوبری ام ولی تور از ته کوچه پیدا کردیم😂 مه:مرررگ ارسلان:نگاه کن یک پوره چیزی مه:اصلانم نیم ارسلان :وخی متر بیار اگ از ۱۶۰بالا بودی ریش خو میتراشوم مه:حالی تم خودی ۱۹۰سانت قد خو مار بکشتی از تعریف باز کو ریش تو تو که حمالی ریش نداری😑 ارسلان:باشه باز بلند شد 😂 @BioAndRoman
Show all...
👍 16🥰 5👏 2👌 2 1
مِهر🍂 نویسنده:فروغ توانا پارت : دو صد و یازده خوشحال بودم نه بخاطر ایکه خوهر مه عروس میشه بخاطر ایکه ظهیر شوهریو میشه خوشحال بودم ظهیر تنها آدمیه که میتونه از خوهر مه مراقبت کنه برفتم پایین و خودی بابا خو صحبت کردم یارب زینت عمر قبول کرده مرد هستم ولی استرس دارم کسی در مورد زینت حرفی بزنه چی برسه ب خواستگاری و ازدواج عمر دختره دیونه احمق بخاکی که نمایی نمایی نخواسته باش از خدا تم باشه بچه مثل مه تور خواسته باشه دختر کمه هه اصلا مهم نیه چری باید مه راجب یو فکر کنم زلیخا وقتی دیروز زینت پیام داد اصلا ب رویای صدم مه هم نبود ک میاین ب خواستگاری نکنه زینت بگفته باشه ب همه😩 ابرو مه برفت کاشکی نمیگفتم @BioAndRoman
Show all...
18👍 4👌 3
عید نزدیکه 😍☝️☝️ و لباسایی که ب اشتراک گذاشتن دوخت خودنا هست هر چی زود تر جوین و سفارش بدین😃
Show all...
4👍 2
Show all...
﮼فرجام‌مُد

به دنیای زیبای هنر خوش آمدین 🤍 دید وسیع، تفکر دقیق، طراحی هنرمندانه ! «با ما صداقت در مسلک و ظرافت را تجربه کنید !✨» (دوخت انواع مدل های مجلسی و محفلی پذیرفته میشود) ٫آدرس :هرات افغانستان🇦🇫 ٫ارسال با پیک موتوری 🛵(۵۰Af)

9👍 1
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.