cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

️Light of Life With(EXO❤️)️

☆☆엑소 사랑하자♡♡ We are one. EXO_L☆♡☆ ♥گپ همسفرا♥ https://t.me/joinchat/MNlNRBqicC3o- RPud5bRpg

Show more
Advertising posts
215
Subscribers
No data24 hours
-17 days
-1330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailable
من دلم برای این پریِ دریایی تنگ شده شما چی؟ #Jieno @EXO_Traveler
Show all...
😭 3
#بخش_دوم_داستان_ارباب_پارت_۳۵ خوب تمرکز کردم.منشاء صدا خیلی دورتر بود.میترسیدم تله باشد.دوباره شنیدم. (ارباب.لطفا نجاتم بده.) اما این یکی بنظر مصنوعی آمد.شبیه به صدای ناله ای بود که با هوشیاریِ چشم قرمز خطرش را از سر گذراندیم.ناله،زجه،فریادها و صداهای زیادی به گوشم می‌رسید اما هیچکدام برکه نبودند. (مطمئنم.اگر برکه بود حسش میکردم.) (بس کن!!!) _(کاری نکردم!) (داری میری رو مخم.دو دقیقه دهنت رو ببند.ببینم باید چه غلطی بکنم؟!) _(چرا؟مگه چی شده؟) (نمیبینی؟) تا نزدیکی روزنه چشمانِ چشم قرمز جلو رفتم.دری که در انتهای راه رو بود به جایی راه نداشت.تنها چیزی که دیده میشد؛دودِ غلیظ و سرخیِ آتش بود. (میترسی؟) _(به حق چیزهای نشنیده!من از آتیش بترسم؟پسر من از آتیش ساخته شدم،یادت رفته؟) (خوب پس بپر.هم بال داری هم از آتشی.) _(مثل اینکه بالاخره داری از عقلت یه استفاده ای میکنی.) لبخندی زدم.از کی انقدر به مکالمه با او علاقه مند شده بودم؟دوباره از دید دیگران پنهان شدم و او پرید. مستقیم به سمت آتش رفتیم،گرما و حرارت را حس می کردم.با این حال وقتی پرواز به پایان رسید و چشم قرمز روی پاهایش ایستاد؛هیچ خبری از آن حرارت و آتش نبود. فقط فضای بینهایتی وجود داشت که با نگاه اول نمیتوانستی سقف را از کف و دیوارها تشخیص دهی.برای لحظاتی مبهوت آن فضا شدیم.هر دوی مان.روزنه سیاه کوچکی در دلم باز شد. با خود گفتم: (چجوری میتونیم برکه رو تو این ظلمات پیدا کنیم؟هیچوقت پیداش نمی‌کنیم.) _(خفه شو!) چشم قرمز در ذهنم طوری غُرش کرد که روزنه برای همیشه بسته شد. (فکر کردی با ناامیدی چیزی درست میشه؟اون بچه به خاطر تو اینجا گیر افتاده.انقدر بی مسئولیت نباش.) _(معذرت میخوام.آخه هیچی نمیبینم.) (من میبینم.بهم اعتماد کن.) سری تکان دادم.چشم قرمز به اطراف نگاهی انداخت.به سمت چپش چرخید. من که چیزی بجز سیاهی مطلق نمیدیدم اما او ده قدم برداشت و ایستاد.دستش را بالا آورد و چیزی شبیه به دستگیره را گرفت.پیش از آنکه دستگیره را بفشارد،فریاد زدم: (اونجا نیست.بازش نکن!!!) او میدید اما بینش نداشت،قدرت تشخیص خیر از شر با من بود.فوراً عقب کشید و پرسید: (مرض،سکته کردم.