cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

Shame

"واقعی نبودی. دیگه نخواستی واقعی باشی. خودتو خوردی. روحت گرسنه می‌شد، یه تیکه از وجودتو می‌کندی می‌دادی بهش. بقیه گرسنه می‌شدن، یه تیکه از روحتو می‌کندی می‌دادی بهشون. همین‌جوری کم شدی، کم و کم و کمتر."

Show more
Advertising posts
240
Subscribers
No data24 hours
-1787 days
-18330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

I wish I had a light. I wish I was the light.
Show all...
نمی‌دونم باید خودم رو کنترل کنم یا همه چیز رو ریموو کنم.
Show all...
تغییر چیزهای بدِ نهادینه‌شده توی وجود آدم، سخت و طاقت فرسا اما رضایت‌بخشه.
Show all...
شده بعضی وقتا دلتون بخواد بگید: "ببخشید."
Show all...
ژن خوب.
Show all...
وقتی اومدم تهران به اینش فکر نکردم که باید ۳۲ ایستگاه بی‌آرتی و چندین کیلومتر پیاده روی رو تحمل کنم و ۲ ساعت و نیم تو راه باشم تا فقط فامیل ببینم.
Show all...
00:04
Video unavailableShow in Telegram
رفتم برای دختردایی هفت ساله ام عروسک بخرم، یارو برداشت گفت ببخشید ولنتاینه همه اومدن عروسک گرفتن تموم شده اونی که می‌خوای. این شکلی بودم که ؟؟؟ حالا من چی ‌می‌خواستم؟ عروسک کیتی.
Show all...
هیهات! الحق که ما چه پست و پلیدیم ؛ و من، علی الخصوص. من رود پاک را، در لحظه های خشم، در ذهن خود به دامن مرداب برده‌ام. بیچاره من که خرمن عمرم را با دست خویشتن در شعله‌های آتش خشمم نشانده ام. بر کام ما نگشت و نکردیم. کاری که چرخ نگردد . این گِردگَرد چرخ کهن گَشت و کُشت و گَشت. ما روزهای معرکه در خواب بوده‌ایم. _مصدق
Show all...