cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

اشعار مسیح علیپور

اِی جماعت چه شده!؟ حالِ شما مبهم نیست!؟ حقّ این آینه‌ ها... صورتکِ پُر غم نیست https://t.me/hekmate_montaghed

Show more
Advertising posts
402
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

کانال ادبیات دیگر، تمایلی بود در این کانال عضو بشین
Show all...
00:15
Video unavailableShow in Telegram
آوارگی، تقدیر همهٔ آنانی است که آزادی را در عمیق ترین معنای وجودی آن دریافته اند. تنها در نوشتن است که میتوان از این آوارگی جَست و خانه ای ساخت. اما این چه تناقضی است میان آزادی، آوارگی و نوشتن. مینویسیم تا به آزادی بیشتر دست یابیم و مینویسم تا خانه ای بنا کنیم و از آوارگی خلاص شویم. اما هرچه بیشتر مینویسیم و بیشتر آزاد میشویم، بیشتر آواره میشویم، چون آزادی بیشتر، آوارگی بیشتر است. دیگر نمیدانم بنویسم یا ننویسم؟ اگر بنویسم، آواره میشوم اگر ننویسم نیز آواره میشوم چه باید کرد در این زمانه عسرت و آوارگی... #مسیح_علیپور #آوارگی #آزادی https://t.me/adabiat_digar
Show all...
00:21
Video unavailableShow in Telegram
دین ما بی دولتان، باقیست در سودای کفر عشق ما داغیست پنهانی ولی رسوای کفر قصه ایمان ما افسانه ای بر باد بود دست در باد صبا آشفته و شیدای کفر مزرع اعمال و کشت، باغبان در شوق داس مشت خاکی عاقبت باقیست در صحرای کفر ساغر و جام شراب از یار شیرازی خوشست بر من در آیینه هم آواز شد بینای کفر کفر زلفت را ندیدم اینچنین کافر شدم این چه تقدیر است یا رب کفر بر بالای کفر #مسیح_علیپور اینستاگرام: https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...
00:19
Video unavailableShow in Telegram
شاعرانگی تاریکنای عریان مرا مجدانه خیره می گرداند و شگرفِ بی‌پروای واپسین اقلیمِ «بودن»را در من پایدار بنیان می نهد از بلندای اسارت انگاره آوارگی برون می‌تراود از عنفوان ابتذال همهمه‌های روزانه عبور می‌کند و در انعکاس شکوهمندانه تصنیف های اومانیسم پدیدار می گردد. فرا می‌ رسد روزی که شاعرانه سکنا گزیدن می‌ترکد در خنکایِ تبدارِ اشتیاقِ زیستن ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسیح علیپور https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...
00:30
Video unavailableShow in Telegram
شروه‌ی گُر گرفته‌ی زنی در ژرف ترین  نقطه سوختنم  در ابعاد انحنای مغزم بلند است حالا در اوج تراژدی مدون سکون در عمیقِ کران هبوط بر بیتابی بیهوده انسان مینگرم...  مجالِ محال خویش را زیر آرواره  این سگان، دریده می‌بینم!  چگونه عشق تباه خود را  بر خرد دروغین این خلق آویختم؟ می‌خواهم دیگر هیج نباشم...  لغزش زندگی را در انبانِ واژگونِ چلیپا کشانده ای، بر صلابت زانوانم بگذارم چشم بپوشم بر این شومترین گداره های آدمی  دوارِ سرگردانِ نعش خود را پای کوبم. ✍️ مسیح علیپور https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...
00:30
Video unavailableShow in Telegram
شروه‌ی گُر گرفته‌ی زنی در ژرف ترین  نقطه سوختنم  در ابعاد انحنای مغزم بلند است حالا در اوج تراژدی مدون سکون در عمیقِ کران هبوط بر بیتابی بیهوده انسان مینگرم...  مجالِ محال خویش را زیر آرواره  این سگان، دریده می‌بینم!  چگونه عشق تباه خود را  بر خرد دروغین این خلق آویختم؟ می‌خواهم دیگر هیج نباشم...  لغزش زندگی را در انبانِ واژگونِ چلیپا کشانده ای، بر صلابت زانوانم بگذارم چشم بپوشم بر این شومترین گداره های آدمی  دوارِ سرگردانِ نعش خود را پای کوبم. ✍️ مسیح علیپور https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...
00:30
Video unavailableShow in Telegram
01:00
Video unavailableShow in Telegram
شروه‌ی گُر گرفته‌ی زنی در ژرف ترین  نقطه سوختنم  در ابعاد انحنای مغزم بلند است حالا در اوج تراژدی مدون سکون در عمیقِ کران هبوط بر بیتابی بیهوده انسان مینگرم...  مجالِ محال خویش را زیر آرواره  این سگان، دریده می‌بینم!  چگونه عشق تباه خود را  بر خرد دروغین این خلق آویختم؟ می‌خواهم دیگر هیج نباشم...  لغزش زندگی را در انبانِ واژگونِ چلیپا کشانده ای، بر صلابت زانوانم بگذارم چشم بپوشم بر این شومترین گداره های آدمی  دوارِ سرگردانِ نعش خود را پای کوبم. مسیح علیپور https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...
01:00
Video unavailableShow in Telegram
شروه‌ی گُر گرفته‌ی زنی در ژرف ترین  نقطه سوختنم  در ابعاد انحنای مغزم بلند است حالا در اوج تراژدی مدون سکون در عمیقِ کران هبوط بر بیتابی بیهوده انسان مینگرم...  مجالِ محال خویش را زیر آرواره  این سگان، دریده می‌بینم!  چگونه عشق تباه خود را  بر خرد دروغین این خلق آویختم؟ می‌خواهم دیگر هیج نباشم...  لغزش زندگی را در انبانِ واژگونِ چلیپا کشانده ای، بر صلابت زانوانم بگذارم چشم بپوشم بر این شومترین گداره های آدمی  دوارِ سرگردانِ نعش خود را پای کوبم. مسیح علیپور https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...
🟣مطالعه تاریخ بی تردید بدون خواندن تاریخ تطور ایدئولوژی های حاکم بر یک حوزه مدنی اظهار نظر به ورطه عقایدی فارغ از استدلال و غیر قابل استناد مبدل می شود. جامعه مدنی حاضر بیش از آن که حاصل صحنه عملکردی این زمانی شهروندان باشد نشأت گرفته از تغییر و تحول جریانات و رخداد های نظری و عملی است که در طول زمان بر آن جامعه گذشته است. فلذا خواندن تاریخ بسیار مهم است چرا که در بهبوهه کنش های درون فرهنگی گستره نگاهی فرا مکانی به تو میدهد. به واقع تاریخ درک روشنی از تغییر و تطور مفاهیم و ایدیولوژی ها ضمن فرهنگ و کنشگری جامعه حاضر ارائه می کند، جامعه ای که پیش از تو روایتگر مقدرات و گذشته توست به تعبیر هایدگر همانطور که تو پیش از متولد شدن نیز در این جامعه و در حیطه مقدراتش سکنا گزیده ای. علی ای حال مؤثرترین کنش برای ژرفنا بخشیدن به یک ایدئولوژی و کنکاش میان سایر حقایق این زمانی، تحقیق و تفحصی تاریخ مدار است. ✍️مسیح علیپور https://t.me/kherad_montaghed https://instagram.com/masih_alipourr
Show all...