مگه چی دیدی؟) _(تو که سکته نمیکنی!چیزی ندیدم،فقط حسم گفت پشت اون در چیزهای جالبی برای دیدن وجود نداره.) (خیلی خوب،باید هماهنگ‌تر بشیم،اینجا هشت تا در وجود داره.تمرکز کن ببین میتونی بفهمی تو کدوم یکیه؟) _(باشه.صبر کن.) چشمانم را بستم.درها در ذهنم تصویر شدند. _اولی هیچ چیز نبود. _دومی چند تا از مزدوران V آنجا بودند. _در سومی مردی با ردای آبی روی صندلی اش نشسته بود.و دستانش را با زنجیر به دیوار پشت سرش متصل کرده بودند. _چهارمی و پنجمی پُر از مزدوران ریز و درشت ارباب V بود. _پشت در ششم، سکوت بود.اما مطمئنا خالی نبود.سرمای استخوان سوزی از سمتش می آمد.هر چه تلاش کردم نتوانستم کسی را درون آن ببینم. _دَرِ شماره هفت،اتاقِ غولی بی شاخ و دم بود،با چهره ای کریه که بوی تعفنش حالم را به هم می زد. _و اما آخرین در،صدای ضعیفی از داخل آن به گوشم می‌رسید.ولی مطمئن نبودم خودش است یا نه؟ با انگشت اشاره و انگشت کوچکم به دو دری که به آن ها مشکوک بودم اشاره کردم. چشم قرمز هم از دور نگاهی گذرا انداخت.باید یکی را انتخاب میکردیم،هیچ راه سومی وجود نداشت. او اشاره کرد که میخواهد به سمت در شماره هشت برود. آهسته از مقابل باقی درها گذشت.طوری راه می‌رفت که انگار پنبه زیر پاهایش است.هیچ صدایی منعکس نمیشد._در این مکانِ به خصوص،همیشه صداها چند برابر منعکس می‌شوند_ وقتی از کنار در شماره شش رَد میشدیم،قلبم صدایی داد که نفهمیدم چه بود؟ چشم قرمز مقابل در هشتم ایستاد.کمی مردد بود.نمی‌توانستم داخل را ببینم اما صدای ناله های دردناک واضحتر از پیش به گوش می‌رسید. (ارباب،لطفا...لطفا نجاتم بده.پس کجایی؟چرا نمیای؟) چیزی درباره این صدا آزاردهنده بود.اولین بار که شنیدم فکر کردم به خاطر شکنجه ایست که صاحب صدا دارد متحمل می‌شود اما چیز عجیبی هم بود.که درکش نمیکردم. (به نظرت چیکار کنم؟) سوال چشم قرمز به موقع بود. (کاری نکن!بذار بفهمم کدوم در رو باید باز کنیم.) _(باشه،ولی یکم عجله کن.اینا بفهمن با خودم مهمون ناخوانده آوردم،همه چی به هم میریزه.) (خیلی خوب!انقدر بهم استرس نده.) _(باشه.) آخرین شانسم را امتحان کردم.با چَن تماس گرفتم.صدای ناله دردناکی از اتاق شماره ۸ آمد.چَن جوابی نداد.برای او هم نگران بودم،نمیدانستم چه بر سرش آمده؟باز هم صدای ناله میان افکارم جَست زد. _ارباب،من اینجام!تو رو خدا نجاتم بده. _ارباب خواهش میکنم. خوب صدا را آنالیز کردم.نحوه ادا کردن کلمه "ارباب" بیشتر تمسخرآمیز بود تا از روی عجز.به خاطر دود و بخاری که در فضای اتاق پیچیده بود،چیزی نمیدیدم.اما مطمئنا پشت درِ هشتم چیز خوبی منتظرمان نبود. _(برگرد سمتِ دَرِ ۶ ام.)
Show all...
