cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

『𝗛𝗢𝗧 𝗧𝗘𝗫𝗧』

خیمه بزنی روم و حشری شدنمو نگاه کنی و هی انگشتتو محکمتر فشار بدی توم💦🥵 جهت رزرو تبلیغات: @tablighat_mon

Show more
Advertising posts
14 978
Subscribers
-9224 hours
+1 0997 days
+49130 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
ک*ص زن رفیقشو جر میده😱👅
3530Loading...
02
#part31 کلفتشو تند تند توی بهشتم عقب جلو میکرد: -اه اههه دوست زنم چه ک.ص تنگی داره. شتت ایکایش میشد بجای اون لادنِ گشاد ، هر شب تورو جر بدم. -اوووم فااک تندتر فرمان اهه ، اره جرم بده. برای من تپل تره یا دوستم؟ هوووم؟ چکی به بهشتم زد و محکم‌تر تو بهشتم تلنبه زد: -ک.ص لادن سیاه و گشاده ادم رغبت نمیکنه حتی دست بهش بزنه. https://t.me/+gg7J9fQ9MChkMDFk https://t.me/+gg7J9fQ9MChkMDFk
1 0352Loading...
03
🕸!
1 1704Loading...
04
#part_17 شهـ💋ـوت اجازه ندادم حرفی بزنه در اتاقم رو باز کردم و پشت سرم درو بستم بدون اینکه لباسمو عوض کنم روی تخت دراز کشیدم بدنم هنوز داغ بود و لای پام نبض میزد نمیدونم چرا تا این حد حشری شده بودم بی طاقت انگشتمو لای چاک ک*ص خیسم کشیدم خیلی وقت بود که خود..ار..ضایی نکرده بودم اما امروز عجیب داغ کرده بودم حرکت انگشتمو لای ک*صم بیشتر کردم هر لحظه ترشحات لزج ک*صم بیشتر میشد قوسی به کمرم دادم و انگشت فاکمو توی سوراخ داغ و تنگم فرو کردم از حشریت به نفس نفس افتاده بودم بی طاقت اه بلندی کشیدم همش هیکل خوش فرم و سکسی ملودی جلوی چشمام نقش میبست انگشت اشارمو کنار انگشت فاکم گذاشتمو دوتایی توی ک*صم فرو کردم که از لذت چشمام سیاهی رفت و لرزی کردم با تند تر کردن حرکت انگشتم توی سوراخ تنگ و خیس ک*صم.. هیچکس تو کلاس نبود، از فرصت‌ استفاده کردم و ماژیک رو برداشتم و شروع کردم به عقب و جلو کردنش روی ســـوراخــم. با تصور آقای معلم که کـ*یــرش‌‌ داره تو ک*صـم عقب جلو میشه چشم بستم و شروع کردم به آه و ناله کردن و مثل مار به خودم می پیچیدم - آه، آقای معلم، بیشتر، بیشتر... منو جر بدم بده، آه با صدای خنده ای تمام حسم پرید و با وحشت چشم‌ باز کردم و آقای معلم رو بالای سرم دیدم. - خانم کوچولو تا اصلش هست چرا با فیکش ور میری؟ اینو گفت و زیپ شلوارش کشید پایین و... https://t.me/+dkbORUyV7XFhOWU0 #س‌ک‌س_با‌_معلم‌سن‌بالا🤫💦🔞
1 1493Loading...
05
#part_22 🍑💦 - که زن داداشمی آره؟ من ک*ون همچین زن داداشی رو پاره می‌کنم. موهامو چنگ زد پرتم کرد به سمت میز ناهار خوری با اون نگاه خیرش رو س*ینه‌هام نزدیکم شد. - سامیار لطفا بهم رحم کن! بهم چسبید سالار داغش روی بهشتم کشیده شد، زبونشو روی گردنم کشید. تنم لرزید ناخداگاه به بازوش چنگ زدمو آه کشیدم. لیس دیگه‌ی به گردنم زد و تو همین حین سالارش رو تو بهشتم کرد: - آههه... ایی... حداقل آروتر.... آخخ. - من عاشق درد کشیدنتم چرا باید آروم بکنمت؟! لب‌هام از بغض می‌لرزید، نالیدم: - دیگه نمی‌تونم. خشک و بدون ملایمتی جواب داد: - به منچه؟ این‌مشکل خودته نه من. میخواست ضرباتش رو شروع کنه که باغبون داخل آشپزخونه شد! سریع خودم رو تو بغل سامیار انداختم هیچ دوست نداشتم کسی تنم رو دید بزنه. https://t.me/+VyWrY-9RwPFiZDUx https://t.me/+VyWrY-9RwPFiZDUx ک*ص زن داداششو خشن جر میده که…💦🍑🔞
7533Loading...
06
ک*ص و ک*ون نویسنده باکرشو یکی میکنه💋💦👅
4401Loading...
