محاکات
تأملات مکتوب شده محمد جواد استادی @ostadimohakat
Show more211
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
♦️فراموشی فرهنگ در رویدادهای برجسته سیاسی
در حاشیه ثبتنامهای انتخابات ۱۴۰۰
🖋️یکی از سویههای برجسته گستره فرهنگ به عنوان دیباچه پیشرفت هر جامعه مسئله آگاهی است و آگاهی نیز برآمده از دو گونه سواد تخصصی و عمومی است. سواد عمومی به دلیل فراگیری میان همه اعضای جامعه جایگاهی ویژه دارد و منشأ پویش در مدار تعالی است. در کنار سوادهایی چون سواد اطلاعاتی، رسانهای، عاطفی و... یکی از مهمترین سوادهای همگانی سواد سیاسی است. علم سیاست یک دانش کارشناسی است که در اختیار کارآزمودگان و سیاستورزان آن پهنه قرار داشته و منبع برنامهریزی فعالیتهای سیاسی است. ولی سواد همگانی سیاسی سوادی ماهیتاً فرهنگی است که به معنای آگاهی عمومی جامعه برای پوشش بخشهایی از زندگی است که با جستار سیاست مرتبطاند. یکی از مهمترین کنشهای اعضای جامعه کنش سیاسی است که تحقق خردمندانه آن نیازمند ارتقای سواد سیاسی است. این سواد همگانی میتواند دریافت انتخاب و روش درست انتخاب را به عموم جامعه آموزش دهد. همه ریزکنشهای جامعه که در چارچوب مفهوم انتخابات قرار میگیرد نیازمند تقویت این سواد همگانی است.
🖋️از آن بدتر ولی رسانههای ما هستند. رسانهها به عنوان ابزارهای برجسته آگاهیبخشی و زمینهساز تصحیح بسیاری از امور به جای پرهیز از پروبال دادن به بازتاب این رفتارها، به شکلی سرسامآور و با همه ظرفیت خویش این پدیدههای تأسفآور را منعکس میکنند. رسانهای که امروز باید سواد همگانی جامعه را ارتقا دهد خود از سواد تخصصی ارتباطی و رسانهای خویش فاصله گرفته و همانند برخی از همین ثبتنامکنندگان فاقد اعتبار عمل میکند.
نسخه کامل:
http://www.qudsonline.ir/news/752891/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C
Instagram
Twitter
@mohaakaat
Mohammad Javad Ostadi (@MJavadOstadi) | Twitter
The latest Tweets from Mohammad Javad Ostadi (@MJavadOstadi). Cultural Activist کنشگر فرهنگی. Islamic Republic of Iran
Add a comment
♦️اسلام نمی تواند سیاسی نباشد. اسلام راستین در درازنای تاریخ همواره سیاسی بوده و سیاسی خواهد ماند. قرائت های غیر این قرائت مردود و تقلیل دهنده اسلام است. اسلام از آغاز کار حضرت رسول سیاسی بوده است. انقلاب اسلامی ایران پرچم دار اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یعنی اسلامی که در تمام شئون زندگی جامعه ظهور و بروز دارد. بر این اساس باید به فسطین نگریست. سالها عده ای تلاش کرده اند تا مسئله فلسطین را یک مشکل جهان عرب جلوه دهند. در صورتی که فلسطین با رویکرد اسلام سیاسی مسئله جهان اسلام است. اسلامی که داعیه دار همه انسان ها است. آن ها که اسلام را صرفا به حوزه عبادات و مناسک تقلیل داده اند همان هایی هستند که در برابر آرمان فلسطین سکوت می کنند. اسلام سیاسی نظم جدیدی را طلب می کند که سعادت جامعه انسانی را پی می گیرد. قدم برداشتن در مسیر آزادی فلطسطین عزیز گامی مهم در پیوند دین و سیاست و حاکمیت اسلامی است. شعار القدس لنا برآمده از دل اسلام سیاسی است.
@T.me/mohaakaat
Add a comment
سیاست طلبی و بازیچه شدن اندیشه
نزدیک به شش سال است که در حوزه مطالعات شخصی و کاری ام مسئله شهر یکی از جدی ترین موضوعات مورد مطالعه ام بوده است.
این که در آستانه انتخابات شورای شهر عالم و آدم متخصص «حوزه شهر» شده اند و از اقتصاد و فرهنگ و هویت و زیست شهری سخن می گویند آدم را حیران می کند. این آقایان و بانوان دغدغه مند نسبت به شهر تا الان کجا بودند که یک باره همه متفکر و اندیشمند حوزه شهر شده و قلم فرسایی می کنند. چقدر حوزه «اندیشه» را سخیف و سطحی کرده اند. حال که برای اندیشه حرمتی قائل نیستند کاش حرمت خودشان را نگاه دارند.
https://www.instagram.com/p/COQPjhOrpwe/?igshid=fmyscwhv5lry
@T.me/mohaakaat
Add a comment
✍آقای پرفسور نیچه سلام؛
پرسیده بودید که هوای شهرمان چطور است؟!