❤️‍🔥🥹 0
😕😑 0
Repost from N/a
🎁هـای کیوتـی حتمـا لیست رو چـک کـن𔘓 چون چنلا واقعا نیاز به حمایتت دارن و تو باید با جوین شدنت حمایتشون کنی هانی🧚🏻‍♂ شـرکت در تـب لـیستـی بِـلَــک🎀❥ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ キ💣نورلند موعودⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲💣২ キ😈کیدراما میکسⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲😈২ キ🔞یائویی لندⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🔞২ キ👨‍👩‍👧‍👦اس‌ام فمیلیⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲👨‍👩‍👧‍👦২ キ🥵سناریو فول‌اسماتⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🥵২ キ😶‍🌫وانشات چانبکⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲😶‍🌫২ キ😋مانهوا یائوییⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲😋২ キ🔥فیک بنگتنⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🔥২ キ🙊کوکمین جناییⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🙊২ キ💥ادیت بی‌الⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲💥২ キ🐼دیلی تهکوکⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🐼২ キ🌀آموزش کره‌ایⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🌀২ キ❤️‍🔥فیک کایسوییⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲❤️‍🔥২ キ🩸بی‌ال خیسⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🩸২ キ🌟کلیپ‌های خفنⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🌟২ キ🧻پورن گیⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🧻২ キ🏳‍🌈کیپاپ بی‌الⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🏳‍🌈২ キ💦هات شیپرⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲💦২ キ🚷ادیت بی‌تی‌اسⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🚷২ キ🤫فیکشن‌های ممنوعهⸯⸯ ↝𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲🤫২ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شـرکت در تـب لـیستـی بِـلَــک🎀❥ ◗حتما چکشون کن تا لیست پاک نشده و جوین یادت نره
Show all...
00:10
Video unavailable
,💞لیستی از بهترین چنلای اکسو برای اریا ˖ •جهت شرکت در تبادل اکسو: ✧ @Exoruby
Show all...
IMG_0119.MOV1.26 MB
˓˓ Sekaihun daily🌷
˓˓ baekhyun daily 💀
˓˓ Exo Exist 🍭
˓˓ Loeybaek 🍥
˓˓ Fernandship SECHAN🥢
˓˓ baekhyun light🥡
˓˓ EXO STICKER🩰
˓˓ EXO ENDLESS🎟
˓˓ listen to chen 💒
˓˓ Kaisoo fic 🎀
˓˓ EXO Gif💓
˓˓ Little cuties 🍓
اسم مینی فیک: "ساعت:۱/۳۰ بامداد" نوع فیکشن:کاپلی کاپل:کایسو ژانر:فلاف_فانتزی تعداد پارت ها:۲۵ نویسنده:ژینو #one_thirty_in_the_morning #پارت۲ روز ۵ از ماه ۴ سال ۲۰۲۲: ادامه؛ اصلا فکرش رو هم نمیکردم که این فسقلی ها عقلشون به این کارها هم قد بده.از بس که شیطنت میکردن،باورم نمیشد به ذهنشون رسیده باشه برام جدیدترین و مدرنترین ساعت دیجیتال(به قول مامانم:ساعت گویا) برام بخرن. وقتی کادو رو باز کردم یه صفحه دیجیتالیِ مشکی با دسته ی چرم نقره ایِ زیبا توی جعبه خودنمایی می‌کرد.خیلی احساساتی شده بودم.رو به وروجکهام گفتم: (واقعا ممنونم بچه ها،همینکه انقدر همنوازی و همخوانی خوب و بی نقصی داشتین خودش برای من هدیه ست،این کارها چیه؟) چانیول گفت: (ناقابلِ استاد.