cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

آشفتگی

درون سینه قصه این آشفتگی بنهفته ام t.me/HidenChat_Bot?start=1719673325 معرفی و دعوت؟ نه لطفا

Show more
Advertising posts
208
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

متاسفم‌که ریمووتون‌میکنم احساس راحتی ندارم.
Show all...
میبینم که دارم یکی یکی حال همه رو از خودم بهم میزنم.
Show all...
من حبس شدم تو خودم. هر روز دارم میجنگم باهاش. براش معیار و باید و نباید تعیین میکنم. هر کدومشون روهم زیر پا بذاره سخت شماتتش میکنم. مثل مامانی شدم که بچه رو میزنه اما میدونه این بچه با زدن بدتر میشه. به زدنش ادامه میده. گناه داری نینا کوچولو. کاش بری...
Show all...
کاش میفهمیدم چیزی که صداش از پشت پرده داره میاد داخله یا بیرون.
Show all...
پارسال امروزش هم.
Show all...
نمیتونم احساساتم رو از هم تشخیص بدم.
Show all...
چرا نمیشه بزنم زیر میز و بگم‌گور بابای همه چی؟
Show all...
و حالم اصلا جوری نیست که بتونم این حجم از بگایی رو جمع کنم.
Show all...
همه چیز بگا رفته است.
Show all...
گور بابای بیحوصلگی. باید بریم سر کلاس.
Show all...