دغدغه‌های یک ذهن مشوش

گاهی دچار خودسانسوری که نه دچار" اینی که گفتمو میتونستم بگم یا نه" میشم

عمارت رو دیگه نمیتونیم اینجوری نگه داریم بین تعطیل کردن و فروشش و آوردن کسی جای غین موندیم...

از گیاه‌های رونده خوشم میاد پنجره ی خونه باغ رو ببین:) چقدر دلبر شده💚🌱

:)))

شاید برای بقیه چیز مسخره ای بنظر بیاد ولی من وقتی امروز لرزش دستمو کنترل کردم و کارمو درست انجام دادم رو ابرا بودم یه لحظه یه حس خیلی خوبی داشت:))

و بالاخره تونستم😌

نه نرفتم، بلاک هم نکردم:)) فقط گفتم تا یکی دوسال من برنامه و وقتی برای اینکه با کسی برم تو رابطه ندارم اونم گفت منتظرت میمونم:))) گاهی هم پیام میده.

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ اون همکلاسیت چی شد رفتی دیدیش یا بلاک کردی؟

اون گربه ای بود که میومد تو حیاط بهش غذا بدیم؟ امروز بچه شم با خودش آورده قلبم ببین چه کوچیکه آخه🥺❤️