Lumos
welcome to the real world. it sucks. you’re gonna love it. وقتی برای معرفی پیام نمیدین خیلی خوشگلترین. پیام ناشناس: https://t.me/harfmanbot?start=55750095
Show more2 641
Subscribers
+524 hours
+537 days
+4130 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 کالیمبامو از پستوی خونه پیدا کردم و این روزا در حال سر و کله زدن با این کوشولوام. :)))) | 304 | 1 | Loading... |
02 Media files | 302 | 3 | Loading... |
03 Media files | 699 | 1 | Loading... |
04 خواهرم ۴ ساعت دیگه میرسه ایران و چند روز دیگه صداش رو از پشت گوشی نمیشنوم. واقعنی میشنومش.
از ذوقش خوابم نمیبره. | 1 069 | 2 | Loading... |
05 به نظرم اون کتابی که برای شناخت احساسات و هیجانات واسش خریدم، خیلی برای اون فایدهای نداره.
خودمون باید بشینیم بخونیم. اون بیشتر از ما اینا رو بلده. :))) | 1 436 | 2 | Loading... |
06 نیکا رفته بود پیش مامان بزرگش تا یه وسیلهای ازش بگیره. برگشته خونه و حالا این مکالمهای که با مامانش داشته رو فقط شاهد باشین:
-مادرجون چیکار میکرد؟
+فیلم میدید.
-مادرجونم فیلم رو ول نمیکنهها.
+کار نداشته باش با مادرت. بذار حال کنه. هرکاری که خوشحالش میکنه رو انجام بده و حالشو ببره.
به پپرونی عین کلماتش همین بود.🚶🏻♀️ | 1 397 | 3 | Loading... |
07 تنها راهکار اینه که غذایی که حضرت اقا لایق تف هم ندونست رو تبدیل کنم به یه غذا برای خودمون. 🚶🏻♀️ | 1 918 | 0 | Loading... |
08 حالا یه این ترم که نمیتونستیم ژورنال کلابها رو بریم، سوپروایزر همشون بانو بود. می گی بیگیفته شانسه.🚶🏻♀️ | 1 863 | 2 | Loading... |
09 تقریبا هیچی برای ناهار درست کردن نداریم. باید بریم خرید ولی قلادهی این بچه خونه مازی ایناست.
خریدمم بیشتر از اونیه که بزنمش بغلم و برم و حتی نمیتونم تصور کنم باهاش برم پروتئینی خرید، قراره چه بازیای دربیاره.😂 | 1 831 | 0 | Loading... |
10 Media files | 1 796 | 3 | Loading... |
11 Media files | 1 717 | 3 | Loading... |
12 ۳ | 1 609 | 2 | Loading... |
13 ۲ | 1 530 | 2 | Loading... |
14 اینقدر که نتم ضعیفه به ترتیب نیومدن. | 1 534 | 0 | Loading... |
15 ۱ | 1 450 | 2 | Loading... |
16 Media files | 1 595 | 6 | Loading... |
17 Media files | 1 500 | 6 | Loading... |
18 Media files | 1 409 | 7 | Loading... |
19 یکشنبه سوم عموی مازیاره و الان خبر دادن بهمون که کلاسهای دوشنبه که قرار بود انلاین باشه، حضوری شده.
و ارائه هم داریم.
از اونورم میدونم برای بابای مازیار چقدر بودنم اون روز اهمیت داره و خود مازیار هم چقدر به این بودنه نیاز داره.
واقعا نمیدونم چه گلی به سرم بگیرم.🚶🏻♀️ | 1 435 | 3 | Loading... |
20 احترام و ارزش و محبت متقابل اینطوریه که وقتی میدونم چیزی برای بابای مازیار ارزشه و برای من نیست ولی از اونورم با حد و مرزهای خودم مغایر نیست، تمام تلاشمو میکنم که بتونم خالصانه این حس حمایت رو بهش بدم.
در حالیکه اگه بابای خودم همینو میخواست، تلاشی براش نمیکردم و میگفتم این رویکرد من نیست و اگه برای تو هست، خودت میتونی انجامش بدی ولی از من انتظاری نداشته باش. | 1 407 | 13 | Loading... |
21 موقعیت: وقتی پدربزرگ گند میزنه به تمام تلاشها برای تربیت کردن بچه و لوس بارش میاره. | 1 400 | 1 | Loading... |
22 سگهای مردم دل مرغ رو به عنوان تشویقی میخورن.
سلطانالممالک بعد بو کردن کم مونده بود یه تف هم روم بندازه. | 1 400 | 2 | Loading... |
23 ابراز علاقه به اون دم هلیکوپتریش هیچ وقت برام عادی نمیشه.😭🤍 | 1 406 | 0 | Loading... |
24 میمیرم براش. | 1 451 | 1 | Loading... |
25 Media files | 1 405 | 2 | Loading... |
26 از متن کتاب. | 2 445 | 32 | Loading... |
27 و از نشر طوطی هم برای بچهها غافل نشین. عجیب حواسش به موضوعات کار نشده و حساس کودکان هست. | 2 026 | 54 | Loading... |
28 این کتاب رو برای دخترخالهی تینیجر مازیار که خیلی با خانواده تعارض داره، خریدم.
با اینکه به نشر پرتقال در زمینهی نوجوان نسبتا اعتماد دارم، خواستم خودم قبلش حتما بخونمش که راجع به محتواش کاملا مطمئن باشم و نتیجه اینکه به نظرم اگه نوجوان اطرافتون دارین این کتاب رو بهش هدیه بدین.
