cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

【𝐘𝐚𝐤𝐚𝐦𝐨𝐳|یاکاموز】

چشم ها را باید بست.... گوش ها را باید گرفت! تنفس نباید کرد؛ اینجا فقط قلب است که می‌تپد. یاکاموز(انعکاس نور ماه🌔 در آب🌊) به قلم:زهرا(آFر) و سارا شروع: آذرماه هزارُ چهارصد چنل ناشناس @macan_nashenas_roman

Show more
Advertising posts
320
Subscribers
No data24 hours
-37 days
-1230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دلم براتون، برای حامی و آنام تنگ شده🥲❤️🤌🏼
Show all...
😭 11
Repost from N/a
Photo unavailable
دخترفقیرعاشق‌امیرمقاره‌میشه‌و‌خیانتی‌اتفاق‌میوفته‌که‌..... امیر‌مقاره: +کاری میکنم که روزی هزار بار بابت خیانتی که به من کردی بمیری و زنده بشی اما اون وقت یه دختر ساده و فقیر جلوی چشمات نمیبینی بلکه کسیو میبینی که حاضره جونتو بگیره...🩸👇 https://t.me/+03jg9wPuQRk3Yzc0 https://t.me/+03jg9wPuQRk3Yzc0
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر‌پسری‌که‌با #هلنبه‌اجبار‌پدر#معتادشازدواج میکنه و یکسال بعد از ازدواجشون بهترین دوستشو #همسرش به بدترین شکل ممکن بهش #خیانت می‌کنن....💯 +خفشو دختره ی #احمق تا الانشم که تو عمارتم نگهت داشتم به اصرار اطرافیانم بوده از این به بعد ببینم چیزی ب #نیلی گفتی تیکه بزرگت گوشته فهمیدی!؟💢 تو که عرضه ی #بچه پس انداختن نداشتی پس بزار دیگران این کارو انجام بدن اما قبلش...😱♨️❓ https://t.me/+03jg9wPuQRk3Yzc0 هـ‌یـ‌جـ‌🔥ـانـی تـریـن رمـان #تـلـگـرامـی
Show all...
Repost from N/a
عسل‌مقاره‌دزدیده‌شده‌و‌مادرش...😢😢😢💔 _آخه درد به جون امیر نمیگی میترکه دلم؟ یچیزی بگو که آروم بگیره دل بی قرارم! #درمونده نگاهی #بهم انداخت گفت: - چی بگم؟.. از اینکه #مامان #بابام رفتن؟... یا از اینکه #دختر یک ماهم زیر #خروار خروار #خاکه؟💔 نباید باهات ازدواج میکردم امیر! از #موقعی که اومدم تو #زندگیت یادم نمیاد که چیزی جز #دردسر برات بوده باشم!:))) 💔💔💔💔👇🏻👇🏻👇🏻⛔️⛔️⛔️⛔️ https://t.me/+sHtjV4i-Ra4yODQ0 https://t.me/+sHtjV4i-Ra4yODQ0
Show all...
Repost from N/a
امیرمقاره به‌خاطربچه‌دار‌نشدنش‌خیانت‌میکنه‌و‌.. اون #حق نداشت این کارو کنه #حق نداشت!!! درست وقتی که بهم #تجاوز کرده بود و حالا داشت یکی دیگرو وارد زندگیمون میکرد. اما من اون بچرو با دستای خودم #میکشم.....♨️🩸⛓ https://t.me/+03jg9wPuQRk3Yzc0
Show all...
Repost from N/a
+آقا #امیر لطفا برید اونور قدمی بهم نزدیک تر شدو گفت: _چیو ازم #پنهون میکنی من با چه #زبونی باید بگم حسی به ایران دخت ندارم #گوشامو محکم گرفتمو گفتم: +خواهش میکنم برید اونور الان #مهرداد میاد. _ خب بیاد! گفتم که چه بیاد چه نیاد تو #مال منی اینو بفهم (خواستم #مانعش بشمو ازش فاصله بگیرم که با باز شدن در #اتاق..... https://t.me/+03jg9wPuQRk3Yzc0 https://t.me/+03jg9wPuQRk3Yzc0
Show all...
Repost from N/a
زن امیر مقاره که تو گذشته با پسری بوده که بعد 4 سال سر و کله‌ش پیدا میشه و..😱🫢🫣‼️ - امیر داری #اشتباه می‌کنی #باور کن اون #ولم کرده بود من دیگه #عاشقش نبودم و نیستم‼️🙂 + فقط #ساکت باش دلارام! نمی‌خوام #دروغاتو بشنوم فقط می‌خوام #آروم زندگیمو بکنم... - #بخدا دروغ نمیگم اون 4 سال پیش منو ول کرد #سوء‌تفاهمه همش اون می‌خواد #زندگیمونو بهم بریزه امیر #بخدا... #سیلی‌ای زدم و با #داد گفتم: + انقدر #قسم‌الکی نخور دلارام!! اسم #خدارو به #زبونت نیار‼️ ادامه‌ش...👇👇👇👇 https://t.me/+7AWNrcizahYzZjNk https://t.me/+7AWNrcizahYzZjNk خیانت زن امیر مقاره و شایعه های دروغین باعث میشه که...😭😱
Show all...
Repost from N/a
❌رهام‌هادیان رفیقش #امیرمقاره تو دریا غرق شد❌🌊 #گروه‌امداد و غریق #نجات‌ها هم رسیده بودن وهمه دنبال امیر و‌دلارام بودیم اما هیچ اثری نبود که نبود، با دیدن #شال و #گردنبند‌خد‌ای‌امیر درست وسط #دریا اشک از چشمام سرازیر شد.... من به جهنم دوتا #طفل‌معصومشون رو تنها بزارن! امید داشتم نجات پیدا کرده باشن در کمترین فاصله به کشتیشون رسیدیم، با دیدن #بدن‌بی‌جون بردارم امیر…🤐👇🏼 ❌برای خوندن ادامه رمان سریع وارد لینک زیر شو تا باطل نشده https://t.me/+7AWNrcizahYzZjNk https://t.me/+7AWNrcizahYzZjNk 🖇روایت قصاص خواهی رهام هادیان از مصبب‌مرگ امیر‌مقاره🖇
Show all...
Repost from N/a
🤍گسترده‌ی کلاغ 𖥨 🩶3 سال سابقه دارم 𖥨 🤍بنر نداشتی یکی پر جذب میزنم 𖥨 🤍فقط کانالای رمان ماکانی و یاسینی 𖥨 🩶 آمار بالای 100 (چند تا کمترم میگیرم) 𖥨 🩶نمونه جذب 𖥨: @jzb_kalagh 🤍اگه شرایطو داری تگ بنداز 𖥨: @kalagh_tb
Show all...
Repost from N/a
امیر‌مقاره‌استاد‌موسیقی‌که‌عاشق‌شاگردش‌میشه‌و..🥹🤭❤️‍🔥👇👇👇 دستاش روی #کلاویه‌های‌پیانو ماهرانه در حال #رقص بود و من #محو اون چهره #مظلوم و #بور اون شده بودم.. اون #صدای‌دلنشین تموم شد و رو به من کرد و گفت: - حالا #یاد گرفتین؟ یه بار برام بزنین لطفا! با #تعلل پشت #پیانو نشستم که یهو امیر #دستاشو روی #دستام گذاشت و #همراهیم کرد #پشتم به یه #کوه تکیه داده بود انگار و تو #آرامشی غرق شده بودم که یهو....😍😍👇👇👇👇 https://t.me/+7AWNrcizahYzZjNk https://t.me/+7AWNrcizahYzZjNk
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.