cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

اکهارت تله

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست Admin @hossein_mysticosm کانال اختصاصی اکهارت تله مطالب آقای اکهارت تله در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Show more
Advertising posts
3 362
Subscribers
No data24 hours
+147 days
+5130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

ادامه ... فراوانی همچنین آن کسی که فکر می کنید هستید، ارتباط نزدیکی با آن کسی که می بینید دیگران با او رفتار می کنند، دارد. بسیاری از مردم از این که دیگران با آن ها رفتار درستی ندارند، گله مند هستند. آن ها می گویند: «هیچ کس بـه مـن احترام نمی گذارد، به من توجه نمی کنند، مرا حساب نمی کننـد، من را بـه درسـتی نمی شناسند و بجا نمی آورند و از من سـوء استفاده می شـود». هر گاه کسی رفتاری مهر آمیز با آن ها دارد، فکر می کنند که باید انگیزه ای پنهانی پشت آن مهربانی باشد: «دیگران می خواهند فریبم دهند و با سوء استفاده از من، مرا وادار به انجام کاری که می خواهند، بکنند. هیچ کس مرا دوست ندارد.» این گروه، آن کسی را که به عنوان خود می بینند: «من حقیر» و نیازمند است که خواسته هایش برآورده نمی شود. برداشت نادرست از آن کسی که هستند، موجـب کژ کاری در همه روابط آن ها می گردد. این آدم ها بر این باورند که هیچ چیزی برای بخشیدن ندارند و دنیا یا دیگران خواسته هایشان را از آن ها دریغ می کنند. همه واقعیت این عده بر پایه احساس خیالی از آن کسی که هستند، قرار دارد و این باور در شرایط آن ها خلل وارد می کند و به تمامی روابطشان آسیب می رساند. چنان چه افکارتان نشان گر کمبود و نیازمندی ـ چه از نظر مالی، پذیرفتـه شـدن يـا عـشق _ باشد، این افکار به صورت بخشی از آن کسی در آمده است که فکر می کنید هستید و شما همیشه با کمبود رو به رو می شوید. آن گاه به جای این که خوبی های زندگی را به درستی برآورد کنید، تنها چیزی که می بینید کمبود است. بجا آوردن و شناخت خوبی هایی که در زندگی شما وجود دارد، ریشـه همـه نعـمـت هـا اسـت. حقیقت این است که هر آن چه را فکر کنید دنیا از شما دریغ می دارد، شما از دنیا دریغ می کنید. شما آن را به دنیا نمی بخشید، زیرا در ژرفای وجودتان فکر می کنید که بی چیز و حقیر هستید و چیزی برای بخشیدن ندارید. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 177 و 178 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 5
ادامه ... کسانی که بسیار نا آگاه هستند، «من درون» خـود را از طریق بازتاب آن در دیگران تجربه می کنند. هنگامی که پی می برید به آنچه در دیگران واکنش نشـان می دهید، در شما نیز هست ـ و گاهی فقط در شماست ـ نسبت به «مـن درون» خود آگاه می شوید. در این مرحله شاید این نکته را هم ببینید که آن چه را فکر می کردید دیگران با شما می کنند، کاری ست که شما با دیگران می کنید و با این آگاهی، دیگر از دیدن خود به صورت قربانی دست بر می دارید. شما «من درون» نیستید، بنا بر این هر گاه که از «مـن درون» خود آگاه می شوید، به این معنا نیست که می دانید کیستید؛ به این معنا است که شما می دانید چه کسی نیستید. اما از راه شناخت آن کسی که نیستید، بزرگ ترین مانع را از سر راه شناخت راستین خود برداشته اید. هیچ کسی نمی تواند به شما بگوید که کیستید، زیرا این تنها یک مفهوم دیگر است و از این رو نمی تواند شما را تغییر دهد. آن کسی که هستید، نیاز به هیچ باوری ندارد. در حقیقت، هر باوری یک مانع است. حتی «آن کسی که هستید» نیاز به درک شما هم ندارد، زیرا شما همانی هستید که پیش از این بودید. اما بدون درک شما، پرتو آن کسی که هستید، به این دنیا نمی تابد. به این ترتیب، آشکار نشده بر جا می ماند؛ هر چند که خانه راستین شما است. شما در این حالت مانند فقیری هستید که از حساب بانکی صد میلیون دلاری خود بی خبر است و به این ترتیب، ثروت او به صورت یک عامل بالقوه و آشکار نشده باقی می ماند. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 176 و 177 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 5 2