واقعا احساس کردم نیاز داشتم تو نوجوونیم این کتاب رو میخوندم. | 2 669 | 146 | Loading... |
29 چند ماه پیش مازی یه فندک کوچولوی آبی برام خریده بود که خیلی دوسش داشتم.
یه باری داشتیم سیگار میکشیدیم و ازم پرسید چرا با اون روشن نمیکنی؟
گفتم گازش تموم شده واسه همینه یه مدتیه ازش استفاده نکردم و ندیدمش. حتما ته کیفی جاییه. مطمئنم گمش نکردم.
چند روز بعدش از ته یکی از کولههام پیداش کردم و با ذوق بهش گفتم دیدیییی گمش نکرده بودم؟!
امروز تو ماشین بودیم. اومدم از تو کیفش سیگار بردارم و براش روشن کنم و دیدم اون فندک تو کیفشه.
گفتم وا این تو کیف تو چیکار میکنه؟ من اومدنی از تهرون اینو گذاشتم تو جیب بغل کولهم. واسه چی برداشتیش؟
گفت این اون نیست.
دستمو کردم تو جیب بغل کولهم و دیدم یکی عینش همونجاست.
گفتم اخییی! رفتی یه دونه عینش خریدی که دوتامون داشته باشیم؟
گفت اون روزی که نمیدونستی کجاست، رفتم یه دونه خریدم و انداختم تو کولهت.
چون میدونستم بابت گم کردن چیزهات خیلی خودت رو سرزنش میکنی. نمیخواستم بابتش ناراحت شی.
چند وقت بعدش اونو لای صندلی ماشین پیدا کردم.
شاید خیلی کار ساده و کوچیکی بود ولی میزان احساس حمایتی که بابت این کار ازش گرفتم خیلی خیلی عمیق بود.
اینقدری که اصلا از مغزم بیرون نمیره. پسرک قشنگ مهربونم. 🥺🤍 | 4 874 | 137 | Loading... |
30 Media files | 1 875 | 1 | Loading... |
31 بعد از مدتها «بریم بریم» برای جشن خانوادگی. | 1 882 | 6 | Loading... |
32 Media files | 1 894 | 4 | Loading... |
33 برای فردا باید نوبت ناخن بگیرم. | 1 924 | 0 | Loading... |
34 رانندهی تپسی به عنوان شیرینی سیگار امریکایی پخش میکرد. :)))) | 1 833 | 11 | Loading... |
35 اونایی که ناراحتن هم نباشن. چون یا خودکشی بوده یا خطای انسانی. حق انتخاب هم با خودتونه. | 2 316 | 21 | Loading... |
36 اگه ژاپن بودیم، از طنازی دیشب بچههامون برای۴ نسل بعد برق تولید میکردن. | 1 854 | 2 | Loading... |
37 جواااان ایرانی صبح بخییییر. | 2 140 | 1 | Loading... |
38 حالا فکر کردن اگه پاشونو بذارن دو طرف نت ممکنه نتونیم به گرگها دستور بدیم؟ | 2 296 | 5 | Loading... |
39 ولی واقعا ملت خلاق و طنازی داریم. دوستمون دارم. | 2 253 | 1 | Loading... |
40 شیرینی فروشیها به مناسیت میلاد با سعادت امام رضا واقعا شلوغ بود. | 2 302 | 9 | Loading... |
کالیمبامو از پستوی خونه پیدا کردم و این روزا در حال سر و کله زدن با این کوشولوام. :))))
❤ 1
خواهرم ۴ ساعت دیگه میرسه ایران و چند روز دیگه صداش رو از پشت گوشی نمیشنوم. واقعنی میشنومش.
از ذوقش خوابم نمیبره.
❤ 81🔥 4
به نظرم اون کتابی که برای شناخت احساسات و هیجانات واسش خریدم، خیلی برای اون فایدهای نداره.
خودمون باید بشینیم بخونیم. اون بیشتر از ما اینا رو بلده. :)))
👍 19❤ 3
نیکا رفته بود پیش مامان بزرگش تا یه وسیلهای ازش بگیره. برگشته خونه و حالا این مکالمهای که با مامانش داشته رو فقط شاهد باشین:
-مادرجون چیکار میکرد؟
+فیلم میدید.
-مادرجونم فیلم رو ول نمیکنهها.
+کار نداشته باش با مادرت. بذار حال کنه. هرکاری که خوشحالش میکنه رو انجام بده و حالشو ببره.
به پپرونی عین کلماتش همین بود.🚶🏻♀️
❤ 46👍 2
تنها راهکار اینه که غذایی که حضرت اقا لایق تف هم ندونست رو تبدیل کنم به یه غذا برای خودمون. 🚶🏻♀️
😁 23🤯 9👍 2🫡 2
حالا یه این ترم که نمیتونستیم ژورنال کلابها رو بریم، سوپروایزر همشون بانو بود. می گی بیگیفته شانسه.🚶🏻♀️
تقریبا هیچی برای ناهار درست کردن نداریم. باید بریم خرید ولی قلادهی این بچه خونه مازی ایناست.
خریدمم بیشتر از اونیه که بزنمش بغلم و برم و حتی نمیتونم تصور کنم باهاش برم پروتئینی خرید، قراره چه بازیای دربیاره.😂
😁 23🫡 1