cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🐏چودار🐄

کانال فرهنگی ادبی نوستالوژی خریدوفروش احشام،محصولات کشاورزی،باغی، دامی،خشکبار،مرکبات،صنایع دستی،زمین کشاورزی، مسکونی،کالاو درخلخال،کوثر حومه می باشد.  پل ارتباطی     @ayhan1404  خرید و فروش را حضوری انجام دهید هیچ مسئولیتی از طرف کانال پذیرفته نمی باشد.

Show more
Advertising posts
214
Subscribers
No data24 hours
-37 days
-1130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

گفته بودی در کنارم  شاد و برنا  می شوی دل به دریا می زنی ، محوِ تماشا می شوی از لبانم شعر می گویی، دوبیتی های ناب شاعری مجنون ، برایِ چشمِ لیلا می شوی گفته بودی سینه ام را از غزل پُر می کنی کعبه ی چشم مرا ، شوقِ  تمنا می شوی من ندانستم تمامِ   حرفهایت  قصه  بود فکر می کردم میانِ جانِ من، جا می شوی می پرستیدم تو را همچون زلالِ آفتاب معتقد بودم فقط من را پذیرا می شوی پیله ی عشق تو را می بافتم در روح و تن رفتی اما در خیالم مثلِ  رویا  می شوی جانِ من!!  دارِ مکافات   است دنیا پس بدان آخرش   تنها ترین  تنهای  تنها   می شوی
Show all...
قلم بنویس دردم را ، هوای قلب سردم را بگو با آینه آرام ، دلیل روی زردم را قلم بنویس عشقم را ،چرای سرنوشتم را مشخص کن برای من ، جهنم یا بهشتم را قلم بنویس هجران را ،غم دوری زیاران را زشرح آن جفاکاری ،که زخمی کرده پیمان را قلم بنویس حالم را ،به شبها گریه کارم را نباشد مونسی جز غم ،به اسب عمر سوارم را قلم بنویس آهم را ،شکسته شاخسارم را بهاری که به یغما رفت ،چرای اعتمادم را قلم بنویس امیدم را ، دلیل نا امیدم را چرا فصل جوانی و ، ببین موی سفیدم را قلم بنویس صبرم را ، دلیل تیره ابرم را چرا سنگ صبور غم ،بخواند شعر ماتم را
Show all...
ایکاش تـو بر من نظری داشته باشی از کـوچـه ‌ی قلبم گذری داشته باشی من دردسرِ عشقِ تو را دارم و ای کاش اینگونه تو هم، دردسری داشته باشی یک بوسـه فرستـاده ‌ام از دور  برایت تا از لـبِ سرخم، اثـری داشتـه باشی در سختیِ راهم تو بیا همسفرم  باش شـایـد نفـسِ تازه ‌تری داشته باشی از حادثـه ‌ی عشق و نـگاهِ  ترِ عـاشق بـایـد کـه بـرایم خبری داشته باشی من عاشقِ اشعـار و غزل های  نجیبم ایکاش تو هم شعرِ تری داشته باشی
Show all...
دوباره میرسم به خاطرات ناب بیصدا سلام  عشق پاک من ، سلام  یار آشنا دوباره حسرت من و دوباره  آرزوی تو دوباره ربنای دل , خدا  خدا  خدا خدا بهارمی رسد و من خزان به دوش میکشم خزان دل  بهار  کن ، نسیم  سبز  آشنا گره به سبزه می زنم که آرزو کنم تو را به سبزه زار سبزه ای نمانده بی گره بیا و سبزه‌  ناله می کند  که باز هم تو آمدی قبای سبزه  زرد  شد  از آه سرد  بی دوا به داد سبزه ها برس به داد دشت  آرزو مرا ببر که دشت را رسانده ام به  قهقرا تو آن ستاره ای که آسمان دل تباه توست گره زدم  تو رابه چشم  عاشق  فرشته ها رسیده ام  به انتها  همین بهار  می روم همین بهار می روم ,  نگو کجا  نگو  کجا میان  شعر گریه ام  امان بریده  از  قلم که دود می شود قلم به سوز سرد واژه ها...
