🌸عروسک خیس💦

#part34🫦🔆 اینقد با ک*صم ور رفت که آب ک*صم رو روی انگشتش احساس میکردم.🍓🐳 یهو بلندم کرد و درحالی که چهره اش از فشار شهوت کبود شده بود، پاهامو از هم باز کرد و خیره به چشمای خمار و لرزونم تحریک آمیز و کثیف غرید🫧🍌: +آماده ای روی ک**یر ددی سواری کنی کابوی کوچولوی حشری؟🎀🍼🔞 سر #ک**یرشو با بازیگوشی به پره ابریشمی #ک*صم مالوند که ناله ای کردم و وحشی غریدم:👅🧸🔥 _ آهه ،آرههه آهههه و یهو ک**یرش تا ته توی کو*صم رفت و...🍓🍭🐙 https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh

#part102🎀🔞🍼 حریصانه ک*صمو میخورد و میمکید. حش‍*‍ری از شنیدن صدای ملچ مولوچ آبدارش آه و ناله ای کردم که زبونشو وارد ک*صم کرد👅💧 _آههه هنری آههه اووف آههه🫦 باسنمو محکمتر گرفت و چوچول #ک*صمو کشید توی دهنش و میک محکمی زد. +اوف از خوردن این #ک*ص خسته نمیشم اووم 💦🍬🌸 دهنشو از روی #ک*صم برداشت،شهوتی نگاهش کردم که خیره به چشمام دو انگشتشو توی #ک*ص لزجم فرستاد🔆🍓 خیز برداشت سمتم و نوک پستونمو محکم فرو کرد توی دهنش و یهو تلمبه ای توی #ک*صم زد که...🐳🍒🍭 https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh

#part34🫦🔆 اینقد با ک*صم ور رفت که آب ک*صم رو روی انگشتش احساس میکردم.🍓🐳 یهو بلندم کرد و درحالی که چهره اش از فشار شهوت کبود شده بود، پاهامو از هم باز کرد و خیره به چشمای خمار و لرزونم تحریک آمیز و کثیف غرید🫧🍌: +آماده ای روی ک**یر ددی سواری کنی کابوی کوچولوی حشری؟🎀🍼🔞 سر #ک**یرشو با بازیگوشی به پره ابریشمی #ک*صم مالوند که ناله ای کردم و وحشی غریدم:👅🧸🔥 _ آهه ،آرههه آهههه و یهو ک**یرش تا ته توی کو*صم رفت و...🍓🍭🐙 https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh

#آب‌ک‌صم‌داره‌میاد...🙈🤤👇🏼 منو بلند کرده بود و داشت توی #کـ*صم با #کـ*ـیر دراز و گنده اش تلمبه میزد🔞💦 دستمو روی دهنم گذاشته بودم تا صدای آه و‌ناله هام بلند نشه با شهوت به #پستون های تپل و نوک قرمزم نگاه کرد و خشن تر توی #کـ**صم تلمبه زد _آههه آییی کابوی یواش تر آههه دردم امد اومم با لبام عشق بازی کرد و خیره به ضربه های #کــیرش درون #کـصم غرید: +زود باش خرگوش حشری این #پستونای گنده اتو بزار توی دهنم اوفف نمیدونستم دخترای ۱۷ساله اینقد داغ و تنگن آههه و یهو.....💦💦 https://t.me/+oMfmJoGfHdw1ODZh اون یه کابوی ۳۰ساله ی کاربلد بود و من یه دختر کوچولوی ۱۶ساله که #ک*ـص باکره و صورتیش داشت روی #کـ*ـیر بزرگش جر میخورد اووف...🔞