07
#Part_1 -اههه…انگشتتو بکنش تو سوراخ داغم…اهیییی ارههه همینو میخاااام …اوممم دوربین رو روی ک*ص داغ و پف کردم تنظیم کرد و انگشت فاک درازشو توی سوراخم فرو کرد ترشحات داغ ک*صم هر لحظه بیشتر میشد و سوراخ صورتی و تنگم حسابی خیس و لزج شده بود چاک ک*ص ابدار و پف کردمو از هم باز کرد دو تا از انگشتاشو توی ک*صم فرو کرد که از درد و لذت قوسی به کمرم دادم و اه بلندی کشیدم نگاهم مات به خشتکش بود که داشت از ش*ق بودن ک.یر قطورش جر میخورد -اهههه…بیا اون کلفتتو بکن تو ک*صمم…اههییی ببین ک*صم چه خیس شده برات برات…اهییی دوربین رو روی خشتکش تنظیم کرد و ک*یر کلفتشو از شورتش بیرون کشید با دیدن حجم کلفت و دراز ک*یرش هین بلندی کشیدم که با کاری که کرد…❌💦👇 https://t.me/+2iStszxxIKBlNjY0 https://t.me/+2iStszxxIKBlNjY0 پارت اولش نبود لفت بده🔞🍓
1 1646Loading...
08
🦋
2 1221Loading...
09
#part123 با حرص جیغ کشیدم: - یعنی چی؟ بهت گفتم من رو ببر خونه ی هیراد میفهمی حرفم رو؟ راننده از داخل اینه‌نگاه بدی بهم انداخت. میشداز نگاهش این رو خوند که دلش میخواد سر به تنم نباشه! کلافه گفت: - گفتم که خانم... اگه‌میخواید به اقازنگ بزنید وازشون بپرسید من نمیدونم. گوشیش رو عقب گرفت تا احتمالا من بگیرم و با گوشی اون زنگ بزنم. اما بیخیال دست دراز شدش شدم و گوشیمو از توی کیفم بیرون اوردم. شماره ی هیراد رو گرفتم... بعد از خوردن ده تا بوق بالاخره صداش توی گوشم پیچید. - جانم دختر بابا؟ لب برچیده و بابغض گفتم: - بابایی این مرده میخواد منو ببره خونمون. هیراد نفس عمیقی کشید و گفت: - اره من گفتم ببرتت دخترم. - چرا؟ من میخوام بیام خونه ی تو. هیراد کلافه شده بود اینو از مدل نفسی که داشت میکشید فهمیدم. - خونه ی من فعلا نیا... من مهمون دارم یه چند روز.. بعد خودم میام دنبالت. اخمام در هم رفت... یعنی کی میخواست بیاد خونش که به من گفت نرم؟ -من برادرتم... لنگاتو واسه من باز کردی؟؟ انگشتمو به آب دهنم آغشته میکنم و آروم رو چو×چولم میکشم -شاهان وا بده... نمیبینی دارم برات له‌له‌ میزنم؟؟ ک××صم ک×یرتو میخواد داداش سمتم حمله میکنه و سینمو تو مشتش میگیره -خودت خواستی هر×زه‌ی احمق... جوری بگا×مت که جیغات به گوش بابا و مامانم برسه🔞🤤 https://t.me/+GhHk6N-L9j02MjFk برادر ناتنیش میک×نتش 🔞💦
2 0986Loading...
10
کارگردان ک*ص نویسندشو با دیلدو یکی میکنه👅💦
7580Loading...
11
#Part_1 -اههه…انگشتتو بکنش تو سوراخ داغم…اهیییی ارههه همینو میخاااام …اوممم دوربین رو روی ک*ص داغ و پف کردم تنظیم کرد و انگشت فاک درازشو توی سوراخم فرو کرد ترشحات داغ ک*صم هر لحظه بیشتر میشد و سوراخ صورتی و تنگم حسابی خیس و لزج شده بود چاک ک*ص ابدار و پف کردمو از هم باز کرد دو تا از انگشتاشو توی ک*صم فرو کرد که از درد و لذت قوسی به کمرم دادم و اه بلندی کشیدم نگاهم مات به خشتکش بود که داشت از ش*ق بودن ک.یر قطورش جر میخورد -اهههه…بیا اون کلفتتو بکن تو ک*صمم…اههییی ببین ک*صم چه خیس شده برات برات…اهییی دوربین رو روی خشتکش تنظیم کرد و ک*یر کلفتشو از شورتش بیرون کشید با دیدن حجم کلفت و دراز ک*یرش هین بلندی کشیدم که با کاری که کرد…❌💦👇 https://t.me/+2iStszxxIKBlNjY0 https://t.me/+2iStszxxIKBlNjY0 پارت اولش نبود لفت بده🔞🍓
1 4357Loading...