باید بگویم که اینجا هوا پس است. دمزده و گرم و بیباران. انگار دستهایی نامرئی بیخ گلویِ ابرهای بهار را چسبیدهاند و آنها از ترس، تا سر حد خفگی، دارند یکسره بغضشان را قورت میدهند.
حالا وسطِ این هوا و شرایطِ خفقانآورِ ناشی از پاندمی، من هم دورهی دوم درمانم با داروهای هورمونی را شروع کردهام. داروهایی که حداقل یک ماه تهوع و افسردگی مزمن را ایجاد میکنند.
و حالا کاملا ظرفیت این را دارم که در همین یک ماه یک جلد کتاب در تفصیل و تفسیر مکتب پوچگرایی بنویسم. خندهدار است نه؟! اینکه چقدر شرایط فیزیکی و جسمانی، ابعاد اندیشه را در کنترل خود دارد واقعا خندهدار است...
اما قبل از آن بگذارید برایتان از بزرگترین حسرت این روزهایم بگویم؛ راستش من این روزها نه به کسانیکه کرسیهای تدریس و پژوهش دانشگاهها و مراکز علمی را اشغال کردهاند بلکه به دختری که روی پارچهها گلدوزی میکند، غبطه میخورم.
به لحظاتی که بیفکر و دغدغههای بزرگ دارد نخهای رنگی را برای دوختن دستهگلی روی پارچهی سفید کنار هم ست میکند؛ غبطه میخورم.
به اینکه این کار میتواند حس رضایتش را از زندگی تامین کند، به اینکه میلِ به بینهایت و جاودانگی که در نهاد بشر است برای او با دوختن انواعِ زیادی از گلهای رنگارنگ به پارچهها ارضا و اقناع میشود؛ غبطه میخورم.
به اینکه او حتی کلمهی "صیرورت" به گوشاش نخورده و دنیای آراماش را هجومِ اندیشههای جدید تهدید نمیکند، غبطه میخورم.
این روزها مدام جلال آل احمد بهم میگوید: " دستکم خودت این را بفهم که یا باید زندگی کرد یا فکر؛ دوتایی باهم نمیشود."
آقای نیچه امیدوارم به زودی ملاقاتتان کنم؛ وجودم لبریزِ یک دنیا فکرِ بیسرانجام و آشفته شده است.
#نامه_نگاری
@philodram
♦️خوب و بد فروش کتاب!
♦️به بهانه آمار عجیب فروش آنلاین کتاب در یک روز
♦️محمدجواد استادی، مترجم و روزنامهنگار
🖋️کتاب همواره یکی از نمادها و شاخصهای فرهنگی مورد گفتوگو و توجه در هر جامعهای بوده است. کتاب با وجود دیرینگی و نقش تمدنی و دانشی ویژهای که در درازنای تاریخ ایفا کرده، ولی فراوردهای بوده است که همیشه پیوند خویش را با گروههای گوناگون جامعه حفظ کرده و در پیوند با لایههای ناهمگون جامعه دگردیسی یافته و خود را با تراز ایشان هماهنگ کرده است. دو شاخص مهم میزان انتشار و البته مطالعه کتاب همواره یکی از شناسههای توسعهیافتگی جوامع فرض شده است. اگرچه باید به این نکته دقت کرد که در توسعه فرهنگی مسئله میزان مطالعه کتاب به مراتب از درصد فروش آن مهمتر است.
در جهان ابزاری امروز پلتفرمهای فروش و پخش کتاب چه به شکل نسخههای چاپی و چه الکترونیک امتیاز و فرصت ویژهای است که توجه به آن میتواند در ارتقای فرهنگی هر جامعهای کارساز واقع شود.
چندی پیش خبری مبنی بر فروش ۵۰۰ هزار جلد کتاب در روز پانزدهم فروردینماه از راه درگاه خرید دیجیکالا منتشر شد. این عدد بسیار چشمگیر و قابل تأمل و البته بیسابقه است.
ادامه مطلب:
http://www.qudsonline.ir/news/749319/%D8%AE%D9%88%D8%A8-%D9%88-%D8%A8%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
@T.me/mohaakaat
محاکات
تأملات مکتوب شده محمد جواد استادی @ostadimohakat
Add a comment
انسان معاصر انسانی است که مهمترین گوهره خویش یعنی زیست انسانی را از دست داده و چون موجودی بیهدف یا با اهداف مبتدل و سطحی زمان را میگذراند. ما زامبی هستیم! چون غفلت کردهایم. زامبی هستیم چون بنیانهای اساسی زیست و هدف زیست را فراموش کردهایم. ما زامبی هستیم چون معنای زندگی را گم کردهایم.