🐙🫧🐙🫧🐙 🫧🐙🫧🐙 🐙🫧🐙 🫧🐙 🐙 🌸 عروسک خیس 💦 🪵نویسنده: Roksana #part_254 دستشو نوازش وار روی موهام میکشید و با حرفاش سعی میکرد آرومم کنه در صورتی که گیج بود و نمیدونست چم شده. : آروم باش عزیزم. یکم حرف میزنی باهام؟ آروم سرمو به نشونه مثبت توی بغلش تکون دادم. : خوبه. حالا بگو ببینم دخترم چش شده؟ + ت..ترسیدم. : از چی؟ + خواب بد دیدم. : عیبی نداره کوچولوی من. وقتی ددی خونس که نباید از چیزی بترسی! + و..ولی ددی پیشم نبود. : ببخشید قند عسل. ددی یکم کاراش زیاد شده بخاطر همین نتونست زود بره پیش دخترش بخوابه. همونطور که توی بغلش بودم، نفس عمیقی کشیدم و دستامو دورش سفت تر کردم. انگار کسی جز میلاد برای فرار از ترسم پیدا نمیکردم. : بسه گریه نکن نازدارم. برو سر جات بخواب تا ددی کارش تموم بشه بیاد پیشت بخوابه. بدو کوچولو. + نه. نمیرم. : چرا؟ دیر وقته دریا باید خوابت کامل باشه. اینجوری بیدار بمونی تنبیه میشیا! + ت..تا ددی نیاد نمیرم. ا..اصلا همینجا میمونم تا کارت تموم شه. از خستگی با دستای مشت شدم چشمامو میمالیدم. میلاد با کلافگی دستشو توی موهاش کشید و نگاهی به ساعت انداخت. : خیله خب روی مبل بخواب تا من کارم تموم شه. همونجور ک تو بغلش بودم از جاش بلند شد و منو روی مبل رو به روی خودش دراز کرد.. : نبینم بیدار باشیا دریا. بخواب زود. + چشم. با حرفش فورا چشمامو بستم که گرمی لباشو روی پیشونیم حس کردم. : آفرین دختر خوبم. از صدای قدم هاش متوجه شدم که خودش دوباره سر جاش برگشت و به کارش رسید. ❌هرگونه کپی برداری و اشتراک گذاری رمان حتی با ذکر نام نویسنده ممنوع و حرام است. #انسان_باشیم❌ 🫧 🐙🫧 🫧🐙🫧 🐙🫧🐙🫧 🫧🐙🫧🐙🫧

#پارت271 🍓🍼🐳🔞 شورتش پایین کشیدم و با دیدن ک*ص خیسش لبخندم پررنگ تر شد. انگشتم لای جاک ک*صش کشیدم و پرسیدم♨️ : کژال این آب لزج از چیه...؟؟😈🌸 ساکت شد و با اون چشمای عروسکی‌ش بهم خیره شد ‌اروم انگشتم لای چاک ک*ص خیسش بالا و پایین کردم🫦🫧🔥 _ یعنی خانوم کوچولوم بد بی تاب شده و ک*صش میخاره💦🐙 شلوارم پایین کشیدم و مردو*نگیمو روش تنظیم کردم. برای اینکه از دردش کم کنم همزمان با انگشتم چوچولش رو مالیدم..🍭👅🧸🍒 https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk

#ددی_لیتل_گرل🎀🧸 _کژال همین الان خودت میای رو دستم خم میشی پشتتو میدی بالا.خودم بیارمت بدجور تنبیهت میکنم👿 باگریه اومد دوباره رو دستم خم شد. آروم دست بردم سمت با..سنش و...🫧🍓🐳 https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk

-آه چو.چولمو بمکش ددی!🍓💦🍼 پارت واقعی🌸🔞 سرش رو به #ک*ص تپلم فشار دادم و شاهو همون طور که انگشت فاکش رو توی #ک.صم فرستاد با ملچ و ملوچ شروع به خوردن چو...چولم کرد.👅💧🫦 -اووووم ک.صت خوشمزس توله🔥🫧 زبونش رو لول کرد و توی سوراخم فرستاد که آه بلندی کشیدم و توی دهنش پر فشار ارضا شدم🎀🍒🔞 - حالا وقتشه سوراخ تنگت با ک.یر کلفت ددی پاره شه کلاهکش رو روی سوراخم تنظیم کرد و با اولین ضربه...🧸🐳🍬 https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk

با قرار گیری چیزی لای #ک.صم جیغ خفه ای کشیدم..یخی رو مستقیم روی چوچو*ولم‌گذاشته بود.🥺🧸🌸 به ساعد دستش چنگ زدمو لب زدم: تورو خدا...ن...نمیتونم.. بی تفاوت و خشک گفت: #ک.صت باید یاد بگیره بدون اجازه حق #داغ شدن نداره... حق لذت نداره..🔥😈🚫 همینجور اشک میریختم که یخو تا پشتم برد و آروم فرو کرد تو کو*نم که....💧🍓 https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk یخ فرو میکنه تو #ک.ص دختره و...🔞🎀👅

#پارت271 🍓🍼🐳🔞 شورتش پایین کشیدم و با دیدن ک*ص خیسش لبخندم پررنگ تر شد. انگشتم لای جاک ک*صش کشیدم و پرسیدم♨️ : کژال این آب لزج از چیه...؟؟😈🌸 ساکت شد و با اون چشمای عروسکی‌ش بهم خیره شد ‌اروم انگشتم لای چاک ک*ص خیسش بالا و پایین کردم🫦🫧🔥 _ یعنی خانوم کوچولوم بد بی تاب شده و ک*صش میخاره💦🐙 شلوارم پایین کشیدم و مردو*نگیمو روش تنظیم کردم. برای اینکه از دردش کم کنم همزمان با انگشتم چوچولش رو مالیدم..🍭👅🧸🍒 https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk https://t.me/+IONk9bnnt2Q4ZjBk