cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

تاریخ و مطالعات میان رشته ای

این کانال صرفا منعکس کننده مطالب علمی است. ارتباط با ادمین @DoyleMe

Show more
Advertising posts
561
Subscribers
+124 hours
+27 days
+1230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

‍ ⬛️ چگونه حكومت ١٢٠ ساله #مغول به پایان رسید؟ ⬛️ زوال از یک روستا شروع شد. صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران کردند؛ جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن صدهزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت ‏برخی از قبایل مغول‌ها پس از فتح #ایران ساکن #خراسان شدند، ولی چون بیابانگرد بودند، در شهرها زندگی نمی‌کردند! مغول‌ها همه گونه حقی داشتند! #مغولان مجاز بودند هر که را خواستند بکشند، به هر که خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند؛ #ایرانیان برایشان برده نبودند، احشام بودند. در تاریخ دورهٔ مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود می داشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمی‌کردند. #ابن_اثیر می‌نویسد ؛ یک مغول در صحرایی به هفده نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد؛ هیچ کس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر، که همان یک نفر او را کشت! داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع می‌شود؛ چند مغول بیابانگرد به خانهٔ این‌دو می‌روند و زنان و دخترانشان را طلب می‌کنند. بر خلاف ۱۲۰سال قبلش، دو برادر مقاومت می‌کنند و مغولان را می‌کشند؛ مردم باشتین اول می‌ترسند، ولی مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند. خبر به قریه‌های اطراف می‌رسد؛ حاکم #سبزوار مامورانی را می‌فرستد تا دو برادر را دستگیر کنند. عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را می‌کشد. در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به #باشتین می‌فرستد، ولی حالا خیلی‌ها جرأت مقاومت پیدا می‌کنند؛ عبدالرزاق فرمانده قیام می‌شود. در چند روستا، مردم مغولان را می‌کشند و خبرهای مغول‌کشی کم‌کم زیاد می‌شود ؛ عبدالرزاق نام #سربداران بر سپاهیان از جان گذشته‌اش می‌گذارد. فوج‌فوج مردمان به‌ستوه آمده از ستم مغول‌ها به باشتین می‌روند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه #ارغونشاه (حاکم سبزوار) بایستند. عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز می‌شود و سبزوار فتح می‌گردد؛ پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغول‌ها فائق می‌شوند. آن روز حتماً پرشکوه بوده است! #طغای_تیمور #ایلخان_مغول، یک ایلچی مغول را می‌فرستد تا سربداران از او اطاعت کنند؛ سربداران او را هم می‌کشند و از طغای‌تیمور می‌خواهند که اطاعت کند. سربداران به جنگ طغای تیمور می روند و او را شکست می دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان مغول است. همان لحظه‌ای که "‎#سیف_فرغانی" انتظارش را می‌‌کشید: ‏هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد باد خزان نکبت ایام ناگهان بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد ‏آن کس که اسب داشت،غبارش فرونشست باد سُم خران شما نیز بگذرد در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت *این عوعو سگان شما نیز بگذرد* کانال رسمی پرشین هیستوری📋 @Prsian_History
Show all...
👍 2
‌‌﷽ ژان ژاک روسو، خطاب به روحانیون مسیحی می‌گوید: دست از اثبات حقانیت مسیحیت بردارید؛ چون مسیحیت واقعاً برحق است، بیایید اثبات کنید، که خودتان مسیحی هستید ... این چیزی ست که نیاز به اثبات دارد... به همین سیاق، باید خطاب به تمام مذهبیون دنیا گفت: «دست از اثبات وجود خدا بردارید، وجود خدا نیازی به اثبات ندارد؛ شما با رفتار نیکتان، اثبات کنید‌ که به وجود خدا اعتقاد دارید، و خدایتان، مادیات و قدرت نیست! @tarikhpago
Show all...
👍 2
. این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم! یعنی تو باور می کنی؟ شمرده ای؟ کی شمرده است؟ جز سیاستمدارها دیده ای کسی آدم بشمرد؟ باور نکن نارنجی! باور نکن سبز آبی کبود من! باور کن همه ی دنیا فقط تویی و برخی دوستان بقیه هم تکراری اند. عباس معروفی @tarikhpago
Show all...
غارت این خورد وبزرگی که به نام انسانند در دستِ زمانه همچو انگشتانند امروز اگر بلند وپستی دارند فردا چو بخوابند همه یکسانند 💐🍃🍃@hazliatvahajviat
Show all...
آثار بجا مانده از خشایارشاه بزرگ... تاریخ بدون سانسور ایران و جهان👇 کانال رژه تاریخ 💫 @Rezhe_Tarikh ™️
Show all...
