1 763
Subscribers
No data24 hours
+167 days
+3330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
نفْسِ طالبِ كمال
درد عاطفی، عنصر ذاتی ذهن نفسانیست. یکی از ابعاد این درد عاطفی احساس عمیق کمبود یا نقص است؛ احساس کامل نبودن. این احساس در بعضیها آگاهانه است و در بعضیها ناآگاهانه. این احساس زمانی که آگاهانه است، خود را بهصورت احساس شایسته نبودن و یا به اندازهی کافی خوب نبودن جلوه میدهد. اگر ناآگاهانه باشد، خود را بهصورت تمنایی شدید، خواهش و نیاز جلوهگر میسازد. در هر حال، حفرهای در درون آدمها هست که آنها را به سوی اشیاء و جاذبههای نفسانی میکشاند، بلکه این حفره را به شکلی پر کنند. بنابراین آنها حریصانه بر داشتههای خود میافزایند، بهدنبال پول میروند، خواهان موفقیت و قدرت میشوند، دوست دارند شناخته و مشهور شوند تا احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنند و خود را کاملتر ببینند.
اما وقتی آنها به تمامی این چیزها میرسند، خیلی زود درمییابند که حفرهی درونشان هنوز خالیست و این حفره پرناشدنیست. آنگاه، گرفتاری آغاز میشود، زیرا آنها دیگر نمیتوانند خود را گول بزنند. البته سعی میکنند خود را گول بزنند، اما گرفتاری خود را چند برابر میکنند. تا وقتی که ذهنِ نفسانیِ تو عهدهدار زندگی توست، نمیتوانی احساس راحتی کنی، نمیتوانی آرامش را احساس کنی. البته در همان لحظهها یا روزهای نخست که به تمنا و آرزوی خود رسیدهای، کمی احساس خوشحالی میکنی، اما این خوشحالی دوامی ندارد. از آنجا که نفس یک حس اکتسابی از خود است، بنابراین محتاج است تا خود را با چیزهای بیرونی یکی بسازد. نفس محتاج آن است که مدام از خود دفاع کند و خود را تغذیه کند تا بماند.
شایعترین شکلِ همذاتپنداریِ نفس، جایی است که نفس خود را با داشتهها، مقام، شهرت، مدرک، دانش و اطلاعات، خوشگلی و خوشتیپی، رابطهها، اعتبار و شهرت خانواده، باورها و نژاد یکی میپندارد. هیچکدام از اینها، تو نیستی. آیا از دانستن این چیزها وحشت کردهای؟ آیا دانستن این چیزها به تو آرامش داده است؟ بالاخره چه بخواهی چه نخواهی، باید همهی این ارزشهای جعلی را بگذاری و از دنیا بروی. هویت اصلی تو در هیچیک از این ارزشهای جعلی پیدا نمیشود. بالأخره این حقیقت را خواهی فهمید، زمانی که لحظهی مرگ خویش را بهطور جدی احساس میکنی. مرگ، جدایی تو از همهی آن چیزهایی است که تو نیستند و تو خود را با آنها یکی میانگاری. راز زندگی این است: «بمیر، پیش از آنکه بمیری.» آنگاه درمییابی که مرگی وجود ندارد.
.
📗 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
.
#Book 📚
🔥 6❤ 3👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
اگر آرامش همان چیزی باشد که جویای آن هستید، پس آرامش را انتخاب خواهید کرد. اگر برای شما آرامش بیش از هر چیز دیگری اهمیت داشت، اگر به راستی فکر میکردید که به جای «من کوچک»، روحی فناناپذیر هستید، هنگام رویارویی با مردم و شرایط دشوار، کاملاً هوشیار و بدون واکنش می ماندید، بی درنگ شرایط را میپذیرفتید و این گونه به جای آن که خود را از وضعیت جدا کنید، با آن یکی می شدید. آنگاه پاسخ مناسب از درون هوشیاری شما پدیدار می گشت.
آن کسی که هستید، یعنی آگاهی و نه آن کسی که فکر میکنید هستید، یعنی من کوچک، پاسخ مناسب است. این، پاسخی ست اثربخش و نیرومند که هیچ کس و هیچ شرایطی را به دشمن تبدیل نمی کند. جهان همواره با نشان دادن آنچه در حقیقت اهمیت دارد به شما، مطمئن میشود که نمیتوانید خود را با آن کسی که در واقع فکر میکنید هستید، برای مدتی طولانی فریب دهید. واکنش تان نسبت به مردم و شرایط، به ویژه هنگام دشواری ها بهترین نشانگر ژرفای شناخت شما از خود است.
اکهارت تله
جهانی نو
ص 175 و 176
❤ 10👍 4
Photo unavailableShow in Telegram
اگر تو به سمت یک معلم خودآگاه (به اشراق رسیده) جذب شدهای،
برای این است که به اندازه کافی «حضور» در تو هست که بتوانی حضور در شخص دیگری را تشخیص دهی.
خیلیها بودند که مسیح یا بودا را تشخیص ندادند، همانطور که همیشه افراد زیادی به سمت معلمان اشتباه جذب میشوند.