ادامه ... بدیهی ست که اکنون مسأله ای بااهمیت تر از آن آرامش بس درونی که چند لحظه پیش گفتید تنها خواسته ای ست که دارید، پیش آمده است و شما دیگر روحی فناناپذیر هم نیستید. داد و ستد، پول، قرارداد، زیان و خطر زیان از اهمیت بیش تری برخوردار هستند. برای چه کسی؟ برای آن روح فنا ناپذیری که ادعا می کردید هستید؟ نه، برای من، بلکه برای آن من کوچکی که در چیزهای ناپایدار به دنبال امنیت یا خشنودی ست و از نیافتن آن خشمگین و آشفته می شود. دست کم اکنون دیگر می دانید که فکر می کنید کیستید. اگر آرامش همان چیزی باشد که جویای آن هستید، پس آرامش را انتخاب خواهید کرد. اگر برای شما آرامش بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشت، اگر به راستی فکر می کردید که به جای «من کوچک»، روحی فنا ناپذیر هستید، هنگام رویارویی با مردم و شرایط دشوار، کاملا هوشیار و بدون واکنش می ماندید بی درنگ شرایط را می پذیرفتید و این گونه به جای آن که خود را از وضعیت جدا کنید، با آن یکی می شـدید. آن گاه پاسخ مناسب از درون هوشیاری شـما پدیدار می گشت. آن کسی که هستید، یعنی آگاهی و نه آن کسی که فکر می کنید هستید، یعنی من کوچک، پاسخ مناسب است. ایـن، پاسخی است اثر بخش و نیرومند که هیچ کس و هیچ شرایطی را به دشمن تبدیل نمی کند. جهان همواره با نشان دادن آنچه در حقیقت اهمیت دارد به شما، مطمئن می شود که نمی توانید خود را با آن کسی که در واقع فکر می کنید هستید، برای مدتی طولانی فریب دهید. واکنشتان نسبت به مردم و شرایط، به ویژه هنگام دشواری هـا بهتـرین نشان گر ژرفای شناخت شما از خود است. هر چه نظر شما نسبت به خود، محدودتر و به گونه ای سطحی، من گرایانه تر باشد، بیشتر محدودیت های «من درون» را می بینید و بر آن متمرکز می شوید و نسبت به این محدودیت ها و نا آگاهی دیگران واکنش نشان می دهید. آن گاه«نادرستی» یا آن چه که شما به شکل اشتباه در دیگران می بینید، برایتان به هویت آن ها تبدیل می شود. یعنی شما فقط «من درون» دیگران را می بینید و از این رو به «من درون» خود نیرو می بخشید. در این حالت به جای این که دیگران را از طريق «من درون» آن ها ببینید، فقط به «من درون» آن ها می نگرید. چه کسی به «من درون» دیگران می نگرد؟ «من درون» شما. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 175 و 176 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 5 5
ادامه ... شما آن کسی که فکر می کنید، هستید احساس شما از این که چه کسی هستید، تعیین کننـده چیزی ست که در زندگی به آن نیاز دارید و برایتان با اهمیت است. هر آن چه برایتان مهـم باشـد، می تواند موجب آشفتگی و ناخشنودی شما شود و از این معیار می توانیـد بـرای سنجش ژرفای شناختتان از خود استفاده کنید. آن چه برایتان مهـم است، الزامـاً آن چه که می گویید یا به آن اعتقاد دارید نیست، بلکه کنش و واکنش هـای شما است که اهمیت و جدی بودن آن را برایتان روشن می کند. از این رو شاید بخواهید این سؤال را از خود بپرسید: چه مسایلی موجب ناراحتی و پریشانی من می شود؟ اگر موضوعات کم اهمیتی توان ناراحت کردن شما را دارد، پس آن کسی که فکر می کنید هستید، دقیقاً همان است؛ ناچیز و حقیـر ایـن، آن بـاور نا آگاهانه شما خواهد بود. مسائل کوچک و حقیر چیستند؟ در نهایت همه چیز ها کوچک ند، زیرا تمامی آن ها نا پایدار هستند. شاید بگویید: «من می دانم که روحی فنا ناپذیر هستم» یا «من از این دنیای دیوانه به ستوه آمده ام و آرامش، تنها چیزی است که می خواهم.»... تا این که زنگ تلفن به صدا در می آید و خبری ناگوار می رسد: «بازار بورس سقوط کرده است، معامله شما فسخ شده است، اتومبیل شما را دزدیده اند، مادر همسرتان به دیدن شما می آید، برنامه سفرتان به هم خورده است، شریک زندگی تـان شـما را ترک کرده است، پول بیشتری خواسته اند یا می گویند که شما مقصر هستید.» ناگهـان موجی از خشم و نگرانی شما را فرا می گیرد و صدایتان خشن می شود: «من دیگر نمی توانم هیچ کدام از این مشکلات را تحمل کنم!» آن گاه شروع می کنیـد بـه تهمت زدن، ایراد گیری، حمله، دفاع، توجیه خود و همه این واکنش ها به گونه ای خودکار روی می دهد. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 174 و 175 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 4 2
بخش هفتم یافتن آن کسی که به راستی هستید «خود را بشناس! » این کلمات بـر سـردر ورودی معبد آپولو در دلفی"، از سوی یک پیش گوی مقدس نوشته شده است. در یونان باستان مردم هنگام دیدار از یک پیش گو و الهام دهنده مقدس، امیدوار بودند که بفهمنـد سرنوشـت بـرای آن ها چه رقم زده است یا در وضعیتی خاص باید چه کار کنـد. بیش تر زیارت کنندگان به احتمال زیاد باید هنگام ورود به ساختمان، آن عبارت را که بر سر در معبد نوشته شده است خوانده باشند؛ بدون این که به مفهوم آن که به حقیقت ژرف تری اشاره دارد تا آن په را این الهام گاه می توانست به آن ها بگوید، پی برده باشند. شاید برخلاف رستگاری عظیمی که این واژگان می توانست برای آن ها به ارمغان بیاورد، معنی آن را نفهمیده بودند و در نهایت اثبات شد که اگر نتوانند آن حقیقتی را که در عبارت «خـود را بشناس!» نهفته است بیابند، آن اطلاعات دقیقی که به آنها داده شده بود، هیچ فایده ای ، برای نجاتشان از انـدوه بیش تر و رنجی که برای خود می آفرینند، در بر نداشته است. مفهومی که این کلمات بر آن دلالت داشتند، چنین است: پیش از پرسیدن هـر سـؤالی، ابتـدا بنیادی ترین سؤال زندگی ات را بپرس من کیستم؟ مردم نا آگاه و انسان های بسیاری که همچنان نا آگاه باقی می مانند، سراسر زندگی شان را در «مـن درون» خـود به دام افتاده اند. آن ها توسط نام، پیشـه تاریخچه زندگی، شکل و حالت جسم خود و هر آن په که از آن هویت می گیرند، بی درنگ به شما خواهند گفت که کیستند. دیگران شاید تكامـل يـافـتـه تـر بـه نظـر برسند، زیرا خود را به صورت روحی فنا نا پذیر یا الهی می پندارند. اما آیا آن ها به راستی خود را می شناسند یا فقط مفاهیمی را که آهنگ معنوی دارند، به محتوای ذهن خود افزوده اند؟ شناخت خود بسیار ژرف تر از کاربرد یک مجموعه عقاید یا باور ها است. عقاید و باور های معنوی شاید به طور کلی از سودمندترین رهنمون ها باشند، اما به ندرت نیروی بیرون راندن مفاهيم محکم ریشه ای را از آن کسی که فکر می کنید هستید ـ که بخشی از شرطی کردن های ذهن بشـر اسـت ـ در خود دارند. شناخت عمیق خود، هیچ ربطی به عقایدی که در پیرامون ذهـن شـما می گردند، ندارد. شناخت خود، به جای گم شدن در ذهن، ریشه در بودن دارد. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 173 و 174 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
6👍 5