12
#پارت1 لبام و نزدیک ب لباش کرده بودم و نفسام به صورتش میخورد..... حالش خراب شده بود و اختیار از کف داده بود..... یواش یواش دستش سمته سی**نه هام رفت.... س**ینه هامو فشار میداد و اروم اروم اوم میکشید..... خودمو بهش نزدیک تر کردم و روی دو زانو نشسته بودم و س**ینه هامو نزدیکه صورتش کردم و دستش و گرفتمو گذاشتم لای *پام...... س**ینه هامو خورد با دستش ار*ضام میکرد.... آه میکشیدم و با ناخونام پشت گردنش و فشار میدادم..... قشنگ وح*شی شده بود لباساشو از تنش کند ..... روم خی*مه زد و همه جای بد*نم و میخورد.... اه میکشیدم و با ناخونام روی بدنش خط مینداختم...... بالاخره مردو**نگیشو توم فرو کرد و انقد بزرگ بود ک به نافم میخورد..... هم درد داشتم هم انقدر بهم حال میداد که دلم نمیخواس تموم بشه.... هر دو به او*ج رسیدیم و تند تند آه میکشیدیم...... روش نشستم و بالا و پایین میکردم.... درد تو کله بدنم میپیچید ولی انقدر خوشم می امد که محکم تر میشنستم و پامیشدم...... بالاخره هردو باهم ار**ضا شدیم..... https://t.me/+uZcaXgT_yTM0Mjc0 https://t.me/+uZcaXgT_yTM0Mjc0 اووف زیر دو بادیگارد ک*یر کلفت ک*صش پاره میشه💦👅
500Loading...
13
😈!
2 5162Loading...
14
#part_16 شهـ💋ـوت اب گلومو صدا دار قورت دادم تموم بدنم داغ شده بود و لای پام نبض میزد حس میکردم شورتم خیس شده -چیزی شده چرا آب دهنت کِش کرده پایین؟؟ باشنیدن صدای بهنوش به خودم اومدم دهنم باز مونده بود و آب دهنم آویزون شده بود -عام ..چیزی نیس محو زیباییش شده بودم..فک کنم خدا وقتی داشته اینو میساخته 2روز براش وقت گذاشته نگاهمو به دختری که داشت خودشو معرفی میکرد انداختم -من ملودی و ۲۱سالمه از آشنایی با همتون خوشحالم.. اون لبخند روی لبش دلمو به لرزه در میاورد برام عجیب بود این حالات بدنم تاحالا برای کسی اینجوری نشده بودم و این منو متعجب میکرد بعد از خوردن صبحونه به اتاقم رفتم -تو امروز یچیزیت هس ها..!تا اون دخترو دیدی از خود بی خود شدی..! موهامو مرتب کردم و لب زدم -نه بهنوش من خوبم چیزیم نیس فقط خستم هنوز …برم بخوابم اگه کاری باهام نداری…
2 4853Loading...
15
زیر بادیگاردای ک*یر کلفتش ک*ص تنگش گاییده میشه💦💦
7110Loading...
16
#پارت1 لبام و نزدیک ب لباش کرده بودم و نفسام به صورتش میخورد..... حالش خراب شده بود و اختیار از کف داده بود..... یواش یواش دستش سمته سی**نه هام رفت.... س**ینه هامو فشار میداد و اروم اروم اوم میکشید..... خودمو بهش نزدیک تر کردم و روی دو زانو نشسته بودم و س**ینه هامو نزدیکه صورتش کردم و دستش و گرفتمو گذاشتم لای *پام...... س**ینه هامو خورد با دستش ار*ضام میکرد.... آه میکشیدم و با ناخونام پشت گردنش و فشار میدادم..... قشنگ وح*شی شده بود لباساشو از تنش کند ..... روم خی*مه زد و همه جای بد*نم و میخورد.... اه میکشیدم و با ناخونام روی بدنش خط مینداختم...... بالاخره مردو**نگیشو توم فرو کرد و انقد بزرگ بود ک به نافم میخورد..... هم درد داشتم هم انقدر بهم حال میداد که دلم نمیخواس تموم بشه.... هر دو به او*ج رسیدیم و تند تند آه میکشیدیم...... روش نشستم و بالا و پایین میکردم.... درد تو کله بدنم میپیچید ولی انقدر خوشم می امد که محکم تر میشنستم و پامیشدم...... بالاخره هردو باهم ار**ضا شدیم..... https://t.me/+uZcaXgT_yTM0Mjc0 https://t.me/+uZcaXgT_yTM0Mjc0 اووف زیر دو بادیگارد ک*یر کلفت ک*صش پاره میشه💦👅
8736Loading...
17
ک*ص باکرش زیر دوتا بادیگارد هیکلیش گاییده میشه💦😱
3290Loading...