عکسهای تاریخی #ارنست_هولستر عکاس آلمانی ارنْست هولْتْسِر (زادهٔ ۷ ژانویهٔ ۱۸۳۵ – درگذشتهٔ ۳ ژوئیهٔ ۱۹۱۱) مهندس آلمانی و از عکاسان پیشگام نیمهٔ دوم قرن نوزدهم میلادی بود. او در دوران حکومت ناصرالدین‌شاه قاجار به ایران آمد و حدود ۲۰ سال در اصفهان بود و عکس‌های ارزشمندی از این شهر و اطراف آن تهیه کرد. ⏰۲دقیقه و۳۰ ثانیه t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Show all...
💠مرثیه حکیم نظامی در غم مرگ خسرو پرویز💠 به آئین ملوک پارسی عهد بخوابانید خسرو را در آن مهد جهانداران شده یکسر پیاده بگردا گرد آن مهد ایستاده پناه و پشت شاهان عجم کو سپهسالار و شمشیر و علم کو کجا کان خسرو دنیایش خوانند گهی پرویز و گه کسرایش خوانند 📗منظومه خسرو شیرین، حکیم نظامی گنجوی، بخش جان دادن شیرین در دخمه خسرو 🌹@Historiumclub🌹
Show all...
🛑 دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه شناسی ایران؛ راجع به انقلاب ۱۳۵۷ در ایران گفته بود: " روزی خواهد آمد که شما در عرصه بین‌المللی، از آوردن نام ایران و ایرانی، خجل و شرمسار باشید " ◀ دکتر صدیقی متولد آذر ۱۲۸۴، تهران متولد؛ و دارای مدرک دکترای فلسفه از فرانسه بود. رساله دکترای او با عنوان "جنبش‌های دینی در قرون دوم و سوم هجری" بود که با درجه ممتاز پذیرفته شد. صدیقی پس از بازگشت به ایران، استاد دانشگاه تهران شد. یکی از اقدامات او در این دوره تاسیس "موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" بود، که بعدها به دانشکده علوم اجتماعی تبدیل شد. همچنین به خاطر اقدامات علمی صدیقی در زمینه علوم اجتماعی او را پدر علم جامعه‌شناسی در ایران می‌دانند. در هر دو کابینه دکتر مصدق، دکتر صدیقی برای پست وزارت برگزیده شد. در دولت اول، دکتر شایگان و دیگر مشاوران دکتر مصدق او را برای وزارت پست و تلگراف پیشنهاد کردند.(۱)؛ این انتصاب برای بسیاری از سیاسیون باورپذیر نبود؛ زیرا صدیقی مشهور بود به اینکه عملا در سیاست دخالت نمی‌کند...(۲)؛ در همین کابینه اول هنگامی که دکتر مصدق به لاهه رفت تا از منافع ایران در برابر شکایت انگلیس دفاع کند، صدیقی را با حفظ سمت به نیابت نخست وزیری برگزید، تا اینکه در دولت دوم دکتر مصدق او را برای وزارت کشور برگزید. وی تا زمان کودتای ۲۸ مرداد عهده دار این سمت بود.(۳)؛ در این سمت صدیقی بعد از حوادث ۲۵ مرداد، که شاه از ایران خارج شد، دستور داده بود مقدمات یک رفراندوم جهت تعیین سرنوشت نظام فراهم شود(۴)، که کودتای ۲۸ مرداد جریان حوادث را به گونه‌ای دیگر پیش برد... او تا آخرین لحظه سقوط دکتر مصدق در کنار او بود. ◀ بعد از کودتای ۲۸ مرداد، صدیقی در زندان لشکر دوم زرهی محبوس شد و هنگام محاکمه مصدق، او را به عنوان مطلع در دادگاه حاضر کردند. او در دادگاه به تفصیل در مورد حوادث کودتا سخن گفت و با صراحت و شجاعت از مصدق دفاع کرد. او مدت ده ماه و نیم در زندان بود تا اینکه به قید کفالت آزاد شد و بعد از چند ماه در ۲۴ مرداد ۱۳۳۳، دادستان ارتش برای او قرار منع تعقیب صادر نمود.