ایگوها جذب ایگوهای بزرگتر میشوند. تاریکی نمیتواند روشنایی را تشخیص دهد، فقط روشنایی میتواند روشنایی را تشخیص دهد.
پس باور نکن که آن نور خارج از توست یا اینکه فقط از طریق یک فرم خاص میتواند بیاید.
اگر استاد تو به تجسم درآمده خداست، آن وقت تو چه کسی است؟
هر نوع جداسازی، هویت دهی با فرم است و هویت دهی با فرم یعنی ایگو، هر قدر هم که در لباس مبدل قشنگتری بیاید.
از حضور استاد استفاده کن تا هویت تو را به سمت تو، فراتر از نام و فرم، بازتاب دهد، به عقب به سمت خودت،
تا خودت بتوانی با شدت بیشتری حضور پیدا کنی.
خیلی زود متوجه خواهی شد که در حضور، «مال من» یا «مال تویی» در حضور وجود ندارد.
حضور یکی است.
#اکهارت_تول
#حالا_اکنون_حضور
❤ 7👍 5🔥 1
مقاومتِ درونِ خویش را مشاهده کن. وابستگی خود را به درد و رنج خویش ببین. کاملاً هشیار باش. ببین چگونه از ناشادیِ خود خرسند میشوی. ببین چقدر دوست داری دربارهی غمهای خود سخن بگویی، یا به آنها فکر کنی. اگر آگاه شوی، مقاومتِ درونی تو نیز متوقف میشود. آنگاه میتوانی توجهی خود را به دردمندیِ بدن خویش معطوف کنی، بهعنوان شاهد حضور داشته باشی و دگرگونی بنیادی درون خویش را آغاز کنی. فقط تو میتوانی از عهدهی این کار برآیی. هیچکس نمیتواند این کار را برای تو انجام دهد.
اما اگر بخت با تو یار باشد و استادی آگاه را پیدا کنی، اگر بتوانی با او و در حلقهی آگاهان حضور پیدا کنی، به روند تحول خلاق درون خویش سرعت میبخشی. بدینسان، نور درون خود تو تابانتر و درخشانتر میشود. اگر هیزمی را که تازه شعلهور شده است کنار هیزمی که کاملاً گُر گرفته است قرار دهی، هیزم شعلهور نخست بهتر خواهد سوخت و شعلهورتر خواهد شد. در هر حال آتش همان آتش است. شعلهورتر ساختن و روشنتر کردن یکی از وظایف استادان معنوی ست؛ استادانی که حضوری آگاهانه دارند و به فراسوی ذهن سفر کردهاند.
.
📙 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
.
#Book 📚
👍 7❤ 4
- گاهی لحظهی حال غیرقابلپذیرش، ناخوشایند و وحشتناک میشود.
زندگی همانیست که هست. اما نگاه کن ببین ذهن چگونه بر آن برچسب میزند و چگونه برچسبزدنهای ذهن و قضاوتهای آن موجب رنج و احساس بدبختی میشود. با مشاهدهی نحوهی کارکرد ذهن تو میتوانی به بیرون از الگوهای مقاومتی ذهن قدم بگذاری و به لحظهی حال مجالی بدهی تا باشد. این کار تو را از شرایط بیرونی رها میکند و زمینهی احساس آرامشی ژرف میشود. بنابراین، نگاه کن ببین چه پیش میآید و اگر لازم و ممکن بود وارد عمل شو. ارمغان لحظهی حال را هر چه که هست بپذیر؛ چنان که گویی تو خود آن را انتخاب کردهای. با محتوای لحظهی حال کار کن. با آن نجنگ. محتوای لحظهی حال را دوست خود کن، نه دشمن خود. این مواجهه با محتوای لحظهی حال به طرزی معجزهآسا زندگی تو را دگرگون خواهد کرد.
.
📕 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
.
#Book 📚
👍 8❤ 4
خبر خوش آن است که تو میتوانی از ذهن و ذهنیت خود رها شوی. رهایی از ذهن تنها رهایی حقیقی زندگی است. گام نخست را همین حالا بردار. شروع کن به گوش دادن به صدایی که در سر توست. توجهی ویژهای را به الگوهای فکریِ یکنواختِ خود معطوف کن. همان نوارهایی که سالهاست در ذهن تو مدام تکرار میشوند. منظور من از تماشای آنچه که مدام فکر میکند همین است. یعنی به صدایی که در سر داری گوش بده. به مثابهی حضوری مشاهدهکننده آن جا باش. هنگام گوش دادن به آن صدا، بیطرف باش. یعنی قضاوت نکن. آنچه را که میشنوی مورد قضاوت و یا سرزنش قرار نده. قضاوت و سرزنش تو به این معناست که آن صدا دوباره از در پشتی وارد شده است.