Show all...
از خاطرم پر می کشد یک بار دیگر دیدنت ای تا همیشه وسوسه چون میوه ای که چیدنت از حال من می پرسی و از حال خود می گویمت ای من به قربان تو و آن شیوه ی پرسیدنت می تابد از چشمان تو خورشید بر چشمان من  تا تک تک ذرات من می جنبد از تابیدنت من شوخ شهر آشوب تو  آن خنده ی محبوب تو چون ذره ای مجذوب تو می میرم از خندیدنت با آن صدای زخمی ات با غایت بی رحمی ات بر ساز روح من بزن  موسیقی رقصیدنت چون قله های محکمی کوهی ولی کوه غمی با ارتعاش بغض من از عمق جان لرزیدنت ای عاشق  نامهربان ! بی انتقام از من بمان از بسکه لذت می برم هر بار از بخشیدنت...
Show all...
. . ناگهان در کوچه دیدم بی‌وفای خویش را باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را با شتاب ابرهای نیمه شب می‌رفت و بود پاک چون مه شسته روی دلربای خویش را چون گلی مهتاب‌گون در گلبنی از آبنوس روشنی می‌داد مشکین جامه‌های خویش را گرم صحبت بود با آن خواهر کوچکترش تا بپوشد خنده‌های نابجای خویش را می‌درخشید از میان تیرگی‌ها گردنش چون تکان می‌داد زلف مُشک‌سای خویش را گفته بودم "بعد ازین باید فراموشش کنم" دیدمش وز یاد بردم گفته‌های خویش را دیدم و آمد به یادم دردمندی‌های دل گرچه غافل بود آن مه مبتلای خویش را این چه ذوق و اضطراب‌ست؟ این چه مشکل حالتی‌ست؟ با زبان شکوه پرسیدم خدای خویش را تا به من نزدیک شد، گفتم "سلام ای آشنا" گفتم اما هیچ نشنیدم صدای خویش را کاش بشناسد مرا آن بی‌وفا دختر "امید" آه اگر بیگانه باشد آشنای خویش را
Show all...
🌐 @susahab97 🌐 هیرو فرهنگ یعنی : ریشه ، ساقه ،میوه هیرو ، نام تغییر یافته  هوری ، اقوام باستانی خلخال در ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد است که پایتخت دیا شاکتو خلخال آق ائولر و ناوار ،سنگلی بود دیا  از طرف مانناییان آذربایجان حاکم خلخال بزرگ بود هیرو = از دوکلمه هیر = خورشید ائو = خانه و اوبا یکی از محلات باستانی شهر هیرو ، برج دیبی ، (کهنه بازار فعلی)  ، محل دیدبانی برای اردوی قازلار ، ائشنیه ، چول دره ، خارابا حصار ، داش کسن ، خندق اوستی ، دوشان است قازلار به معنی دژ حصارین در  دامنه تپه قالاباشی مشرف به  چشمه های مقدس باستانی جان بلاغی و بی بی بلاغی  است تپه قالاباشی دارای  طبقات مختلف  ولایه های تاریخی از عصر هوریان تا آتشگاه ساسانی است که شبیه آن تپه باستانی قایالیق طولش و ترزنه است ای تپه  محل فرماندهی ،  ذخیره غلات ، مخفی گاه ، کوره های آهنگی و سنگ تراشی در محله داش کسن وراه تردد محرمانه خواص شاکتو بوده است هرودوت از قلعه هیولا به نام قلعه  هراوان ازناو خبر داده است به احتمال ، قلعه کفو خوجین و کئرنو راه ارتباطی مخفی با قالا باشی و قازلار داشته است  متاسفانه اشیای باستانی مکشوفه از پارک شهر و اطراف مسجد جمعه و قبرستان قازلار بدون گزارش مکتوب به جای نامعلوم برده شد واین تپه تاریخی امروز بدون هرگونه مطالعه باستان شناختی به دهانه بولدوزر داده شده است در محوطه باستانی قازلار قبرستان متروکه باستانی و پیر الهه میترا وجود داشت که بعدا در دور بعد از اسلام  احتمالا به امام زاده تبدیل شدند قازلار منطقه هموار ومورد دید از سکونتگاه حاکم از برج قالا  باشی بود این منطقه وسیع بدون حفاری علمی در  شهرسازی از بین رفت به ستناد اقوال معمران وقراین توپونیم کانالهای مخفی تپه قالاباشی از دورگ اصلی به شرق و غرب داشت برای تخلیه خاکستر کوره های آهن سازی و لوازم جنگی و هم برای فرار اضطرای ساکنان برج بود اگر دیواره های طرف شرقی رودخانه هیروچایی وقبرستان متروک ، پارک و مغازه های شهرداری حفاری شودقطعا  دهانه های ورودی کانال ها باز خواهد ومنطقه قازلار اردوگاه وسیع برای شاکتو آندیا بود که  به نظر می رسد رگه های  راه تردد به کاخ زمستانی سنگلی وقلعه کئرنو  داشته است
Show all...
