- هارمونیکا نسخهی آبان ۹۸.
کلاویههای شکسته. سخنی، https://t.me/BiChatBot?start=sc-388766961
Show more951
Subscribers
No data24 hours
-47 days
-2430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from The flying Dutch man
وقتی ١٤ سالم بود با خودم گفتم باید راسکلنیکف باشم و از چیزی منطقی زجر بکشم، نه! از چیزی غیرمنطقی و حتی زشت اما دراماتیک و باشکوه که دخترها برایش دوستم داشته باشند و بهم التماس کنند اعتراف کنم: باهوشترین فرد توی اتاق، با یک تبر و God complex، رنگپریده و عصبی اما جذاب؛ خب، متاسفانه هیچ کدام از صاحبخانههای من پیر نبودند.
Repost from Art and death.
01:18
Video unavailableShow in Telegram
حمید هامون میگفت: من خواب میبینم که در یک سردابه قرون وسطایی سلاخی میشوم.
مهرجویی انگار میدانست که وقتی این دیالوگ را مینویسد دارد آینده خودش را به تصویر میکشد و این عجیب است، خیلی عجیب. هر روز خراشی بر روح و جان جامعه کشیده میشود و زخمی پشت زخم بر پیکر مان مینشیند. همه مان مسافران تاکسی سکانس معروف فیلم «پری» داریوش مهرجویی شدهایم که غمی و بغضی کنج دل داریم که انگار فقط منتظر ترکیدن است. مهرجویی میشد که در ۸۳ سالگی پس از یک عمر هنر ماندگار به مرگ طبیعی از دنیا برود اما این سطح از خشونت و جنایت که بر او و همسرش جاری شده است، روح جامعه را مبهوت میکند.
- آری! مُردن حق است اما چگونه مُردن جبر جغرافیاست.
- t.me/Art_death
CyaE7rtN8rB.mp412.24 MB
Repost from Art and death.
ما فرزندان انقلاب نبودیم، ما نان بودیم. نان داغی که لقمهی چپ سران حکومت شدیم. تکهپارهمان کردند و خوردند و پاشیدند.نه، چه میگویم؟ انگار که در این خلقت اضافه بودیم. ما را مصرف جامعهمان نکردند، ما را اسراف کردند، پخشمان کردند که بر سفرهی خودمان ننشسته باشیم، که هیچکداممان در ساختن آن مملکت نقش نداشته باشیم. شخصیت و هویتمان را به لجن کشیدند که حتی در اروپای مترقی هم نتوانیم مثل بقیهی مردم زندگی کنیم. دلم میخواست موهام سیاه نبود، سبیلم سیاه نبود، آروارههای بزرگ میداشتم، با موهای بور، از یک نژاد برتر که احساس غریبی نکنم، خارجی نباشم و فکر کنم که اینجا هم سرزمین من است چرا همیشه یک جای زندگی گندیده است، و کاری هم نمیشود کرد؟
- عباس معروفی
Repost from N/a
سلام بچهها
کسی رو میشناسید که دانشجوی روزانه بوده باشه و سال ۴۰۲ کنکور شرکت کنه و دولتی قبول شه؟
(اگر فوروارد هم کنید کمک بزرگیه)
Show all...
برنامه ناشناس
بزرگترین ، قدیمیترین و مطمئنترین بات پیام ناشناس 📢 کانال رسمی و پشتیبانی 👨💻 @ChatgramSupport
Repost from The flying Dutch man
Repost from The flying Dutch man
چقدر گرسنهی باور کردن هستم. دیگه هیچ کدوم از داستانهایی رو که آدمها برای خودشون و برای من تعریف میکنن باور نمیکنم. حتی داستانهایی رو که خودم برای خودم تعریف میکنم باور نمیکنم. تنها چیزی که باور میکنم اینه که عمل کردن به طور خودکار فرآیند خودفریبی رو تسریع میکنه. راه میانبری نداره. تا برای چیزی هزینه و عمر ندی، نمیتونی داستانی رو که بازار برای بالا بردن ارزشش ساخته باور کنی. وقتی هزینه بدی دیگه راحت میشه. مشکل اون جایی به وجود میاد که هزینه بدی، ولی همچنان نتونی قصه رو بخری.
Repost from pathétique
تو کتاب ابتذال شر، آرنت از نوعی خصوصی کردن شر میگه که در پروندهی آیشمن اتفاق میافته. دولت آلمان غربی، با لو دادن آیشمن و از طرفی هزینههایی که در اسرائیل میکنه، سعی بر این داره که جنایتی به بزرگی راه حل نهایی رو تقصیر یک عدهی بخصوص و به ویژه شخص آیشمن جلوه بده. این در همین حینه که اعضای سابق نازی و سردمداران اون حزب همچنان در دولت آلمان غرب حضور فعالانه و سمت های مدیریتی داشتن. شر، هرگز تصمیم تک نفره نیست. شر، همیشه یک گناه سیستماتیکه. سیستم های فاسد همیشه خواهان این شخصی کردن شر و انداختن تقصیرات به دوش افرادن. چون که آلترناتیوش خطرناکه. چون قبول اینکه تک تک اعضای حزب نازی با خواست خودشون در جنایتی به این بزرگی دست داشتن و پایه های دوام اون نظام بودن، چیزیه که آلمانیها حتی بعد از هیتلرهم نتونستن حضم کنن.
امروز مصاحبهی رضا پهلوی با کانال ۲۴ فرانسه رو دیدم که در اون میگفت گروههای نظامی و شبهنظامی جمهوری اسلامی سمپات معترضین هستن و طرف مردمن. دروغی به بزرگی دروغ دولت آلمان غربی که راه حل نهایی صرفاً ایده و پرداخت شخص آیشمن و چند نفر مدیر دیگه بوده. این دروغها همه بعدتر پررنگ میشن و معنای حقیقیشون پیدا میشه. زمانی که مدیران جوخههای اعدام سالهای ۶۰،۷۰،۸۰،۹۰ و ۱۴۰۰ سمت های مدیریتی در دولت بعد از ج.ا بگیرن. زمانی که اصلاحطلب های دیروز نماینده های فردا شدن، زمانی که رفتی سر کار و مدیر شرکتت همون پلیسی بود که سال ۹۸ تو خیابون با باتوم تا میخورد زدت، اون موقع متوجه ابتذال این شرِ غیرمردمی میشیم. اگر فردا و فرداها به خیابون میرید، یادتون باشه از کی متنفرید. یادتون باشه کدوم دست روتون بلند شد. یادتون باشه کی دستبند زد. همهچیز رو به یاد بیارید. همهچیز رو.
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.