18
#پارت1 کمرش رو گرفتم و محکم روی تخت پرتش کردم و یک ضرب کی*.ر کلفتم رو وارد سوراخ ک*.ص تنگش کردم که جیغ بلندی کشید. بدون توجه به تقلا ها و جیغ و ناله هاش تند تند تو کصش تلمبه می زدم و با دستم جلوی دهنش گرفته بودم که صدای زیاد بلند نشه! تند تند توش تلنبه می زدم و از حرص زیاد چشم هام رو محکم بسته بودم! اسپنک محکمی به باسن ژله ایش زدم و جلوی گوشش غریدم: _ میبینی چه راحت تحت اختیار من قرار گرفتی ج*.نده؟! خودت خواستی پس پای عواقبت هم وایسا ...🔞💦 https://t.me/+uZcaXgT_yTM0Mjc0 https://t.me/+uZcaXgT_yTM0Mjc0
6185Loading...
19
من دیدم تهشو میرم از پیشت…
3 07413Loading...
20
#part122 اون روز به بدترین و حوصله سر برترین مدرسه ی عمرم تبدیل شد. دلم میخواست به جای اینکه روی این نیمکت های چوبی سفت بشینم. توی بغل هیراد بچرخم و باهاش حرف بزنم. کلافه شده بودم از این همه نشستن... زنگ رو که زدن با ذوق سریع وسایلم رو جمع کردم. کیف رو روی کولم انداختم و نیشم رو تا بناگوش باز کردم. واقعا راست میگفتن که وقتی زنگ رو میزنن عین این دیوونه ها میپریم بیرون. انگار از زندان ازاد شده بودیم... با دیدن ماشین هیراد سمتش پا تند کردم. انتظار داشتم که هیراد پشت فرمون باشه اما با دیدن رانندش لب برچیدم. سوار ماشین شدم و از حرص در رو محکم به هم کوبیدم و دستامو بغل زدم. نگاه راننده از توی اینه جلو بهم افتاد و بعد ماشین رو استارت زد. جرعت داشت چیزی میگفت تا تموم دق ودلیم رو سرش خالی میکردم. سر پیچ که پیچید کلافه لب زدم: - من رو ببر خونه ی بابابزرگم. - نمیشه خانم...اقا گفتن برسونمتون خونه ی خودتون... من نمیتونم دستور ایشون رو پشت گوش بندازم. _یکم با ک.یرت بازی کنم #عمویی..قول میدم بعدش درسمو بخونم... عمو #حشـ*ری منو رو پاش نشوند و گفت: _ اینطوری بازی کن...خودتو تکون بده... #ک.صمو رو کـ*یر بزرگ شدش تکون دادم که از خود بی خود شد _کـ*صمو برام میمالی #عمویی؟ #کـ*یر قطورشو فشار دادم و حشری لب زدم: _اینطوری برام بمال تا #کـ*صم خوب بشه...💦 انگشتمو رو #کلاهـ*ک صورتی و باد کردش کشیدم که...🔞❌ https://t.me/+c_btvWOCSCUzMzlk دختره شبونه میره تو اتاق دوست باباش و رو ک....یرش سواری میکنه🔞🚫🔥
2 95511Loading...
21
زن باباشو از ک*ص و ک*ون جر میده😱👅💦
7890Loading...
22
#part14 _اخخخخ اههههه اهییی اوف بزن تو ک....صم بکوب توش ..ک...یر کوچولتو بکن توشش اههه میخاممم پسر شوهرم ک..یر کوچلوشو به لبه ی ک..صم مالید و پستون های گنده ام رو توی دستش گرفت و لیس زد و با یه حرکت ک..یرش رو توی ک..صم فرو کرد _اهههههه اهیییی اخخخخ لعنتی با این کع کوچلوعه اما خیلیی داره بهم حااااال میدهههه اهههه اهییی شدت تلمبه هاش رو بیشتر کرد که همون موقع در باز شد و شوهرم وارد اتاق شد https://t.me/+ItmIFu_yQIRkNWE0 https://t.me/+ItmIFu_yQIRkNWE0 با پسر شوهرش س‌کس میکنه که شوهرش از راه میرسه😱👅👆
1 2212Loading...
23
#پارت_1 -اههههیی…مادرتو جر بدهه…اوووم ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ خواهرت عقب جلوش کن …اههههه تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم ترشحات ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی ک*یرش خیس شده بود حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر حشری میکرد سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم  -اهههه ….پسرم ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم…. با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..👇🍑💦 https://t.me/+ItmIFu_yQIRkNWE0 https://t.me/+ItmIFu_yQIRkNWE0 پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🫦💦
3183Loading...
