ارباب هات من 💋
🚩 Channel was restricted by Telegram
Show moreThe country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
239
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
وقتی #ددی دست و پای #بیبیشو میبنده و به #اوج میرسوندش🔞🤤👇🏻
زنجیر وصل به #سینههامو برد تو دهنش و تکونش داد...#نیپلام حسابی سرخ و کبود و برآمده شده بودن...و وقتی زنجیر تکون میخورد، اونا از #درد تیر میکشیدن: عاحخ عاحخ ددی....ددییی!!
و ناگهان زنجیرو با #دهنش کشید...#سینههام انگار کنده شدن و درد به اوج خودش رسید: عاااخخخ!!
https://t.me/joinchat/FiWidLbiS1A3MTBk
🔥اسکی از بنر #ممنوع چون پارت #واقعی رمانمه🚷🤬🔥
#ددی_بیبیبوی_خشن 🔥🔞
پسر #بلوچستانی که حتی نمیدونه #سکس چیه و گیر یه #ددی قاچاقچی میفته که تو سکس کنترل خودشو از دست میده ... ⛔️
#پارت_واقعی_رمانمه اسکی نرو🚷🤬
_ ببخشید #ددییی!! #غلط کردمممم!!!
بیتوجه به التماس کردناش ضربه هامو شدیدتر کردم و به لرزش #باسن سرخش زل زدم ... رو پام به خودش میپیچید و من #دیک سیخ شدشو حس میکردم ... با #خشم یه ضربه زدم رو #چاکش که گریه شو درآورد : #عاااییی !!!
_ چند بار باید بهت بگم جلو بقيه صدام نزن #ددی ؟؟!
و دستمو از وسط پاش بردم جلوش و دیک و #بیضشو گرفتم کشیدم...صدای #جیغش بالا رفت اما من ....😧👇🏻
https://t.me/joinchat/FiWidLbiS1A3MTBk
بدو #پارت_129 به بعد رو بخون💦🤫البته با #شرت اضافه و درصورتی که بالای 21 سالته🍌😮
🔺توجه: بنرها صددرصد پارتهای رمان هستند؛ پس صبور باشید💯🔺
1.49 MB
با دستای لرزون مشغول غذام شدم اما حرکت ویبراتور تند تر شد
آه بلندی گفتم که توجه #همه به سمتم جلب شد
با چشمای اشکی به #ارباب که با #پوزخند نگاهم میکرد و ابرو بالا مینداخت نگاه کردم
الناز سریع گفت : چیشد آهو #جون خوبی؟
اربابش تو مهمونی آبروشو میبره تو کص بردش ویبراتور میزاره😳😱🔥🔞💦
https://t.me/joinchat/AAAAAFKoLZT9eWSUt8Y5GQ
سیلی محکم دیگه ای به #کصم زد : این #نانازی سالار منو میخواد ؟ آره #جــنـده خانم؟
فقط نگاهش کردم که نوچ نوچی کرد و از روم بلند شد و دست کرد تو جیبش و چیزی بیرون آورد که ندیدم
دستشو رو #کصم کشید که #آهی کشیدم تو گلو خندید و یهو اون وسیله رو که الان فهمیدم #ویبراتور وارد #کصم کرد و ریموتی از تو جیبش بیرون آورد رو رو دکمش فشرد
با به کار افتادن #ویبراتور توی #کصم جیغ بلندی از شدت #لذت کشیدم
⭕️داستان دختری که #بردهیجنسی ارباب نریمان #خشن میشه هر شب اربابش رو #تمکین میکنه
رمان #ارباب بردگی فول #خشن
بالای 18 سال بیان🔞♨️
https://t.me/joinchat/AAAAAFKoLZT9eWSUt8Y5GQ
animation.gif.mp40.56 KB
- #فیلم و #سریالLGBT+ & BDSM🏳🌈🩸⛓
-چنلی برای بیبی گرلای لزبین و هات🔞
یه چنل خاص LGBTQ و BDSM
معدن گیفاي پو*رن و هات(بدون سانسور) ‼️🔥
https://t.me/joinchat/U3Kz3aUnwwRrVlHZ
#part_49
دستم بردم داخل شرتش
برخورد دست سردم با داغی تنش برقُ از چشماش پروندُ تکونی خورد
پامُ گذاشتم روی پاش و کشیدمش کنار تا از هم بازش کنم
دستم که روی ک.صش بود به حرکت درآوردم
انگشت فاک و اشارمُ از پایین تا بالای ک.صش با فشار کمی کشیدم
سرش داد عقب و لبش به دندون گرفت
فشار دستام زیاد کردم . . .
https://t.me/joinchat/U3Kz3aUnwwRrVlHZ
- فایل از رمانای هات lgbt & bdsm 👀🔥
-فیلم سینمایی #الجیبیتی🏳️🌈
https://t.me/joinchat/U3Kz3aUnwwRrVlHZ
-𝐑𝐚𝐢𝐧𝐛𝐨𝐰-
༨ 𝑻𝒖 𝒆𝒔 𝒍’𝒂𝒎𝒐𝒖𝒓 𝒅𝒆 𝒎𝒂 𝒗𝒊𝒆. ˎˊ˗ ☆𝐍𝐚𝐬𝐡𝐞𝐧𝐚𝐬: Karen :
https://t.me/TeleCommentsBot?start=sc-319479-y2nxf3T-Hana:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-348619-rVPlJoE#پارت47
#پارت_واقعی_رمان
زیر جفتشون داشتم #گاییده میشدم از عقب و #جلو محکم توم ضربه میزدن ضربه های #وحشتناک که با هر ضربه #سیـنه هام بالا پایین میشد و تکون میخورد با #شهوت تمام سیـنه هامو تو #مشتشون فشار میدادن و #نوک سینه هامو میکشیدن حس ی #جنده رو داشتم که دو تا #سوراخاشم داره میده اشک رو گونم خشک شده بود و هر ضربه شونو محکم تر از قبل #ضربه میزدن انگار #جفتشون برا #پاره کردن #سوراخام #مصمم بودن👅💦🔥🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAFKoLZT9eWSUt8Y5GQ
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.