Philosophy
642
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
13:22
Video unavailableShow in Telegram
🎈 عنوان ویدیو : برکلی (واقعیت حقیقت نیست)
@philosophy123456
برکلی (واقعیت حقیقت نیست).mp411.63 MB
03:20
Video unavailableShow in Telegram
◽️دموکراسی از منظر پوپر
دموکراسی میخواهد مانعِ قدرتگرفتن استبداد شود اما معضل اصلی دموکراسی «وجود رهبران تودهپسند» است. رهبرانی میتوانند وجود داشته باشند که بین تودۀ مردم محبوباند و بطور دموکراتیکی انتخاب شدهاند و این پشتوانۀ مشروعیت مردمی آنان شده است. چنین رهبری ممکن است تبدیل به فیگوری مستبد شود؛ فیگوری که در یونان باستان، افلاطون از او سخن به میان میآورد. در انقلاب انگلستان نیز با چنین فیگوری روبرو هستیم و هیتلر هم اینگونه بود. اینها انگشتشمار نمونۀ شاخص از مستبدی است که بطور دموکراتیک انتخاب شده است. دقیقاً به همین دلیل معتقدم مهم است دموکراسی را – حتی بهرغم اینکه بهمعنی حاکمیت مردم است – نباید مترادف «حاکمیت تودۀ مردم» گرفت چرا که مردم ممکن است [بهطریق دموکراتیکی] فردی مستبد را انتخاب کرده و به حکومت برسانند. در عوض، دموکراسی را باید بر اساس آن ساختارهایی تعریف کرد که طبق آن مردم واجد این قدرتاند که [فرد یا] حکومتی را از قدرت پائین بکشند و عزل کنند. لذا در اینجا نه صرفاً از تاریخ که از سیاست هم سخن میگویم چرا که تاریخ و سیاست پیوند وثیقی با یکدیگر دارند.
ترجمه و تنظیم: نشر نی
Karl Popper talks about democracy-3.mp45.66 MB
02:46
Video unavailableShow in Telegram
سقراط درست پیش از اینکه جام شوکران را سر بکشد، به دوست و شاگردش، کریتون، گفت: «من به آسکلپیوس خروسی بدهکارم. فراموش نکن دینم را ادا کنی.»
آسکلپیوس الههی درمان در اساطیر یونان باستان بود. به ماری که دور چوبدستیاش پیچیده دقت کنید. آشناست. نه؟ پزشکان عاشق استفاده از این مار در لوگوهایشاناند. به هر حال آسکلپیوس ایزدگونهی پزشکی در اساطیر یونان باستان بود. پس کلام آخر سقراط شاید در حالت تحتاللفظی اشاره دارد به اینکه سقراط یا یکی از پسرانش بهتازگی بیمار بوده و معالجه شده و او باید برای خدای درمان قربانی کند. ولی بدون شک معنای واقعی این کلام چیزی فراتر از معنای تحتاللفظی آن است. بر اساس فلسفهی سقراط، زندگی یک بیماریست. نوعی کوری که دیدگان ما را در مقابل حقیقت تیرهوتار میکند. سقراط در آستانهی مرگ بود، اما از مرگ نمیهراسید. مرگ را به چشم درمانی برای بیماریاش میدید؛ پس برای خدای درمان قربانی درنظر گرفت. این عالیترین کنش سقراط بود، کسی که در سرتاسر مکالمهی فایدون تلاش کرد تا دوستانش را متقاعد کند که روح انسان جاودانه است.
ویدئو از: Train Ride
ترجمهی نگار خلیلی
تهیه و تنظیم: نشر نی
yt5s.com-Socrates's Last Words -ins.mp46.38 MB
#معرفی_کتاب
📚ذهن و جهان: روایتی از رئالیسم درونی
✍️حامد قدیری
نویسنده کتاب:
" توی این کتاب رئالیسم درونی را با زبانی ـــبهزعمِ خودمـــ ساده توضیح دادهام و سعی کردهام طی روایتی نشان دهم که پاتنم چه بحرانهایی در رئالیسمِ متافیزیکی و نسبیگرایی میدید و چه راه سومی برای پاسخ به مسئلهی ذهن و جهان ارائه میکرد. در این کتاب، تلاشم بر این بوده که علاوه بر توضیح رئالیسم درونی، پیوند میان برخی از نظریات مهم پاتنم مثل سناریوی دوقلوی زمین، ماجرای مغز در خمره، استدلال مدلتئورتیک، نسبیت مفهومی و درهمتنیدگی واقعیت و قرارداد را توضیح دهم "
از پشت جلد کتاب:
" مسئلهی ذهن و جهان یکی از مسائل اساسی متافیزیک است که شاید بتوان تاریخ فلسفه را بر اساس آن روایت کرد؛ جهان خارج چگونه در برابر ذهن انسان ایستاده؟ آیا مستقل از ذهن ماست یا وابسته به آن؟ هیلاری پاتنم، فیلسوف تحلیلی معاصر، به این مسئله پرداخته و نظریهای تحت عنوان رئالیسم درونی ارائه کرده که نه ذهن را آینهای منفعل در برابر جهان میبیند و نه جهان را برساختهی ذهن؛ بل این دو را درهمتنیده میداند و میگوید: «ذهن و جهان در کنار یکدیگر ذهن و جهان را سر و شکل میدهند.» کتابِ حاضر روایت رئالیسم درونی است. "
🔸🔸
@philosophy123456
https://www.instagram.com/homerbooks
homerbooks.ir
attach 📎
دین و تفکر نقادانه
آیا متفکر نقاد شکاک میتواند ایمان بورزد؟
کاوه بهبهانی
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، آبان سیاه ۱۴۰۱
@philosophy123456
دین و تفکر نقادانه.mp380.18 MB
05:25
Video unavailableShow in Telegram
در قرن چهار پیش از میلاد مسیح، پسر یک خزانهدار با ضرب کردن سکههای تقلبی شهر سینوپ را به رسوایی کشاند. وقتی در نهایت اوضاع آرام شد، مرد جوان، دیوجانس، از شهروندی، پول و تمام داراییهایش محروم شد. درحالیکه بسیاری از جزئیات زندگی دیوجانس نامشخص هستند، ایدههای فلسفیاش که باعث بدنامیاش شدند تا امروز باقی ماندهاند. دیوجانس در تبعید به این تصمیم رسید که با رد آراء دیگران و معیارهای اجتماعی دربارهی موفقیت میتواند به آزادی حقیقی برسد. او خودکفا، نزدیک به طبیعت و بدون گرایش به مادیات، پوچی یا همرنگ جماعت شدن زندگی کرد. سالها در خیابان روزگار گذراند و از دانش فنی، حمام و غذای پخته چشمپوشی کرد. شهروندان او را کیون صدا میزدند یعنی سگ واق واقو که در واقع نوعی ناسزا بود. سگها در واقع نماد خوبی برای فلسفهی او بودند. آنها موجودات خوشحالی هستند. از انتزاعیاتی مثل ثروت و شهرت رها هستند. دیوجانس و پیروان رو به افزایش او به نام «فیلسوفان سگی» یا کینیکوی شناخته شدند، لقبی که در نهایت تبدیل به واژهی «کلبی» شد.
ویدئو از TED-Ed
ترجمهٔ معصومه موسوی
@philosophy123456
13.93 MB
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.