Tæńhâ
IN THE NAME OF GOD #سوختن تاوانِ زیاد گرم گرفتنه :) 💔🍃 Start=99/7/14💪
Show more518
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
•آهَنگاش جوري آرومِت ميكنه كه گور بابايِ هَر چي مُسَكِنه💊🖤
[@Dep_MuSiCe]💀
[@Dep_MuSiCe]👾
[@Dep_MuSiCe]🎃
•منبع موزيكاي دپ و تركي🌚🇹🇷
4.74 KB
واااااای اینجا رو ببین 😍🤤💜
زمستون شده،دلت میخاد دلبری کنی❄🔥💖
میخای تک باشی وقتی رو برفا قدم میزنی❄👌🤗
دلت میخاد بوتای خفن و شیک بپوشی😈💓
بدوووو بیا تا جانموندی از این کالکشن زمستونه ی زیبا با قیمتای مناسب و تخفیفای باحالش💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯💯🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAFdNRr3EUSop62T7TA
بیوت خالیه؟😏🍒🖇
پروف خاص نداری؟🔥♥️💫
واسه استوریات کلیپ میخوای؟🙈🤤👌🏻
بیا ناناسم اینجا همشو پیدا میکنی👇🏻👇🏻👇🏻
10.01 MB
پروف شاخ و عکس نوشته🍒🔥🖇
کلیپ لاو💜🍊
بیو خاص👌♥️💫
#سکوت_عشق4💯❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞
از#سوسن_اجلالی♥️
حامد خندهی مستانهای سر داد و چند قدم به سارا نزدیک شد. درست مانند گرگ گرسنهای که انگار بعد از مدتها انتظار، حال میتوانست آهویی گریزپا را حتی شده با نگاهش بدرد.
- خونه نیست. فقط من و توایم، تنهای تنها. حتی بچهها هم نیستن. خوبه، نه؟
سارا چند قدم به عقب رفت. چانهاش از شدت بغض لرز برداشته بود و چهرهی کریه حامد را از پشت پردهی اشک تار میدید. سر جنباند تا بلکه راهی برای فرار بیابد. حامد به او نزدیکتر شد و دستهایش را بالا گرفت...😑
#تشنه_هوس💦💜
#یه_رمان_پر_از_هیجان🚬
#عشق#هوس#اعتماد#ترس#خیانت🥺
#ژانری_متفاوت#برای_وقتت_ارزش_قائلی_بیا❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
https://t.me/joinchat/AAAAAFFEgSrQ5X9Yey5xXw
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.