اینجوری دیگه کسی نمیتونه به استاد عزیز ما چیزی بگه‌.) _(واقعا ممنونم بچه ها.) بکهیون بهم نزدیک شد. (میدونین استاد این ساعت دو سالِ پیش ساخته شده و درباره اش یه شایعه ای هست.) همه ی بچه ها اعتراض کردند. (برو بابا! همه اینا چرت و پرتِ. تبلیغاتِ بیخوده. توام چه ساده ای ها.) سعی کردم با دست زدن توجه اشون رو به خودم جلب کنم. (بچه ها،بچه ها!بذارین حرفش رو بزنه.بگو میخوام بدونم چه شایعه ای هست؟) چشمای شیطونش برق زدو با هیجان شروع به تعریف کرد. (میگن،مخترعِ این ساعت انقدر تنها بوده که خودش رو تو یکی از این ساعت‌ها قایم کرده تا بالاخره بتونه یه دوست برای خودش پیدا کنه.آخه همه آدمای دور و برش اونو فقط برای ثروت و هوش بی‌نظیرش میخواستن.برای همین هم هست که دو سااله ازش خبری نیست.نه تو کره نه هیچ جای دیگه دنیا.) لبخندی زدم. (داستانِ جالبی بود.حالا همگی برگردین سرِ جاتون که کلاس رو شروع کنیم.) چانیول و سهون برای بکهیون زبون درازی کردن.اونم که اصلا کم نمیاره،اَداشون رو به شکل خیلی کیوت و بانمکی درآورد. (خوب از کریس شروع میکنیم.درس جلسه گذشته رو اجرا رو کن گوش بدیم.بعدش بقیه به ترتیب قطعه رو اجرا کنن.) کریس شروع به نواختن قطعه کرد و من چشمم افتاد به ساعت نقره ای... توی سرم فکر احمقانه ای شکل گرفت.ساعت رو دستم کردم.راه اندازیش کار آسونی بود.اول ساعت رو به وقت کره تنظیم کردم.بعد هم فعالیت‌ها و برنامه هام رو به لیست تایمهاش اضافه کردم. در پایان یه پیام با مضمون: 《Hi...Welcome.》 (سلام، خوش اومدی.) برام اومد.منم یه گل و یه تشکر گذاشتم. 《🌼🙏🏻》 با این کار فکر احمقانه توی سرم قوت بیشتری گرفت.اومدم پیام دیگه ای بنویسم که متوجه شدم بکهیون یه نُت رو غلط زد. (بیون بکهیون،فکر نکن متوجه نشدم که اشتباه زدی.) لبخند موزیانه ای زد و دوباره از اول شروع به نواختن کرد.بعدش مشغول تدریس قطعه جدید و تمرین با بچه ها شدم و نزدیک های نهار کلاس رو تموم شد. معمولا از این ولخرجیها نمیکنم اما این بار به خاطره کاری که بچه ها برام کرده بودن و هدیه اشون تصمیم گرفتم برای نهار دعوتشون کنم به رستوران کره ایِ نزدیک آموزشگاه. اون روز با شیطنت های بکهیون و چانیول و سهون، میانجی گری های چن،حرص خوردن های سوهو و کریس و شیومین از دست خُل بازی های اون ها و رفتارهای جنتلمنانه لوهان و تائو خیلی بهم خوش گذشت. و ساعت‌های کار پاره وقت تو آموزشگاه های دیگه خیلی پر انرژی و شاداب‌تر از همیشه بودم. بالاخره روز به انتها رسید. سوار اتوبوس بودم و داشتم به روز پُر کارم فکر میکردم؛ ساعتم پیام دیگه ای داد. 《خسته نباشی.》 اون فکر احمقانه بکهیون دوباره به سرم زد. از طرفی هم این پیام ها بیشتر آدم رو مشکوک می‌کرد. مگه ساعتم حالِ آدمُ میپرسه؟ اونم تو این دوره و زمونه که زندگی و مرگت برای آدم های زنده اطرافت مهم نیست؟حتی به پشمِشونم نیست که تو چه شرایطی هستی،فقط جلو رفتن خودشون براشون مهمه و بس.دوباره به پیام ِ خسته نباشیدِ روی صفحه مربعیِ ساعت نگاهی انداختم. کیبورد ساعت به صورت هوشمند کار می‌کرد و میتونستی به گوشی متصلش کنی.بنابراین از طریق گوشیم یه پیام استیکریِ تشکر دیگه برای ساعتم فرستادم. 《🌼🙏🏻》 خنده ام گرفت.از شدت تنهایی خیالات به سرم زده و دارم با یه ساعت پیامک بازی میکنم.دوباره پیامی ازش به دستم رسید و این دفعه روی صفحه اسکرین گوشیم ظاهر شد. 《خیالاتی نشدی.من واقعا وجود دارم.》 چشمام از حدقه بیرون زده بود.