(۵)؛ همچنین بعد از کودتا، شاه خواهان اخراج صدیقی و دیگر یارانش در جبهه ملی از دانشگاه تهران بود که با مخالفت علی اکبر سیاسی، رئیس دانشگاه تهران، روبرو شد و این مخالفت و مقاومت در برابر خواسته شاه آنقدر ادامه داشت تا اینکه از ریاست دانشگاه کناره گرفت.(۶)؛ صدیقی و علی‌اکبر‌ سیاسی و یحیی مهدوی، به سه تفنگدار معروف بودند. آنها با کنترل دولتی بر دانشگاه مخالف بودند و در این زمینه تلاش‌های فراوانی انجام دادند؛ از جمله ملاقات با شاه و اعتراض به سرکوب دانشگاه در سال ۱۳۴۰؛ به خاطر همین تلاش‌های گسترده، سفارت آمریکا معتقد بود: "صدیقی، برجسته ترین مغز متفکر در دانشگاه است"، که بسیار مورد علاقه دانشجویان هست".(۷) ◀ در آذرماه ۱۳۵۷، که اوضاع کشور به مراحل بحرانی رسیده و دولت نظامی ازهاری شکست خورده بود، امینی در ملاقات با شاه پیشنهاد نخست‌وزیری صدیقی را مطرح کرد. این پیشنهاد ابتدا عصبانیت شاه، اما با اصرار امینی، شاه ملاقات را پذیرفت. او جمعا پنج بار با شاه ملاقات کرده بود. او شروطی را جهت پذیرش منصب نخست وزیری مطرح نمود که عبارت بود از: ماندن شاه در ایران و کنترل ارتش توسط او، تشکیل شورای سلطنت، استرداد دارایی‌های خانواده سلطنتی به دولت و محاکمه افسران ارتش که در سرکوب مخالفان دست داشتند.(۸)؛ همچنین دکتر صدیقی به شاه اعلام کرد که اگر نخست وزیر شود، فقط طبق نص قانون اساسی و متمم آن عمل خواهد نمود و مواد الحاقی را که شاه از طریق مجلس موسسان به قانون اساسی اضافه نموده، قبول نخواهد کرد.(۹)؛ ازآنجاکه شاه با شروط او موافقت ننموده بود پیشنهاد نخست وزیری را نپذیرفت... بعد از پیروزی انقلاب، صدیقی پیشنهاد مهدی بازرگان را برای عضویت در دولت موقت نپذیرفت. در نهایت از هرگونه فعالیت سیاسی کناره گرفت، تا اینکه سرانجام در ۹ اردیبهشت ۱۳۷۰ از دنیا رفت. ✔سالمرگ دکترغلامحسین صدیقی ♦️منابع: ۱. سرنوشت یاران مصدق، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشرعلم، ۱۳۸۳، ص۱۵۴. ۲. احزاب سیاسی درایران، ج۲، بی جا، مرکز نشر اسنادلانه جاسوسی آمریکا، ۱۳۶۶، ص۲۹۵-۲۹۶. ۳. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص۱۵۴-۱۵۵. ۴. جبهه ملی ایران از پیدایش تا کودتای ۲۸ مرداد، کوروش زعیم، بی جا، انتشارات تاخ و انتشارات ایران مهر، ۱۳۷۸، ص۲۹۳. ۵. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص۱۵۵و۱۵۷. ۶. رنج رایگان (خاطرات دکترحسین خطیبی)، مرتضی رسولی پور، تهران، نشر نوگل، ۱۳۸۲، ص۴۶. ۷. احزاب سیاسی درایران، ج۲، ص۴۳و۴۵. ۸. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ص۱۵۹-۱۶۵. ۹. ۲۲ نخست وزیر در ۳۷ سال، مهدوی هروی و احمد سمیعی، تهران، نشرنوگل، ۱۳۸۴، ص۴۲۶-۴۲۷. @tarikhpago
Show all...
2
دکتر #منصوره_اتحادیه استاد تاریخ دانشگاه تهران : #خودتحقیری ▪️ما خودمان هویت تاریخی خودمان را از بین می بریم.... ▪️ما به قدری سابقۀ تاریخی وچهره های تاریخی و کسانی که در جامعه نقش داشتند را کوبیدیم که من آن را یک سیاست عمدی می دانم... ⏰ ۱ دقیقه و۷ ثانیه t.me/tarikhdartarazoo 🏛
Show all...