ادامه ... زمانی که تندیس درد را حس می کنید، به اشتباه فکر نکنید که دچار مشکل شده اید. «من درون» شیفته این است که از خودتان مشکل بسازید. آگاهی نیاز دارد که با پذیرش همراه شود و هر چیز دیگری دوباره آن را مبهم می کند. پذیرش، یعنی این که به خود اجازه دهید تا هر آن چه را در لحظه احساس می کنید، حس کنید. این بخشی از بودن اکنـون اسـت. شـما نمی توانید با آن چه که هست، مخالفت کنید. خوب، می توانید، اما با مخالفت موجب رنج خود می شوید. با اجازه دادن، شما آنی می شوید که هستید؛ وجودی پهناور و گسترده! شما کامل می شوید و دیگر یک ذره، یعنی آن چیزی که «من درون» فکر می کند، نیستید. آن گاه ذات حقیقی شما پدیدار می شود که با ذات پروردگار یکی است. هنگامی که حضرت مسیح (ع) می گوید: «کامل هستید، همانند پدر در آسمان ها» به همین مطلب اشاره دارد. در کتاب عهـد جديـد آمـده اسـت «کامل باشید.» که این، ترجمه نادرست ریشه یونانی آن واژه است که معنی کامل را می رساند. این عبارت به آن معناست که شما نیاز نداریـد كـامـل شوید، بلکه آن چه هم اکنون هستید، باشید؛ با تندیس درد یا بدون تندیس درد. اکهارت تله جهانی نو ص 171 و 172 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 10
ادامه ... رهایی از تندیس درد پرسشی که مردم اغلب مطرح می کنند، این است: «چه مدت طول می کشد تا از تندیس درد آزاد شویم؟» و پاسخ این است: «بستگی به شدت تندیس درد یک فرد و نیز میزان یا شدت رشد حضور او دارد.» اما این تندیس درد نیست که موجب آن رنجی می شود که شما بر خود و دیگران تحمیل می کنید، بلکه همانندسازی با تندیس درد علت این رنج است. این تندیس درد نیست که شما را مجبور به زندگی کردن دوباره و دوباره گذشته می کند و در حالت نا آگاهی نگه می دارد، بلکه همانندسازی با تندیس درد است. از این رو سؤال مهم تری که باید پرسید، ایـن خواهد بود: چه قدر زمان برای رهایی از همانندسازی با تندیس درد لازم است؟ پاسخ این سؤال این است: اصلا طولی نمی کشد! زمانی که تندیس درد فعـال می شود، بدانید که آن چه را احساس می کنید، تندیس درد درون شما است. ایـن آگاهی، همه آن چیزیست که برای رهایی از همانندسازی با تندیس درد نیـاز دارید و سرآغاز دگرگونی، هنگامی ست که همانندسازی با آن متوقف می شـود. این آگاهی، از پیدایش احساس دیرین درون سرتان که گفت و گوی درونی و نیز رفتار و روابط شما را با دیگران در اختیار می گیرد، جلوگیری می نماید. به این معنا که دیگر تندیس درد نمی تواند از شما استفاده کند و از طریـق شـمـا بـه خودش نیرو ببخشد. احساس دیرین شاید برای مدتی درون شما زندگی کند و در فواصل معینی سر برآورد. شاید هم هنوز گاه گاهی شما را با هویت گیری دوباره از تندیس درد بفریبد و به این ترتیب آگاهی را تیره و تار کنـد. فرانیفکندن احساس دیرین به درون وضعیت ها به این معنا است که به طور مستقیم در درون خود با آن رو به رو شوید. ایـن کـار شاید خیلی خوشایند نباشد، اما شما را نخواهد کشت. حضور شما، بیش از توانایی شما در مهار آن است. احساس، آن کسی که هستید، نیست. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 170 و 171 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 5 5
ادامه ... آن ها می فهمند که دانستن هستند، نه دانسته. آن گاه تندیس درد به جای این که چنین کسانی را به نا آگاهی بکشاند، به بیدارکننـده آن هـا تبـديل می شود؛ عامل تصمیم گیرنده ای که آن ها را به درون حالت حضور می راند. با این همه، به علت سیل بی سابقه آگاهی که اکنون بر این سیاره شاهد آن هستیم، دیگر بسیاری از مردم نیازی ندارند که از طریق ژرفای رنج مزمن، خـود را از همانند سازی هویت با تندیس درد بیرون بیاورند. هر گاه آن ها متوجه شوند که دوباره به درون آن حالت کژ رفتاری بازگشته اند، می توانند انتخاب کنند که از همانند سازی با اندیشه و احساس بیرون بیایند و وارد حالت حضور شوند. آن ها از مقاومت دست برمی دارند و به سکون و هوشیاری تبدیل می شوند؛ یعنی به یگانگی با آن چه که در درون و بیرون هست، می رسند. گام بعدی در تکامل بشر گریزناپذیر نیست، اما برای نخستین بار در تاریخ سیاره ما می تواند انتخابی آگاهانه باشد. چه کسی این انتخاب را انجام می دهد؟ شما انتخاب می کنید و شما کیستید؟ آگاهی که از خود، آگاه شده است. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 170 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 6 5