24
#پارت_1 -اهههه…ک*صم پاره شد داداشی…ایییی..جرم بدههه…اههه داداشم تند تند توی ک‌ص پر از آب و تپلم تلنبه های سرعتی میزد و بدن ورزشکاریشو بهم میکوبید با هر ضربه ای که به ک‌ص خیسم میزد ترشحات ک‌صم بیشتر میشد ک‌یر کلفت و پر از رگش توی ک‌صم شلپ شلوپ میکرد و پر از ترشحات ک‌صم شده بود -فااااک چه ابی رله انداختی هورنی کوچولو …اوووف دلم میخاد تا صب تو این سوراخ تنگ و ابدارت تلنبه بزنم و خودمو بهت بکوبم شدت ضربه هاشو توی ک‌ص تپلم بیشتر کرد که در یهویی باز شد و رفیقش ک*یر به دست به سمتون اومد -اووف رفیق بزار منم یه حالی با این ک‌ص ابدار بکنم… داگیم کردن و دوتایی همزمان ک‌یراشون رو توی سوراخام فشردن که از درد و لذت چشام سیاهی رفت و…👇🔞 https://t.me/+SVoMrotga885NGQ0 https://t.me/+SVoMrotga885NGQ0 داداشش ک‌صشو جر میده و حاملش میکنه🫦🍑
1 7305Loading...
25
#پارت_1 -اههههیی…مادرتو جر بدهه…اوووم ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ خواهرت عقب جلوش کن …اههههه تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم ترشحات ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی ک*یرش خیس شده بود حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر حشری میکرد سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم  -اهههه ….پسرم ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم…. با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..👇🍑💦 https://t.me/+ItmIFu_yQIRkNWE0 https://t.me/+ItmIFu_yQIRkNWE0 پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🫦💦
6380Loading...
26
هرجا رو هی نگاه کردم..
3 79910Loading...
27
#part_15 شهـ💋ـوت -سلام بچه ها امروز قراره عضو جدیدی که به خونوادمون اضافه میشه رو بهتون معرفی کنم کمی بعد دختری قد بلند از توی تاریکی بیرون اومد و نزدیک مدیر شد جلو اومد و میکروفون رو از خانوم مدیر گرفت قد بلندش و اون سینه های ۸۵تو پرش کمر باریک وباسن خوش فرم و تپلش میتونس دل هر پسری رو به لرزه در بیاره اون موهای موجداری که روی صورت بی نقصش ریخته بود بیشتر سک*سیش میکرد معلوم نبود ک*ص لای پاش چقدر تپل و خوردنیه… تو همین فکرا بودم که حس کردم شورتم خیس شده -چته دختر چرا دهنت باز مونده؟؟ نگاهم به بهنوش گره خورد تازه به خودم اومدم دهنم باز مونده بود و آب دهنم کش کرده بود -خیلی خوشگل و سک*سیه… بهنوش به دختره نگاهی کرد و ادامه داد -اره لنتی همه چیزش اندازس حیف دخترم وگرنه اولین نفر خودم میک*ردمش #part2 _اووف تابان #کــ..ـص کلوچه ای و صورتیت از زن اولم تنگ تره آههه اووف الان با آب #کـ..ـــیرم #کـ**صتو پر میکنم.. بی حال ناله‌ای کردم و برای سومین بار توی #کــ.ــصم آب #کـــ..ـیرشو خالی کرد... _بیا روی دهنم تابان اووف میخوام این #کــ..ـص کلوچه ایتو بخورم و بمکم باید آب #کــ..ـص بخورم اووف آههه. https://t.me/+6CwPzpDtZhgwYzM0 https://t.me/+6CwPzpDtZhgwYzM0
3 8498Loading...
28
زیر سه بادیگارد ک*یر کلفت ک*ص باکرش گاییده میشه😱😱
9310Loading...
29
#پارت۱۰ -اههه اهییی جرم بده تند تر اههه رو کیرش نشسته بودم و اون لبه های باسنمو چنگ میزد و منو روی ک*یر قطور کلفتش بالا و پایین میکرد -اوهییی چقد کلفتی اوومم خیلی خوبه تند ترش کن تند تند روی ک*یر کلفتش‌بالا و پایینم میکرد که ک*یر کلفتشو از باسنم بیرون کشید کشید و توی ک*ص پر از آبم فرو کرد -اووفف فاککک نمیره توش چقد تنگی تو اوفففف فشارش بده… https://t.me/+xTA6H2W_-HYwOTM8 https://t.me/+xTA6H2W_-HYwOTM8 با هر پارتش خیس میکنی👅👆
1 0836Loading...
30
سه تا از انگشتاشو به #سوراخ #کصم چسبوند و بیخ گوشم #حشری وار غرید : _اگه صدات در بیاد چنان عقب و جلوتو یکی کنم که نتونی راه بری .. پس از #جر خوردنت زیر کیرم سعی کن فقط لذت ببری.. و هر سه انگشت مردونشو با فشار وارد سوراخ #باکرم کرد ...😰🔞 https://t.me/+xTA6H2W_-HYwOTM8 https://t.me/+xTA6H2W_-HYwOTM8
3562Loading...
