🍃🌸مآه بانو🌸🍃

😁از وقتی دیگه آشپزی رو جدی یاد گرفتم همیشه دلم میخواست وقتی غذا میپزم دست پختم ازون دستپختایی باشه که عطرش بیرون خونه هم میره امروز عصر جاتون خالی خورشت کرفس گذاشته بودم ، شبی که رفتم بالا و برگشتم دیدم اووووف چه بویی پیچیده داخل واحدمون😬 پریشبم مامان اینا که اومدن گفت چه بوی غذایی میاد روبروییا که نیومدن درسته؟ گفتم نخیر نیومدن بیاین داخل بوی غذای منه😏 فکرکنم موفق شدم دیگه😎😎

رفته بودم بالا پشت بوم وسیله بردارم از انباری خیلی این صحنه به دلم نشست، شب که میشه چراغا روشن میشه منظره شهر بنظرم خیلی قشنگتره🥺 البته ناگفته نماند اونجایی که هنوز غیرما کسی ساکن نشده تو این ساختمون یکم خوفناک هست شب میای بالا😂 توهم اینو داشتم یکی از پشت سرم دربیاد😬

هنوزم نیست. اگر بگم از بیخیری انگار نگران عضوی از خانواده خودم شدم الکی نگفتم. این همه نبودن یکم ترسناکه برام. از بیخبری متنفرم. این دم اذونی ازخدا میخوام حالشون فقط خوب باشه😔

این دود قشنگگگگگگگ وقتی نون خریده بودم توراه برگشت دیده میشد تو آسمون 😐 کارخانه کجا ،ما کجا ،اما قشنگ تو هوا بود خدا رحم کنه به همه

یکم پیش پاشدم رفتم خیابون نون بخرم موقع برگشت دیدم تو آسمون یک‌دود سیاه وحشتناکی فرا گرفته باخودم گفتم کدوم خونه هست یعنی آتیش گرفته... رسیدم خونه زنگ زدم بابا که بهش خبر بدم نون خریدم بابا گفت تو آسمون دود دیدی؟ گفتم آرررره اون دود چیه من فکر کردم خونه ای آتیش گرفته ،گفت نه انبارکارخانه یخچال الکترواستیل آتیش سوزی شده. قیافه من😐 گفتم نترکه من بمیرمممممم بابا میگه صبح که میرفتن ترافیک وحشتناکی بوده اون محدوده و دور زدن از میانبر رفتن کلا بسته بودن اون محدوده رو خدا بخیر بگذرونه... الان دیدم خبرش پخش شده کلی ماشین آتش نشانی رفتن اونجا مهار کنن تاحدود زیادی موفق به مهار دارن میشن.. امیدوارم مهار شه انفجار مِنفجار نشه

بلاخره یه روز من پیش این خانم میرم تتو میزنم... انقدر که کاراش تمیز و قشنگه😢😍

آخیش ناخنای خودم😍 سه جا صحبت کردم یکی تا هفته بعد نبود یکیم برای ساعت یک امروز وقت داد ولی ازش آدرس پرسیدم آدرس نگفت بااینکه پیاممو دیده بود اون یکیم کلا نیست... داشت خلقم تنگ میشد چون دوتا ناخنم شکسته بود یکی از انگشتام تا نصفه روی ناخن لاکش پریده بود... دستم زشت دیده میشد، دراز کشیده بودم یهو چراغ بالای سرم دینگ دینگ روشن شد سوهان برقی داشتم توخونه🧐فقط لاک روی ناخنمو هرچی بودددد یواش یواش باهاش پاک کردم ،لاک جدید زدم آخر کارم برق ناخن زدم براق شه😜 امروز رفتم صبح مغازه چندتا لاک خریدم😍یک دونه ریمل درست حسابیم گرفتم به تنظیمات کارخانه برگشتم باز😁 نو مُجه نو کاور ناخن😄 مژه خیلی قشنگه ولی وقتی بریزه چشمو خیلی بد نشون میده😔منم وقت ندارم تندتند الان برم ترمیم😬

صبحتون بخیر 😁 دیشب ماجرارو برای مامان تعریف کردم از خنده غش کرده بود🤦🏻‍♀ الانم نوبت گرفتم برم کاور ناخنامو ریموو کنم😌 ناخنای خودم خیلی خوش فرم و کشیده هست کاش تا بلند میشد نمیشکست، درهرصورت الان حوصله ترمیم و اینا ندارم میخوام برشون دارم ، عوضش میرم چندتا لاک دلبر بخرم

هیچی بدو بدو پریدم رو تراس آب میریختم و جارو میزدم که عین روز اولش شه مامان اگر بیاد نبینه وضع داغونو😂وگرنه فرداشب این‌موقع باید حلوامو میخوردن فک‌وفامیل 😂 الان مامان زنگ زد آش رشته برام خریده داره میاد🥺 الحمدلله همه چی عین روز اول مرتبه میتونم آش بخورم بعدا 😊

بیاین با هم بخندیم، خیلی شیک جوج ها رو سیخ کشیدم پلو هم‌گذاشتم، رفتم روتراس که منقل رو به پا کنم اما اننننقدر باااااد شدید بود که نشد لعنتی... از خیرش داشتم میگذشتم جمعور کردم بیام داخل ، یه لحظه به خودم اومدم دیدم یکی از زغالا جرقه میزد یهو شعله داد😂عااااای من گرخیدم دیدم باد شدیدتر شد و شعله بیشتر شد دیگه بیشتر گرخیدم تو این موارد اصلا ریسک نمیکنم بدوبدو روش آب ریختم از ترسم😂 قلبم عینهو گنجشک میزد😂 کلا خاموشش کردم اومدم توخونه پختمش تموم شد ولی من غلط اضافی کنم رو تراس ، زغالش با زغالی قدیم که میگرفتم خیلی فرق میکرد این زغال معمولی نبود🤦🏻‍♀ چون دومدل زغال بود یکی معمولی یکی این😂 هیچی بچه ها جون خیلی سیزده بدر فانی داشتم جاتون خالی 😂 زنگ زدم مامان گفتم اوردمشون داخل خونه آماده کردم بیزحمت در اسرع وقت اون منقل گازیو راه بنداز من تو تراس زغال آتیش نمیدم دیگه میترسم😂😂😂