👍 2
محمد قاضی وقتی زنش فوت کرد ، خواهر زنش را گرفت . از او پرسیدند : چرا این کار را کردی. گفت  : برای صرفه جویی در مادر زن حسین توفیق وقتی ریش و پشم پرویز شاپور را دید ، گفت : شاپور را باید با " نی "  بوسید پرویز شاپور می گفت : سلمانی محل درست وسط خیابان با من احوالپرسی می کند . او می خواهد من حواسم پرت شود و زیر ماشین بروم چون چهل سال است سلمانی نرفته ام و بازارش را کساد کرده ام .! پرویز شاپور می گفت : به رستورانی رفته بودم ، پیشخدمت را صدا زدم و گفتم : من که شوید پلو  نخواسته بودم ، چرا برایم شوید پلو آورده ای ؟ پیشخدمت گفت : قربان این شوید پلو نیست  ، موهای سروسبیل خودتان است که توی برنج افتاده !! روی جلد اکثر کتابهایی که "دهباشی " در می آورد نوشته شده است : به کوشش علی دهباشی. می گویند " ایرج پزشکزاد" اسم دهباشی را گذاشته است : " کوششعلی" هادی خان " لب کلفت " می گفت : جوان که بودیم از ترس پدر و مادرمان نمی توانستیم سیگار بکشیم ، حالا هم که پا به سن گذاشته ایم از ترس بچه هایمان ! بلند ترین شعرهای معاصر را غلامحسین نصیری پور  سروده که بعضی از شعرهایش به سیصد الی چهارصد صفحه می رسد . روزی شخصی از او پرسید : این دیگر چه شعرهایی است ؟ نصیری پور  جواب داد: اینها شعر خانواده است ، درست مانند نوشابه خانواده! محمد قاضی می گفت : من  و "به آذین"  و " یونسی"  می خواهیم تشکیل ارکستری با هم بدهیم و در این ارکستر قرار است "به آذین " بزند  ، من بخوانم  و "یونسی " برقصد! قاضی از نظر حنجره و به آذین از نظر دست و یونسی از نظر پا  آسیب دیده بودند . محمد علی فرزانه ( ادیب و مترجم و محقق آذربایجانی )  زمانی که انتشارات داشت  ،  می گفت : یک روز مامورین امنیتی آمدند و دوره های تاریخ طبری را از کتابفروشی ما جمع کردند و بردند ،  ولی پس از دو ساعت کتابها را پس آوردندو گفتند : می بخشید، ما فکر کردیم  کتابهای  " احسان طبری " است . حمید مصدق ناراحتی قلبی داشت و دود سیگار برایش مضر . همسرش (لاله خانم )  نوشته ای به سر در زده بود  که :  "در بیرون از خانه سیگار بکشید " مهمانان سیگاری هم رعایت می کردند و می رفتند بیرون و پس از کشیدن سیگار دوباره می آمدند داخل . یک شب حمید مصدق را دیدیم که خودش هم توصیه  را رعایت کرده و رفته بیرون دارد  سیگار می کشد! در مجلس شورای ملی سابق روی دیوار بر تابلویی این عبارت نوشته شده بود : (و شاورهم فی الامر) یعنی در کارها مشورت کنید . پرویز شاپور می گفت :بعدها آن تابلو را برداشتند و به جایش این تابلو را گذاشتند: ( وشاور هم  فی حسب الامر)یعنی در کارها طبق فرموده مشورت کنید. محمد قاضی بدلیل عمل حنجره با دستگاهی صحبت می کرد که خودش اسمش را گذاشته بود " لسانک "  درست مانند سمعک  و عینک . روزی می خواست با کسی تماس بگیرد ، شماره را اشتباه گرفت ، خانمی از آن سوی تلفن وقتی صدای قاضی را شنید ، پرسید :  آقا  شما  غازی؟ قاضی گفت : من قاضی هستم ولی نه آن غازی  که شما فکر می کنید. در دانشگاه صنعت آب و برق مراسم بزرگداشتی برای فروغ فرخزاد گذاشته بودند و ما را هم دعوت کرده بودند . مجری برنامه به  هر کسی که پشت تریبون می رفت می گفت :  "استاد" مرا هم استاد خطاب کرد به او گفتم : خواهش می کنم دیگر صفت "استاد" "را به کار نبر. بعد نوبت نمایشنامه نویس معاصر محمود استاد محمد شد . مجری برنامه وقتی می خواست اورا صدا بزند گفت : از آقای محمد خواهش می کنم تشریف بیاورند پشت تریبون ! عمران صلاحی می گوید: یک شب با عظیم خلیلی برای دیدن شاملو به منزلش رفتیم . عظیم هی به شاملو می گفت " استاد " شاملو گفت : به من استاد  نگو ، اگر نمیتوانی بگویی احمد ، بگو  شاملو جان . عظیم خلیلی گفت  : چشم  " استاد " بیژن جلالی  می گفت : از وقتی که به من گفته اند " استاد " به ضرر گلها و گربه ها تمام شده است . چون هم گلها تشنه مانده اند و هم گربه ها گرسنه ،  زیرا با خودم می گویم : استاد که نباید  به گلها آب و به گربه ها غذا بدهد! از کتاب در کمال تعجب عمران صلاحی @tarikhpago
Show all...
4