31
#part4 عمو با #کـ*ـیرش توی #کـ*ـصم تلمبه میزد و دایی #پستونامو میخورد و منم برای #کـ*ـیرش جق میزدم _آههه وایییی بکن منو عمو اووم #کـ*ـیراتون تا ته تو #کـ*ـصم آخ دایی شهوتی بلندم کرد که #کـ*ـیر عمو از #کـ*ـصم درامد و یه عالمه آب پاچید بیرون اوووف https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 #عمووداییش‌گروهی‌ک‌صشو‌جرمیدن🔥💦
10Loading...
32
میراث یکتا... ته تغاری حاجی معتمد محل و کارخونه دار معروف، پسرجذاب و بشدت هاتی که بخاطر سیخ شدن کی*رش دختر ۱۸ ساله ی ریز میزه ای از محل فقیرنشین میاره و با لخت کردنش و دیدن ممه های بزرگ و خوش فرم و ک*ص سفید و تپلش عنان از کف میده و همون شب ک*ص ابدارش رو جر میده بی خبر از اینکه کل آبش هم توی رحم دختره ریخته و...💯🔞🔥 https://t.me/+jIqLl4Q68Lg0MjM0 https://t.me/+jIqLl4Q68Lg0MjM0 با دیدن ک*ص و ممه های دختره حشرش میزنه بالا و تا خود صبح ک*صش رو میخوره و جر میده،ولی با بیدار شدنش و ندیدن دختره بهم میریزه و...🔥💦👅 #باخوندن‌پارتای‌سکسیش‌آب‌ک‌ص‌ت‌میزنه‌بیرون‌نمیخای‌شورتت‌خیسشه‌نیا👅🤤💦
10Loading...
33
✨🌙
4 1227Loading...
34
اووف ک*ص و ک*ونشو یکی میکنن😱💦
5310Loading...
35
#part1 -اههههه…اهیییی …دلم اون ک*یر باد کرده تو خشتکتو میخاد…اهههه ک*صمو باهاش جر بده…اهییی دوربین عکاسی رو به ک*ص صورتی و تنگش نزدیکتر کردم آب ک*صش شیارای تپل گوشتی لای پاشو پر کرده بود دلم میخاست زبونمو بکشم روی ک*ص تپلش و کل آبشو بخورم ک*یرمم حسابی باد کرده بود و سیخ شده بود داشت خشتکمو جر میداد بی طاقت انگشتمو روی سوراخ صورتیش کشیدم که ترشحات ک*صش بیشتر شد و نالید… -اهیییی….میخااام خیلی داغ کردم تروخدا ارضام کن…اهیییی پره های سوراخ ک*صش از حشریت باز و بسته میشدن و نبض میزد انگشتمو بی قرار توی ک*صش فرو کردم اینقدر داغ و تنگ بود که اه مردونه ای کشیدم -اوووف…دختر چه ک*صت تنگه دلم میخاد جرت بدم اووممم… انگشتای پاشو روی خشتک باد کردم کشید -اههه…من اینو میخام اهیییی…جرم بده باهاش ..بکنش تو سوراخ خیس و داغم…اهیییی شورتمو پایین کشیدم و…💦👇🔞 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 پارت‌اول‌رمانش‌نبودفحش‌بده😑💦
9552Loading...
36
#part1 -اههههه…اهیییی …دلم اون ک*یر باد کرده تو خشتکتو میخاد…اهههه ک*صمو باهاش جر بده…اهییی دوربین عکاسی رو به ک*ص صورتی و تنگش نزدیکتر کردم آب ک*صش شیارای تپل گوشتی لای پاشو پر کرده بود دلم میخاست زبونمو بکشم روی ک*ص تپلش و کل آبشو بخورم ک*یرمم حسابی باد کرده بود و سیخ شده بود داشت خشتکمو جر میداد بی طاقت انگشتمو روی سوراخ صورتیش کشیدم که ترشحات ک*صش بیشتر شد و نالید… -اهیییی….میخااام خیلی داغ کردم تروخدا ارضام کن…اهیییی پره های سوراخ ک*صش از حشریت باز و بسته میشدن و نبض میزد انگشتمو بی قرار توی ک*صش فرو کردم اینقدر داغ و تنگ بود که اه مردونه ای کشیدم -اوووف…دختر چه ک*صت تنگه دلم میخاد جرت بدم اووممم… انگشتای پاشو روی خشتک باد کردم کشید -اههه…من اینو میخام اهیییی…جرم بده باهاش ..بکنش تو سوراخ خیس و داغم…اهیییی شورتمو پایین کشیدم و…💦👇🔞 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 پارت‌اول‌رمانش‌نبودفحش‌بده😑💦
8472Loading...