ادامه ... هر گاه که تندیس درد اختیار شما را در دست می گیرد، اگر نتوانید ماهیت آن را تشخیص دهید، به بخشی از «من درون» شما تبدیل می شود. با هر چه که یکی شوید، به «من درون» شما تبدیل می گردد. تندیس درد، یکی از نیرومند ترین چیز هایی است که «من درون» می تواند از آن هویت بگیرد؛ درست همان گونه که تندیس درد به «من درون» نیاز دارد تا از آن نیرو بگیرد. با ایـن هـمـه، آن اتحـاد نا خجسته در نهایت، در مواردی که تندیس درد به اندازه ای سنگین شـود کـه بـه جای تقویت ساختار ذهنی «من درون»، انرژی خود را به دلیل حمله های دائمی و شدیدش هدر دهد، از هم خواهد پاشید؛ همان گونه که وسیله ای برقی از جریان برق نیرو می گیرد، ولی با ولتاژ بسیار بالا می سوزد و از بین می رود. کسانی که تندیس های درد قوی دارند، اغلب به نقطه ای می رسند که احساس می کنند زندگی برایشان تحمل ناپذیر شده است؛ تا جایی که دیگر نمی توانند نه درد بیش تر و نه داستان نمایشی دیگری را تاب بیاورند. یک نفر این مطلب را به سادگی و به صراحت بیان کرده است. او گفته بود: «دیگر از غمگین بودنم به ستوه آمده ام!» برخی از مردم شاید درست ماننـد مـن ایـن حالت را احساس کرده باشند که دیگر نمی توانند با خودشان زندگی کنند. آرامش درونی برای آن ها به اولویت. نخست تبدیل می شود. این درد عاطفی مزمن، آن ها را وامی دارد تا از همانند سازی با محتوای ذهن و آن ساختار های ذهنی ـ احساسی خود که به «من اندوهگین» زندگی می دهد و آن را جاودانه می کند، بیرون بیایند. سپس خواهند فهمید که نه داستان غم انگیز و نه احساساتشان، هیچ یک آن کسی که هستند، نیستند. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 169 و 170 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 7 1
ادامه ... تندیس درد به عنوان یک بیدار کننده در نخستین نگاه، شاید این گونه به نظر بیاید که تندیس درد بزرگ ترین مانع بر سر راه آگاهی جدید در بشر باشد که با تصرف ذهن شما، افکارتان را در اختیار می گیرد، آن را جور دیگری نشان می دهد و موجب گسیختن روابـط شما می شود؛ چنان که گویی ابری سیاه سراسر میدان انرژی تان را می پوشاند. تندیس درد موجـب نا آگاهی شـما مـی شـود و بـه بیـان معنـوی، موفق به همانندسازی کامل با ذهن و احساستان می گردد. تندیس درد، شما را واکنشی می کند و وامی دارد تا سخنانی بگویید یا کار هایی انجام دهید که برای افزایش ناخشنودی درون شما و جهان طراحی شده اند. با افزایش ناخشنودی، گسست و جدایی بیش تری نیز در زندگی شما به وجود می آید. جسم شاید دیگر نتواند ایـن فشـار تشویش را تحمل کند و از این رو دچار بیماری یا برخی از کژکاریها شود. شاید گرفتار سانحه ای شوید یا به دلیل اشتیاق تندیس درد برای ایجاد پیشامدی ناگوار، در یک وضعیت بحرانی یا داستان نمایشی گیر بیفتید یا به خشونت جسمی دست بزنید. یا این که ممکن است همه چیز به اندازه ای تحمل ناپذیر شود که دیگر نتوانید با خود اندوهگینتان زندگی کنید. هر چند تندیس درد، بخشی از آن خود کاذب است. ادامه دارد ... اکهارت تله جهانی نو ص 168 و 169 کانال اکهارت تله @Ekharat_tolle
Show all...
👍 7 4