یوخ اولدون ایشیقلی گونومو ساچلارین  کیمین ایلیندن    سورا   قارا یوخ  اولدون منیمده    ساچیمی    خبرین  اولدو دونرندن  سورا   قارا   یوخ اولدون ساراتدین  کونلومده  آچان  گولومو سوسدوردون اغزیمدا شیرین دیلمی اورگدندن.    سورا    یازیخ     الیمی آغ سیننده بیرجوت نارا یوخ اولدون نیجه قیدین اخا   گؤزومون    یاشی اود توتوب  آلیشا.  باغریمین    باشی اولماکی کؤنلومو  سن گوردون ناشی ساچلاریندا چکدین دارا یوخ اولدون محبت    کونلومه    سلاندان   سورا بو کؤنلوم سئوگیدن  دولاندان سورا بو سینه نم  مسگنین اولاندان  سورا وئردین یارا اوستن یارا یوخ اولدون گوردونکو   اورکدن    باغلیام    سنه درد   غمی بول   یاراتدین.   سن  منه آغلار.  دییر   باتدین    دومانا     چنه هیچ بیلمدیم گئتدین هارایوخ اولدون
Show all...
بويلاندی؛ گؤزومدن يولا بير باخدی؛ گؤز ياشيم؛ آردينجا دالغالاندی يئره آخدی؛ گؤز ياشيم. يوللار سني چكديكجه باغرينا آلوولانيب؛ هر داملاسيندا اوز_گؤزومو ياخدی؛ گؤز ياشيم. سو سپدي دالينجان گئديسن بلكه قاييتدين؛ شيمشك كيمي كيپريكلريمده چاخدی؛ گؤز ياشيم. اینجَلديیي يئردن قوپان آندا بو سئوگي آ..خ! قلبين قانيني يوللارينا ياخدی؛ گؤز ياشيم. سينه م سيپَر اولدو؛ باخيشلاريم چكيلن يای؛ اٶزلم اوخونو كٶكسومه هئی تاخدی؛ گؤز ياشيم. جان وئردي سنين گؤزلرينده سون اومودلاری؛ بويلاندی گؤزومدن يولا بير باخدی؛ گؤز ياشيم...
Show all...
گینه دنیا کیمی باغریم دارالیب قولاغیم سسده ، گوزوم یولدا قالیب سیزلاییر ساز کیمی غمدن اوره گیم هانسی عاشیق اونو حسرتله چالیب؟ کیم آچیب غم قاپیسین وارلیغیما؟ نیه ایستک قاپیسی باغلی قالیب؟ گینه حسرت ، گینه آخشام ، گینه غم گینه دویغو گولو ککدن سارالیب نه دیلک بازلیغی دیر چیلغین اوره ک؟ من اوچون عرصه دونیا دارالیب یورما یار یار دئیه رک یار اوره گین اودا آرز ایسته گینه فیکره دالیب سحر اولسامدا یالان ، وارلیغیما قارا بایراق گئجه لر کولگه سالیب
Show all...