37
#part4 عمو با #کـ*ـیرش توی #کـ*ـصم تلمبه میزد و دایی #پستونامو میخورد و منم برای #کـ*ـیرش جق میزدم _آههه وایییی بکن منو عمو اووم #کـ*ـیراتون تا ته تو #کـ*ـصم آخ دایی شهوتی بلندم کرد که #کـ*ـیر عمو از #کـ*ـصم درامد و یه عالمه آب پاچید بیرون اوووف https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 #عمووداییش‌گروهی‌ک‌صشو‌جرمیدن🔥💦
1 5556Loading...
38
عموش جلوی چشم باباش پرده ک*صشو پاره میکنه😱😱🔞
9281Loading...
39
#part4 عمو با #کـ*ـیرش توی #کـ*ـصم تلمبه میزد و دایی #پستونامو میخورد و منم برای #کـ*ـیرش جق میزدم _آههه وایییی بکن منو عمو اووم #کـ*ـیراتون تا ته تو #کـ*ـصم آخ دایی شهوتی بلندم کرد که #کـ*ـیر عمو از #کـ*ـصم درامد و یه عالمه آب پاچید بیرون اوووف https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 https://t.me/+OPGz7yD2AzowYTU0 #عمووداییش‌گروهی‌ک‌صشو‌جرمیدن🔥💦
1 2299Loading...
40
اووف دختره زیر دو تا عموی هیکلیش خشن ک*ص و ک*ونش گاییده میشه💦😱👅
6990Loading...
ک*ص زن رفیقشو جر میده😱👅
Show all...
#part31 کلفتشو تند تند توی بهشتم عقب جلو میکرد: -اه اههه دوست زنم چه ک.ص تنگی داره. شتت ایکایش میشد بجای اون لادنِ گشاد ، هر شب تورو جر بدم. -اوووم فااک تندتر فرمان اهه ، اره جرم بده. برای من تپل تره یا دوستم؟ هوووم؟ چکی به بهشتم زد و محکم‌تر تو بهشتم تلنبه زد: -ک.ص لادن سیاه و گشاده ادم رغبت نمیکنه حتی دست بهش بزنه. https://t.me/+gg7J9fQ9MChkMDFk https://t.me/+gg7J9fQ9MChkMDFk
Show all...
Photo unavailable
🕸!
Show all...
💘 2
#part_17 شهـ💋ـوت اجازه ندادم حرفی بزنه در اتاقم رو باز کردم و پشت سرم درو بستم بدون اینکه لباسمو عوض کنم روی تخت دراز کشیدم بدنم هنوز داغ بود و لای پام نبض میزد نمیدونم چرا تا این حد حشری شده بودم بی طاقت انگشتمو لای چاک ک*ص خیسم کشیدم خیلی وقت بود که خود..ار..ضایی نکرده بودم اما امروز عجیب داغ کرده بودم حرکت انگشتمو لای ک*صم بیشتر کردم هر لحظه ترشحات لزج ک*صم بیشتر میشد قوسی به کمرم دادم و انگشت فاکمو توی سوراخ داغ و تنگم فرو کردم از حشریت به نفس نفس افتاده بودم بی طاقت اه بلندی کشیدم همش هیکل خوش فرم و سکسی ملودی جلوی چشمام نقش میبست انگشت اشارمو کنار انگشت فاکم گذاشتمو دوتایی توی ک*صم فرو کردم که از لذت چشمام سیاهی رفت و لرزی کردم با تند تر کردن حرکت انگشتم توی سوراخ تنگ و خیس ک*صم.. هیچکس تو کلاس نبود، از فرصت‌ استفاده کردم و ماژیک رو برداشتم و شروع کردم به عقب و جلو کردنش روی ســـوراخــم. با تصور آقای معلم که کـ*یــرش‌‌ داره تو ک*صـم عقب جلو میشه چشم بستم و شروع کردم به آه و ناله کردن و مثل مار به خودم می پیچیدم - آه، آقای معلم، بیشتر، بیشتر... منو جر بدم بده، آه با صدای خنده ای تمام حسم پرید و با وحشت چشم‌ باز کردم و آقای معلم رو بالای سرم دیدم. - خانم کوچولو تا اصلش هست چرا با فیکش ور میری؟ اینو گفت و زیپ شلوارش کشید پایین و... https://t.me/+dkbORUyV7XFhOWU0 #س‌ک‌س_با‌_معلم‌سن‌بالا🤫💦🔞
Show all...
