دَِلَِنَِوَِاَِزَِاَِنَِ
231
Subscribers
No data24 hours
-57 days
-1130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
00:54
Video unavailableShow in Telegram
❤️🍷❤️
تو در مورد دلتنگی واقعی چیزی نمیدونی
چون این تنها زمانی اتفاق میافته ،
که کسی رو بیشتر خودت دوست داشته باشی
.
محو چشمان توام محبوبِ زیبا روی من
بـا نگاهـت زیر و رو کردی مرا بانوی من
در پـس ِ بـاغ ارم در انتظـارت مـانده ام
تا بیایی بلکه بیرون ای گل خوشبوی من
شهــره ی باغ اقاقی بهتـر از شبنـم بریز
عطـر ناب دامنـت را بــر تــن زیلـوی من
ازهوس هرسالهگنجشکدرختت میشوم
تـا بگــردانی لبـت را بــاغ شفتـالـوی من
بـا خیـالـت می نشینـم در کنـار بـاغ گل
تا که بگـذاری سرت را بـر سر زانوی من
در نبودتﺁنچنان ﺁﻫﯽ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺵ
آسمان آتش گرفت ﺍﺯﻫﺎﯼِ ﺑﻌﺪﺍﺯﻫﻮﯼ ﻣﻦ
نوجوانی رفـت و آثارِ کهـن سالی رسید
بویِ پیری می دهد رنگ سفید ِموی من
لااقــل بانو عسل امشب به سروقتم بیا
تابه دورت حلقه گردد پیچک بازوی من
مهربانی ؛ چشم بارانی چه می آید به تو
عاشقی ؛ این حس روحانی چه می آید به تو
آن نگاه زیر چشمی با وقارت می کند
این تبسم های پنهانی چه می آید به تو
حرکت آن خال مشکی با تکان های لبت
تا که شفع و وتر می خوانی چه می آید به تو
موی مجنون ، ریش درویشی چه می آید به من
ناز لیلا ، اخم سلطانی چه می آید به تو
اخم کن ! آخر نمی دانی که وقتی ابرویت
چین می اندازد به پیشانی چه می آید به تو
بی قرارِ رفتنی، موجی بزن دریای من!
گر چه آرامی ،پریشانی چه می آید به تو
قیصرِ رومی – حجازی ! آن عبور با شکوه
باسواران خراسانی چه می آید به تو
خال تو آن نقطه ی پایان دفتر های ماست
خال در این بیت پایانی چه می آید به تو
شب مهتاب قشنگی ست، اگر بگذارند
عاشقی حال قشنگی ست،اگر بگذارند
گر به زندان خیالت ندهی راهم باز
حال ما حال قشنگی ست،اگر بگذارند
اشکهای سر شوق ست که جاری شده باز
شبنم صبح قشنگی ست ،اگر بگذارند
غم بی هم نفسی تشنه آبم کرده
چشمه آب قشنگی ست ، اگر بگذارند
این همه دیوان حافظ را گشودن روزها
از برای دل تنگی ست ، اگر بگذارند
نقش تا نقش کشیدم رخ زیبایت را
طرح محراب قشنگی ست،اگر بگذارند
من تو را در تپش قلب خودم يافتہ ام
روح احساس تو را در نفسم يافتہ ام
تو همان موج غريبى كه بہ درياى دلم
متلاطم تر از امواج خزر يافتہ ام
تو همان خلوت دنجى كہ در آغوشت من
رامش و لطف و صفاى ابدى يافتہ ام
من دراين غربت خودخواستہ خواهم پوسيد
درد تو با همہ دورى كہ بہ جان يافتہ ام
تو همان حس خوش سكر شرابى كہ ترا
بعد يك عمر غريبى ، بہ وطن يافتہ ام
بربودى دل و دين اين هنر توست ولى
من كہ دل در گرو مهرخودت یافتہ ام...
غروب ها كه مے آيند
دلتنــگ مے شوم
بے حوصله....
و تو
غــروب ها
كمے بيشتـر
از هميشه نيستے
تو بیــا
من قول مے دهم
حال تمام
اين غروب هاے بے حوصله
خوب شود... فقط بیا
❤️🍃
Photo unavailableShow in Telegram
تُو كه پيشمى
جز دوستت دارم
دلم هواى هيچ نمى كند