ᑕᏆᎢᎩ ᗷᗞᔑᗰ🔥

#پارت_۱ _شبی چقدر میگیری؟! خم شدم سمت شیشه و با بغض لب زدم _دو تومن. _چخبره. خواست پاشو بزاره رو گاز که گفتم : _دخترم پولشو لازم دارم . -جوووون بپر بالا ... امشب قراره علاوه بر من با دوستامم باشی . وحشت زده گفتم : _من نمیتونم دکتر خواهش میکنم !. _مگه نگفتی پول لازمی ؟ اگه باکره باشی پنج میلیون میدم اما گروهی ولی اول خودم تست میکنم ببینم باکره هستی یا نه ... بعدش پرتم کرد روی تخت ...🔞👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAEevhTXDyeC6C4AKmg + اخخخخخخ درد دارم _هیسسسس اروم باش بزار جا باز کنه😱💦

+شورتتو در بیار سریع -نه تروخدا اینجا شلوغه یکی میبینه +ببند دهنتو. درش بیار وگرنه همینجا لختت میکنم و جرت میدم شورتمو در اوردم که زیپ شلوارشو کشید پایین و گفت بیا بشین رو پام به حرفش گوش دادم خواستم بشینم که گفت یه لحظه وایسا ... بعد چند ثانیه خودش شونمو گرفت و روی پاش نشوند سوزشی بدی زیر دلم حس کردم یه لحظه نفسم رفت... از درد داشت اشکم در میومد خواستم بلندشم که یکی از دوستاش اومد و.... https://t.me/joinchat/AAAAAEnDTDfD5B_gfMY_Fg وسط مهمونی 😱💦 پارت جدید زدما بدویین شبم پارت جدید میزنم بپاشین توش💦💦💦

بیوه‌ای‌ که‌ به‌ مدت 7 شب‌ در‌ کلبهای‌ وسط‌ جنگل‌ به‌ مردان‌ سرویس‌ بده‌ تا‌ نحسی‌ اون‌ از‌بین‌ بره🔞🔞🔞 دختره با صورت خونی تو بغلم بی هوش شده بود، چاقو جیبیمو بیرون آوردم و یه قسمت از ملافه ی لحافی که دور دختره بودو با بدبختی جدا کردم و زیر آب چشمه گرفتم و شروع کردم به تمیز کردن صورتش، با رفتن لکه های خون صورت سفیدو خوشگلش نمایان شد.. این دختر باید همون دختر نحسی که کل روستا راجبش حرف میزدن و میگفتن باید رسم واسش اجرا شه و میزبان مردای روستا باشه تا نحسی از بین بره! پوف کلافه ای کشیدم خواستم بلند شم که چشمم به تن لختش که الان دیگه لحافی پوشش نبود افتاد.. زیبا و بی نقص بود دستی روی بالا تنه ی لختش کشیدم سفت و خوردنی بود https://t.me/joinchat/AAAAAEWMGFJpZP7T6WcHUw

-ممنون که هزینه بیمارستان رو دادی! تنها خواهش‌میکنی زیرلب زمزمه‌کرد سر بلندکردم و به فک‌خوش‌تراشش خیره شدم:اگه نبودی نمیدونستم با مامانم چیکارکنم هیچ‌ وظیفه‌ای نداشتی ولی کمکمون‌کردی! اونم سرش رو پایین‌داد و از بالا نگاهم‌کرد:تو زنمی‌ وظیفه‌ام‌بود! - نه این‌فقط یه صیغه برای‌کاره! نگاهش‌سخت‌شد:برای کار هرشب برام آه‌میکشی؟ از بی‌باکی‌اش لبم را گزیدم که نگاهش به‌سمت لبم کشیده‌شد و این‌بار نگاهش از نوع دیگه‌ای‌بود! -اگه الان بخوام‌ببوسمت عوضی‌بازی‌میشه؟ از لحن‌صداش‌ دلم فرو ریخت و گفتم:نه! روم چرخید و حالا زیرش بودم:اگه همین‌الان بخوام حست‌کنم ردم‌میکنی؟ نفسم گرفت و تنها به عمق چشماش خیره شدم دستش رو روی تنم کشید و روی بالاتنه‌ام ثابت شد -اگه این‌وقت شب‌صدای‌ناله‌ات رو درارم مشکلی‌پیش‌میاد!؟ https://t.me/joinchat/kstXFZSpoo84NjU0

ناز کوچولوش رو اروم با انگشتم لمس کردم.از ترس نازش نبض میزد. _هیشش...جونم جوجو؟ این چیه زیر دستمه هوم ؟ چرا داره تکون میخوره؟ ترسیده؟؟ بیشتر خمش کردن تا خوب تو دستم باشه. _جوجوی من باز کنه پاهاشو.. بیتوجه به حرفم سعی داشت پاهاشو جفت کنه و اشک میریخت.با همون دستی که روی نازش بود یکمی پاهاشو فاصله دادم و با عصبانیت گفتم: حرف گوش ندی با درد تمومش میکنما کمند. میدونی که لجبازی دوست ندارم... #هات #خشن #زوری https://t.me/joinchat/Qsv4yKAYwvNOWYCf اخرین باره لینکشو میزارم https://t.me/joinchat/Qsv4yKAYwvNOWYCf یه رمان فول هات 💦بدویین😈💦 پارت جدید میخوام بزنما بدویید