بزودی متوجه میشوی که صدایی آن جاست و من اینجا هستم و دارم به آن صدا گوش میدهم. آن صدا را مشاهده میکنم. درک این من هستم، این احساس حضور خود، دیگر فکر نیست. چیزیست که از ورای ذهن تو برخاسته است. بنابراین وقتی به فکر گوش میدهی، نه تنها نسبت به فکر خود هشیار میشوی بلکه نسبت به خودت هم، بهعنوان شاهدِ فکرِ خود آگاه میشوی. بُعد تازهی آگاهی وارد زندگی تو میشود. آنگاه که به فکر خود گوش میدهی حضور آگاه خود را احساس میکنی. خویشتن ژرف تو که آن سو و یا زیر لایهی فکر پنهان است. بدینسان فکر سلطهی خود را بر تو از دست میدهد و به سرعت رنگ میبازد، زیرا تو دیگر ذهن را با توهم یگانگی با آن تغذیه نمیکنی. این، آغازِ پایان یافتنِ فکرِ ناخواسته و اجباری است.
.
📘 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
.
#Book 📚
⚜️ @agahi_va_haghighat ⚜️
❤ 3👏 2
Photo unavailableShow in Telegram
آگاهی قدرتی است که در این لحظه حاضر پنهان شده است.
هدف نهایی وجود انسان، یعنی هدف تو، آوردن آن قدرت به درون این دنیاست.
#اکهارت_تول
#حالا_اکنون_حضور
❤ 3👍 2
اين ديوانگيه که با چيزي
که هست بخواي مخالفت کني
اون هست…
اگر با چيزي که هست
خودت رو هماهنگ کني
عمل هوشمندانه اي از تو سر ميزنه
#اکهارت_تله
گاهی افرادی میآیند و به من میگویند: من چیزی را میخواهم که تو داری، یا آن را به من بده یا اینکه نشان بده چگونه به آن برسم.
من میگویم، تو آن را واضح و شفاف داری. فقط نمیتوانی آن را حس کنی چون ذهنت دارد سر و صدای خیلی زیادی ایجاد میکند.
#اکهارت_تله
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
@eckharttoll
❤ 5👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
بیداری، حرکتی است که درون آگاهی رخ میدهد که در آن فکر کردن و هوشیاری از یکدیگر جدا می شوند. برای بسیاری از مردم این یک رویداد نیست، بلکه فرایندی است که تجربه می کنند. حتی آن انسان های کمیابی که بیداری ناگهانی و تکان دهنده ای را که بازگشت ناپذیر به نظر می رسد تجربه می کنند، هنوز باید از مرحله ای بگذرند که در آن، حالت جدیدی از آگاهی، اندک اندک در آنها جریان می یابد، همه کارهای آنها را دگرگون می سازد و به این ترتیب با زندگی شان یکی می شود.
هنگامی که بیدار هستید، به جای آن که در افکارتان گم شوید، خود را به صورت آگاهی در ورای این افکار تشخیص می دهید. سپس فکر کردن، یعنی فعالیتی مستقل و خودخواهانه که شما را در اختیار می گیرد و زندگی تان را اداره می کند، پایان می یابد. آنگاه هوشیاری، جای فکر کردن را می گیرد و به جای آن که فکر کردن مسؤول زندگی شما شود، در خدمت هوشیاری در می آید. هوشیاری، پیوندی آگاهانه با شعور عالم است. واژه دیگر برای آن، حضور می باشد؛ آگاهی بدون فکر کردن.
اکهارت_تله
#selflove
#happiness
#hoseinmind
❤ 5💯 1
بشریت از زمانی که از آغوش لطف حضور در لحظهی حال به میان زمان و ذهن فرو افتاد، همیشه در چنگ درد و رنج گرفتار بوده است. او کل را فراموش کرد؛ در نتیجه، حقیقت خویش را فراموش کرد. از آن زمان به بعد، آدمها خود را پارههایی جدا و بیمعنا در جهانی بیگانه یافتهاند. آنها بین خود و همهچیز و همهکس ربط و اتصالی نمیبینند؛ آنها از خدا جدا افتادهاند. تا وقتی که خود را با ذهن خود یکی میدانی، یعنی تا وقتی که آگاهی ژرف معنوی نداری، درد میکشی و رنج میبری. در اینجا منظورم درد و رنج عاطفی و روحیست؛ درد و رنجی که علت بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی ما نیز هست.
ناخشنودی، نفرت، دلسوزی به حال خود، احساس گناه، خشم، افسردگی، حسادت و غیره، حتی تحریک شدنهای جزئی نیز، شکلهای گوناگون درد و رنجاند. هر لذتی در دل خود رنجی را پنهان کرده است؛ رنج، ضد اجتنابناپذیر لذت است که خود را در زمان نشان میدهد. همهی آنهایی که مواد مخدر مصرف کردهاند تا حال کنند، میدانند که سرانجام حالشان گرفته شده است و لذتشان به درد و رنج تبدیل شده است. این رنج و درد، حاصل آگاهی نفسانی یکیانگاری با ذهن است. توقف رنجآفرینی در لحظهی حال و محو رنجهای گذشته، چیزیست که میخواهم دربارهی آن با تو سخن بگویم.
.
📘 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
.
#Book 📚
👍 9❤ 3