داشتم فکر میکردم که چی جواب بدم و چه سوالی رو اول بپرسم؟که اتوبوس ایستاد و صدای ضبط شده ای اعلام کرد،به ایستگاه B_6 که خونه امون اونجاست رسیدم.فوراً گوشی رو توی جیب شلوار جینِ فیت ام چپوندم و از اتوبوس پیاده شدم.مسافت ایستگاه تا خونه رو به سرعت برق طی کردم.هنوز به در ورودی نرسیده کفش هام رو درآورده و کلید رو به در انداختم.صدای مامان که داشت با تلفنش صحبت میکرد اولین چیزی بود که به استقبالم اومد.حالا که توی خونه بودم میتونستم با خیال راحت پیام بدم.همونجا تو راهرو نشستم و تایپ کردم. 《تو کی هستی؟》 _《من کیم جونگینم.》
Show all...
🩷✨🙃 0
🫤😐😕 0
Repost from N/a
๛›› 𝔾𝕠𝕠𝕕 ℕ𝕚𝕘𝕙𝕥 𝕞𝕪 𝕕𝕖𝕒𝕣 𝕗𝕣𝕚𝕖𝕟𝕕 🩷 🜸کیوت‌ترین کانال‌های تلگرام رو برات آوردمミ ⌁ ازشون استفاده کن و کلی خوش بگذرون ៵#کیپاپ #کیدراما #مانهوامانگا #انیمه #ال‌جی‌بی‌‌تی #شاپֶָ֢ 𝐁𝐋𝐀𝐂𝐊 𝐓𝐀𝐁 +100 𝐋𝐈𝐒𝐓 ༣ ╰─ · ೫ · ‧ ───────────── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊💦ادیت سکسی بویز لاور 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊💧انیمه ادیت مانهوا یاعویی 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🩵اولین کتابخونه الکترونیک کره‌ای 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🦕یومه اوتاکو کیپاپر کیدرامر 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊💎سناریو اسمات بی‌ال جی‌ال کیپاپ 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊✈سفر به دنیای شیرین کیدراما 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊💙مانگا از شیپها و کاپلای یائویی 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🪼اقیانوس رمان‌های بی‌تی‌اس 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊📘بیا کتابای کره‌ای رایگان بردار 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🥶منبع سناریو‌های درتی خیس تهکوک 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🧊ادیت هات کیپاپ کیدراما 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🌎 دنیای گیف و استیکر دریمکچر 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🧿دیلی عکس و مومنت تهکوک 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🛼دیلی‌ای با طعم کاراملی‌ برای‌ کیپاپ 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🐬از فیک‌های تکراری خسته شدی 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🦋همه سریالای کیدراما با زیرنویس 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🌀آموزش الفبا گرامر مکالمه یکجا 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🫐ارباب چانیول و چشم قرمز 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🏙 مومنت‌های کنسرت انهایپن 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🧵آنباکسینگ‌های کیوت کاوایی دخترونه 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🌊منبع سریال‌های +18 ممنوعه 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🐳دیلی و سرزمین بی‌تی‌اس و آرمی 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊🧢ترجمه‌ و ساب رنگی موزیک‌ویدئو 𓆙 ──── ·  ⋆ 𖦹︎ ⋆  · ──── ▹𝐋𝐈𝐍𝐊❄️لی‌‌ تیونگ لیدر ان‌سی‌تی 𓆙 ╰─ · ೫ · ‧ ───────────── ⊰ شـرکت در تـب لـیستـی بِـلَــک +100 💚ミ ◗حتما چکشون کن تا لیست پاک نشده و جوین یادت نره𔘓
Show all...
