₊ ܱهَضّیانع۠!-

مجازیت یک بهانست برای فراموش کردن واقعیت!

طوری سردمه ک سوز سرد خیابون و کوچه های شهرم اثری روم نداره-!

" تاحالا شده به هرچی نگاه میکنی ، با خودت بگی اگه اخرین بار باشه چی. آخرین باری که مست کردم فکر نمیکردم آخرین باری باشه که با الکل تصویر ها رو تار میبینم نمیدونستم از اون به بعد قراره اشک‌ها کار الکل رو انجام بدن و باعث تاری صفحه دیدم بشن. آخرین باری که چِت کردم نمیدونستم قراره از اون به بعد نکشیده وهم ببینم ، نکشیده تصویر ها رو گلیچ ببینم ، نکشیده فیریک بزنم و نکشیده ذهنمو باز کنم اونقدر باز که ، میتونم دهنه های ذهنمو بگیرم و توش قایم شم ؛ هیچوقت بیرون نیام. آخرین باری که قاب عکس خانوادگیمون واقعا یه قاب عکس خانوادگی بود ، آخرین باری که مادر و پدرم بغلشون کردم رو یادم نمیاد ؛ اگه کسی بخواد راجع بهم قضاوت کنه میگن آدم سنگدل یا بی احساسی هست. اما تمام تراژدی ها و صحنات دراماتیک مال دوران نوجوونی و خامی بود که از زندگی تجربه ای نداشتم ؛ همیشه میخواستم مستقل باشم میدیدم که به کمکشون نیازی ندارم اگه حرفی میزدن باهاشون لج میکردم از خونه می‌رفتم و چند روز دیگه میومدم دستم به چیز‌هایی آلوده میشد که نمیخواستم اما رفته رفته هر سال که گذشت یه نفر از این قاب عکس کم شده. برای قضاوت های بی‌موردشون برای تمام وقت‌هایی که کنارم بودن و باهاشون حرف نمیزدم یا همیشه میتونم غد بازی در بیارم و کسی بهم چیزی نگه ؛ همیشه مثلاً همیشه میتونم برای کارام استرس داشته باشم آخرین تیکه های عکس الان توی دست‌های منه؛همیشه به خودم نگاه میکنم به سیاهی عمیقی که توی چشمام موج میزنه ، به سیاه‌چاله‌ای که نفهمیدم چطور توی ذهنم به وجود اومده.

- یه درد هایی هست که هیچ‌وقت تو برگه آزمایش نوشته نمیشه -

شمام مثل من رو رفیقای پسرتون غیرت دارین؟

-اینو بفهمیم ۹۰ درصد مشکلاتمون حل میشه t.me/haziane ◁ㅤ❚❚ ▷

یه قلب واسه این همه درد کافی نیست :)

یک وجود سیمانی درست کنید اگه کسیم بهش سنگ پرتاب کرد سنگ خودش بشکنه برای چی خودتونو عزیت میکنید؟

ما در قلعه سنگ باران زندگی میکنیم وجود شیشه رو بزار کنار!