Add a comment
ما زامبی هستیم!
محمد جواد استادی
ادبیات همیشه و در همه حال نمودی از شرایط فکری و زیستی جامعه بوده است. اینکه در هر دوره تاریخی مفاهیم و موضوعات و البته قالبها و چارچوبهای ادبی و هنری شکل ویژهای شکل میگیرند بیچونوچرا مرتبط با شرایط آن روزگار است.
آثار ادبی و هنری جهان مدرن هم از دیدگاه درونمایه و هم از روزن فرم دچار دگرگونیهای جدی شدهاند، به ویژه ادبیات و هنر عامه در نمود این مسئله نقش بیشتری دارند. یکی از موضوعات و مفاهیمی که بهویژه در هنرهایی چون سینما، کمیک استریپها و گونههای ادبی چون رمان نمود پررنگ و فراگیر دارد حضور شخصیتهایی به نام «مردههای متحرک» یا همان «زامبی» است.
شاید خیلیها با فیگورهای روشنفکرانه و فرهیختگانی به کلی از کنار این ماجرا عبور کنند، ولی حقیقت این است بر پایه تجربه و آنچه گفته شد طرح موضوعات و قالبها در ادبیات و هنر پیوندی جدی با وضعیت و چگونگی زیست جامعه هر دوره دارد؟
آیا تنها عنصر جذابیت و هیجانآفرینی میتواند دلیلی برای فراگیری و طرح مسئلهای چون «زامبیها» باشد. آشکار است که خیر. اگرچه عنصر هیجانزایی با ریخت انسان معاصر و زیست او نزدیکی دارد ولی این تنها یک سمت ماجرا است. آثاری که حتی برای مخاطبان عام در این سطح ساخته میشوند نمیتوانند از معنا خالی بوده و بر پایه بیاسلوبی، هیجان بیافرینند.
پس پیوند معنایی و فلسفی ماجراهای زامبیها با جامعه امروز انسانی چیست؟ در این نوشتار کوتاه به اینکه زامبیها در گذشته ریشه در سحر و جادو داشتهاند و در فضای مدرن چیزهای دیگری باعث به وجود آمدن آنها میشود ندارم. مسئله محوری و پرسش بنیادین این است که چرا زامبیها از موضوعات جدی طرح شده در تولیدات هنری و یا ادبی معاصر هستند.
انسان در همه درازای تاریخ همواره مهمترین انگیزه خویش را زیستن تعریف کرده است. زیستنی که ریشه در سرشت و فطرت گونه انسان فارغ از نژاد و زبان و هر تفاوت دیگری دارد. در جهانی که مدرنیته و مصرفگرایی چنان آن را از معنا تهی کرده است زیست و چگونه زیستن دیگر به یک رؤیا بدل شده است. زندگی برای انسان معاصر به خاطرهای بدل شده است. انسان امروز دیگر درک و دریافت و تصویری واقعی از زیستن و زندگی کردن ندارد. این خاطره کم کم برای او به رؤیایی بدل خواهد شد. انسان معاصر با وجود آن که به نظر میرسد با قدرت به زیست خویش در کره خاکی ادامه میدهد و کوشش میکند تا هر مانعی را در این مسیر بر طرف نماید ولی تنها توانسته است زیست فیزیولوژیک خویش را حفظ کند. (هرچند فراگیری بیماری کرونا، مثال خوبی بود برای آن که انسان احتمالا در همین حفظ زیستی هم ناتوان است).
زمانی که زیست تنها به عرصه حیوانی و فیزیولوژیکی محدود شد مؤلفههای متعالی و مشترک بنیادین انسانی دیگر دستنیافتنی هستند و بیمعنا میشوند. زمانی که زیست متعالی و مظاهر آن چون عشق، ایثار، صداقت، مسئولیتگرایی، نقشپذیری، عدالت و...تحت تأثیر جهان ابزار محور فراموش شدند و به بخشی از خاطرات ذهنی انسان بدل گشتند، انسان تلاش میکند تا این خاطرات و رؤیای احتمالی را به گونهای نمایش دهد. در واقع زامبیها یا مردههای متحرک خود ما هستیم که تنها پیکردهای داریم و این پیکره فاقد معنا ظاهرا به نوع دیگری زیست میکند. زامبیها و داستانهایشان انعکاس خود ما هستند. انسانهایی که مهمترین گوهره خویش یعنی زیست انسانی را از دست داده و چون موجوداتی بیهدف یا با اهداف مبتدل و سطحی زمان را میگذرانند. ما زامبی هستیم! چون غفلت کردهایم. زامبی هستیم چون بنیانهای اساسی زیست و هدف زیست را فراموش کردهایم. ما زامبی هستیم چون معنای زندگی را گم کردهایم.
T.me/mohaakaat
محاکات
تأملات مکتوب شده محمد جواد استادی @ostadimohakat
Add a comment
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.