لالمانی
جایی میانِ هجو و حسرت بحر معلّق: @Bahremoallagh من: @farzinmansoori
Show more1 303
Subscribers
+124 hours
-57 days
-3630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Photo unavailableShow in Telegram
سیرک خوب هم اگر میخواهید، فقط و فقط برنامههای فردوسیپور. با تعدادی دلقکِ تباهِ مشهور (احتمالاً صحت را از جشن امضای کتابِ مهم و جاودانهاش بیرون کشیدهاند، تا برایمان از لامین یامال و هریکین سخن بگوید، و فوتبال هم بینصیب نماند).
Photo unavailableShow in Telegram
این مترسکهای بزکشدهی بالانشین با رابطه و دروغ و نمایشِ مسخره. هروقت چشمم به این یارو افتاده تهوع گرفتهام از اینهمه فریب. حتی اعترافش هم بوی تعفنِ دروغ میدهد.
Photo unavailableShow in Telegram
امروز با حرکتی مختل و ناگهانی خیلی زود بیدار شدم و به آرامی از بستر برخاستم، گرفتارِ خفقانِ بیمیلیِ نامفهوم. هیچ رؤیایی باعثِ این نبود، هیچ واقعیتی هم نمیتوانست پساش بزند. بیمیلی محض و کامل بود، اما دلیل خود را داشت. نیروهای نامریی و ناشناخته، کُشتاری را در اعماق تیرهی روانم دامن میزدند، که در این میان وجودم میدان جنگ را تسلیم کرد، و من از این برخوردِ ناشناس سخت بر خود لرزیدم. انزجارِ جسمانی با بیداری من فزونی یافت. نفرت، از این که باید زیست، با من از بستر برخاست. همه چیز برایم میانتهی بود و دلسرد بودم که در دنیا برای هیچ مشکلی راهحلی نیست.
—فرناندو پسوآ؛ کتاب دلواپسی.
◾️Julio Pomar - Fernando Pessoa, 1982
لینک زیرنویسچسبیدهی دانلودِ فیلمها را، در گروهِ لالمانی فرستادم؛ اگر میخواهید ببینید.
گروهِ لالمانی
اگر امشب میخواهید دوسهتایی فیلم ببینید، پیشنهادهای عالی آوردهام.
معمولاً زمانی که به فیلمها از ده، امتیاز بالایِ هفت میدهم، به این معناست که دعوتتان میکنم ببیندشان. امتیاز کمتر از پنج هم که تکلیفش مشخص است.
◾️Love in the Afternoon (1957) → 10
◾️North by Northwest (1959) → 10
◾️The Vanishing (1988) → 7/5
◾️The Ministry of Ungentlemanly Warfare (2024) → 7
◾️Mirror (1975) → 4
#فیلم
Photo unavailableShow in Telegram
شامگاه
قصر داوودشاه
در تهِ خیابانی از اورشلیم
غرق میشود...
امشب که بحث مرگْ درگرفته، این هم بگم؛ پسرِ مظلومم چندروز پیش مُرد. حیوانات خانگی تفاوتی با عضوی از خانواده ندارن، بلکه شاید در بعضی موارد به قلبِ آدم نزدیکتر هم باشن. در این مدت از بس حالِ بدی داشتم حتی دلم نمیاومد بهش اشارهای کنم.
یه موضوعی هم که در از دستدادن هست، اون لحظاتیه که فراموش میکنی عزیزی رو از دست دادی. مثلاً پریروز که بیرون بودم و کمی خرید داشتم، برای کازمو کریمر هم کاهو خریدم. ولی وقتی برگشتم خونه یادم اومد که مُرده.
همونقدر که مرگ برای خودِ مُرده لذتبخشه، برای بازماندگان سنگین و تلخه.
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.