•وابستگیات•

ادم بعضیا رو‌ که میبینه تازه میفهمه خودش چقدر ادم خوبیه…

یکی دیگه از سیلی هایی که بزرگسالی بهت میزنه اینه که میبینی بعضیا اونقدر که دوسشون داری دوستت ندارن

من بلدم چطوری زندگی کنم، می‌دونم چی می‌خوام و باید چیکار کنم، فقط خستمه، فقط توی نقطه‌ی اشتباهی از زندگی وایسادم.

بعدا؟ بعدا دیگه Mute شدی.

"امیدوارم از پس اون اتفاقی که در موردش چیزی به بقیه نگفتی به خوبی بربیای❤️

دلم برای طرز رفتارت با من، اون موقع که تازه باهم آشنا شده بودیم تنگ شده.

من از این درست میشه هایی که هیچ وقت درست نشد و انتظارشونو کشیدن ازم یه آدم بی رمق ساخت خسته ام، حس میکنم این پروسه طولانی جوری تغییرم داده که حتی اگه درست بشه هم دیگه دردی ازم دوا نمیکنه.

بزرگسالی شاید از همین‌جا شروع می‌شه. پنهان کردن اندوه.

غم؟ اونیکه خیلی دوسش داریو دیگه نخوایش :)