Repost from N/a
Photo unavailable
⊹گلچین بهترین چنلای کیپاپ و کیدراما و مانهوا و انیمه رو براتون اوردم∘ از دستش ندید و حتما جوین شید༄ ֶ֢ ❥ · ‧ 𝔹𝕝𝕒𝕔𝕜 𝕥𝕒𝕓 𝕝𝕚𝕤𝕥 +𝟙𝟘𝟘 ༣ ꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦꒷꒷꒦
Show all...
༄🦄وبتون࿐
༄کُره‌ای🇰🇷࿐
༄🏳️‍🌈بی‌ال࿐
༄ال‌جی‌بی‌تی💦࿐
༄🔞سریال࿐
༄تهکوک🐻࿐
༄📚کره‌ای࿐
༄موزیک‌ویدئو🎀࿐
༄🥵جئون‌جیمین࿐
༄تای‌کاپ🇹🇭࿐
༄👩🏻‍🎓یادگیری࿐
༄کایسو😈࿐
༄🎃یائویی࿐
༄امگاورس🍋࿐
༄⭐️یونکوک࿐
༄اس‌ام‌فمیلی🍇࿐
༄💜بهشت࿐
༄فیکشن🍓࿐
༄💥ادیت‌گی࿐
༄کیدراما🍝࿐
༆ 𝔹𝕝𝕒𝕜 𝕥𝕒𝕓 𝕝𝕚𝕤𝕥 ࿐
اوکی پس شد "سه شنبه ها" منتظرش باشید.✨✨ #Jieno #1:30in_the_morning ☀️Exo_Traveler☀️
Show all...
00:51
Video unavailable
ৎ୭ ∙ • ── 𝓗𝓮𝓵𝓵𝓸 𝓭𝓪𝓮𝓻 𝓚𝓹𝓸𝓹𝓮𝓻 ˶ᵔᴗᵔ˶ 🔗📌اگه دنبال موزیـــMVـــــک ویدیو های HD از هر #آیدل و #صلبریتی ای که فنشی میخوای 𖥔՞˖࣪ -🎮🏳 ❤️‍🔥🔊حتماً این پیامو تا آخر بخون •Ꮺ 🗯🧲برات چنلی آوردم که تا حالا کلی از درخواست های ممبراشو با بهترین کیفیت همراه با #زیرنویس #فارسی آپلود کرده ִֶָ𓄹 ˖࣪ -💭🪩 🎙🕹فقط کافیه بهشون بگید که دنبال کدوم آیــــIdolـــــدل و کدوم اهــــــMusicــــــنگ میگردید ꞋꞌꞋꞌ ៸ ∙ • ── 🚁🎮 گراماتون همه شونو رایـــــگان میزاره  𒀭࣪⋆  ֗  -🐚🪽 🫧🎸 دنبال MV# جدید کدوم گروه میگردی؟ ᯤ  ࣪◜
Show all...
3.70 MB
ᨒ 𝐁𝐭𝐬 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐄𝐱𝐨 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐍𝐜𝐭 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐲 𝐤𝐢𝐝𝐬 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐩𝐢𝐧𝐤 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐆𝐢𝐝𝐥𝐞 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐈𝐭𝐳𝐲 Ꮺ ָ࣪  
ᨒ 𝐆𝐨𝐭𝟕 Ꮺ ָ࣪  
مینی فیکشن "ساعت ۱/۳۰ بامداد" رو چه روزی آپ کنم؟Anonymous voting
  • شنبه
  • یکشنبه
  • دوشنبه
  • سه شنبه
  • چهارشنبه
0 votes
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.