🔥 12 1
#part_22 🍑💦 - که زن داداشمی آره؟ من ک*ون همچین زن داداشی رو پاره می‌کنم. موهامو چنگ زد پرتم کرد به سمت میز ناهار خوری با اون نگاه خیرش رو س*ینه‌هام نزدیکم شد. - سامیار لطفا بهم رحم کن! بهم چسبید سالار داغش روی بهشتم کشیده شد، زبونشو روی گردنم کشید. تنم لرزید ناخداگاه به بازوش چنگ زدمو آه کشیدم. لیس دیگه‌ی به گردنم زد و تو همین حین سالارش رو تو بهشتم کرد: - آههه... ایی... حداقل آروتر.... آخخ. - من عاشق درد کشیدنتم چرا باید آروم بکنمت؟! لب‌هام از بغض می‌لرزید، نالیدم: - دیگه نمی‌تونم. خشک و بدون ملایمتی جواب داد: - به منچه؟ این‌مشکل خودته نه من. میخواست ضرباتش رو شروع کنه که باغبون داخل آشپزخونه شد! سریع خودم رو تو بغل سامیار انداختم هیچ دوست نداشتم کسی تنم رو دید بزنه. https://t.me/+VyWrY-9RwPFiZDUx https://t.me/+VyWrY-9RwPFiZDUx ک*ص زن داداششو خشن جر میده که…💦🍑🔞
Show all...
𝑶𝒏𝒆 𝒔𝒉𝒐𝒕🫦

نفس نفس زدنات و درد کشیدنات وقتی زیرمی...👅💦 #اروتیک

ک*ص و ک*ون نویسنده باکرشو یکی میکنه💋💦👅
Show all...
#Part_1 -اههه…انگشتتو بکنش تو سوراخ داغم…اهیییی ارههه همینو میخاااام …اوممم دوربین رو روی ک*ص داغ و پف کردم تنظیم کرد و انگشت فاک درازشو توی سوراخم فرو کرد ترشحات داغ ک*صم هر لحظه بیشتر میشد و سوراخ صورتی و تنگم حسابی خیس و لزج شده بود چاک ک*ص ابدار و پف کردمو از هم باز کرد دو تا از انگشتاشو توی ک*صم فرو کرد که از درد و لذت قوسی به کمرم دادم و اه بلندی کشیدم نگاهم مات به خشتکش بود که داشت از ش*ق بودن ک.یر قطورش جر میخورد -اهههه…بیا اون کلفتتو بکن تو ک*صمم…اههییی ببین ک*صم چه خیس شده برات برات…اهییی دوربین رو روی خشتکش تنظیم کرد و ک*یر کلفتشو از شورتش بیرون کشید با دیدن حجم کلفت و دراز ک*یرش هین بلندی کشیدم که با کاری که کرد…❌💦👇 https://t.me/+2iStszxxIKBlNjY0 https://t.me/+2iStszxxIKBlNjY0 پارت اولش نبود لفت بده🔞🍓
Show all...
𝗛🚫𝗿𝗻𝘆 Land🔥

هات‌ترین سناریو برای ط اینه که تو حموم بچسبونیم به دیوار، لبه های باسنمو جداکنی از هم و آروم آروم جا بدی توش💦🍓

Photo unavailable
🦋
Show all...
#part123 با حرص جیغ کشیدم: - یعنی چی؟ بهت گفتم من رو ببر خونه ی هیراد میفهمی حرفم رو؟ راننده از داخل اینه‌نگاه بدی بهم انداخت. میشداز نگاهش این رو خوند که دلش میخواد سر به تنم نباشه! کلافه گفت: - گفتم که خانم... اگه‌میخواید به اقازنگ بزنید وازشون بپرسید من نمیدونم. گوشیش رو عقب گرفت تا احتمالا من بگیرم و با گوشی اون زنگ بزنم. اما بیخیال دست دراز شدش شدم و گوشیمو از توی کیفم بیرون اوردم. شماره ی هیراد رو گرفتم... بعد از خوردن ده تا بوق بالاخره صداش توی گوشم پیچید. - جانم دختر بابا؟ لب برچیده و بابغض گفتم: - بابایی این مرده میخواد منو ببره خونمون. هیراد نفس عمیقی کشید و گفت: - اره من گفتم ببرتت دخترم. - چرا؟ من میخوام بیام خونه ی تو. هیراد کلافه شده بود اینو از مدل نفسی که داشت میکشید فهمیدم. - خونه ی من فعلا نیا... من مهمون دارم یه چند روز.. بعد خودم میام دنبالت. اخمام در هم رفت... یعنی کی میخواست بیاد خونش که به من گفت نرم؟ -من برادرتم... لنگاتو واسه من باز کردی؟؟ انگشتمو به آب دهنم آغشته میکنم و آروم رو چو×چولم میکشم -شاهان وا بده... نمیبینی دارم برات له‌له‌ میزنم؟؟ ک××صم ک×یرتو میخواد داداش سمتم حمله میکنه و سینمو تو مشتش میگیره -خودت خواستی هر×زه‌ی احمق... جوری بگا×مت که جیغات به گوش بابا و مامانم برسه🔞🤤 https://t.me/+GhHk6N-L9j02MjFk برادر ناتنیش میک×نتش 🔞💦
Show all...
😢 30 8😨 2
کارگردان ک*ص نویسندشو با دیلدو یکی میکنه👅💦
Show all...