#تو_حموم_جرش_میده اوووف قوربونت بشم چه سینه هایی داری دیوونم کردی پدر سوخته خم شو خم شو بزار تا ته بره توش بزار قشنگ جا باز کنه _آخ حاجی پاره شدم انقدر سر و صدا نکن افسون میشنوه _قربون افسونم بشم دیشب از لای در حموم دیدش زدم چه خانمی شده واسه خودش سفید مفید و تپل مثه خودت کی میشه اونم زیرم باشه خودم باید زنش کنم هر دوتا تونو با هم صیغه میکنم تا هر شب زیرم باشد _ولی حاجی اون خیلی بچس هنوز بلوغ نشده _هیس قمبل کن برام بده بالاتر طوری جرش میدم که هر شب خودش بیاد زیرم حاجی تند تند بهم ضربه میزد که یهو افسون داد زد: _مامانی بابا حاجی اومده؟! ❌❌♨️♨️♨️ https://t.me/joinchat/N2H_EE37iZ44OWNk

_لباساتودربیارو روی مبل دراز بکش. اول پاهام قفل کرده بود از ترس.اما الان بی اراده کارایی که میگفت انجام میدادم. سمت مبل رفتمو روش دراز کشیدم.چیزی حالت زیرانداز زیر پهن کرد.نمیفهمیدم اینا برای چیه ؟؟زیر پام نشست و دستشو سمت شور*تم برد. با قرار گیری دستش روی کش بالای شور*تم ناخوداگاه به مچ دستش چنگ زدم.بدون اینکه دعوام کنه یا تنبیه ام کنه، چیزی که همیشه فکر میکردم ددی ها موقعی که لیتلی کاری که خواستن انجام نده ؛ تنبیه اش میکنن، اما اون در کمال آرامش مچ دستمو گرفت و روی شکمم گذاشتش. _ دستت از اینجا تکون نمیخوره. شور*تمو پایین کشید و پایین مبل انداخت.به رون پام چنگ‌ زد و از هم بازشون کرد.... https://t.me/joinchat/V_q8QC8gUXKckwCQ #ژانر_ددی_لیتل اخرین باره لینکشو میزارما 😈💦

_پرده دارى؟! _ مي تونى ببينى... _ كرستتو كه وا كردم بخواب چكت كنم... _ او.. او... چك مك نداريم... فقط با چشم... مى خواى با انگشت و كلفتت چك كنى مبلغ ميره بالا... _ ده خوبه؟ _ ببر بالا خواهرم دياليز داره... _ به شرط اينكه اگه پرده اتو خودم زدم بعدش فقط با من سس داشته باشي... اوكيه؟!... _ آره ‏_نترس دختر جون اصلا درد نداره! _ آخه خيلي كلفته... _ پاهاتو باز كن اروم بزارم تو... _درد داره... _اه بمير دختر ديوونه ام كردى دراززبكش ببينم..🔞💦👇 https://telegram.me/joinchat/AAAAAEevhTXDyeC6C4AKmg

بچه رو تو بغلم نگه داشتم و داشتم بهش شیر میدادم که مهرداد با دختر خاله ش وارد اتاق شد و بی توجه به من لباس دختر خاله ش رو دراورد و شروع کرد به خوردن سی.نه هاش _چیکار میکنی مهرداد ... برو بیرون مهرداد خمار نگاهم کرد ... _دارم شیر میخورم همونطوری که پسرت داره شیر میخوره ... با بغض نگاهش کردم که زبونی روی سی.نه دختر خاله ش کشید و ... https://telegram.me/joinchat/AAAAAEevhTXDyeC6C4AKmg #فول_هات🔞 #ابت_میاد💦💦💦💦💦

_تازانو بکش پایین و باز کن پاهاتو خم شو رو میز _ درد داره سامان هنوز میسوزه از دیشب _شل کنی راحت میره..اول انگشت میکنم جا باز کنه.شل کن بیشتر خم شو... با بغض میگم:تورو خدا نمیتونم... _شل کنی یا نکنی قراره بکنمت. میل خودته میخوای قبلش انگشت کنم یا یهو جرت بدم؟ https://t.me/joinchat/SK0lOs7-G3gAJTd9 دختره رو دمر رو پاهاش خوابونده بهش میگه شل کن تا بتونم انگشتمو بکنم داخل... #ویژه_ی_بزرگسالان_برای_زیر_18_سال_توصیه_نمیشه🔞🔞🔞🔞🔞