کالبَد معلق
هنوزکال،گاهی بَد واغلب معلّقم روزمرگیهای یک نیمچه مدیر محصول، کتابها، فیلمها، مقالات،دیده ها و یافتههاش
Show more471
Subscribers
No data24 hours
-17 days
+330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
تاحالا یه ادمی بهتون حس "تو هیچی نمیشی" داده؟
.
۶سال از پایان دبیرستانم گذشته و من هر سال به یه استاد روز معلمو تبریک میگمش. استادی که باور داشت من هیچی نمیشم؛ هیچی هیچی هیچی.
حالا شاید یکمی ام عقده ای بازی باشه، ولی اینکه اون دانش اموزی که میگفتی هیچی نمیشه هنوز بعد ۶سال بهت پیامتبریک بگه یه حالیه نه؟(هیچ وقت بهش نگفتم چیز خاصی شدم چون نشدم، ولی دیگه کارتون خوابی که اون تصور میکرد هم نشدم.)
من تا همین پارسال روز معلمو به چند تا از معلم هام تبریک میگفتم.
دوست داشتم امسالم بگم ولی شماره هاشونو ندارم دیگه🚶🏿♂
امروز عصر،
یک پروداکتی کیوت بامزه از یکی دیگه از طبقات اومده بود و با بغض از اولین کانفلیکتش با همتیمیش میگفت و این که ناراحتش کرده و اینکه احساس بیرون افتادن از تیم رو داره.
من و عروس بهش میگفتیم ببین طبیعیه، تو اگه کانفلیکت نخوری یعنی یکی تو ارتباطتون داره همیشه و بی دلیل کوتاه میاد.
باید به مشکل خورد، باید بحث کرد، باید به زبون مشترک رسید، اصلا اگه اینا رخ نده که طبیعی نیست!
و اون بیشتر بغض میکرد و بیشتر تو چشاش اشک جمع میشد و بیشتر فکر میکرد و میگفت اره همیشه من هیچی نگفتم، اره من باید اعتراضامو بیان کنم، اره باید حرف بزنیم باهم.
تمام روز با خودش درگیر اینمشکل بود، و برای مایی که پارسال این موقع ها، سه تایی نشسته بودیم وسط اتاق game و چنان بحث هایی کرده بودیم که ازشون لیتر لیتر ابغوره تولید شده بود، خیلی خوب این رفتارا و این احساسا رو میشناختیم
خیلی خوب.
#neo
😭 1
توی اسنپ نشستم و ipg اش کار نمیکنه.
دو روز پیش هم کار نمیکرد، فکر نمیکردم sla اینقدر پایین داشته باشه که مشکل اینجوری بمونه روش. ولی الان نشستم و به این فکر میکنم که رسیدنی نقد بدم یا کارت به کارت و سرم درد میکنه و دماغم گرفته و سنگینه و حتی شاید یه نیم درجه ای یا کمتر تب دارم و صدام گرفته و از گلوم در نمیاد و دلم باد کرده و حالم بهتر نشده و روز سختی رو گذروندم و دلم میخواد برسم خونه، دفترمو باز کنم و مغزمو خالی کنم از همه چی.
از همه جزئیات، از همه گفته ها و نگفته ها، از همه چیزایی که تیکه تیکه هر تیکشو واسه یه نفر گفتم و با هیچ کس کامل حرفشو نزدم.
برم بنویسم از ترس هام از خستگی هام از هفته ای که گذروندم.
من توان شیر به حد نیاز در سوشال مدیایی که حتی فقط کانالستانه و کمتر از ۵۰ تا مخاطب داره رو ندارم.
ولی نیاز به برون ریزی زیاد دارم.
اشکاش ریخت
زیر لب گفت تیم رو بزرگ میکردیم...
برگه رو گرفت دستش لول کرد.
نشست با دیگری حرف زد
نفر سوم بهشون اضافه شد
برگه ی لول شده رو باز کرد
نشونش داد
کسی چیزی نگفت
کسی مخالفتی نکرد
کسی شاد نشد، غمگین هم شد، اما اما اما
جبر جبر جبر، جبر با ادم چیکار میکنه؟
میخندی و چشمات میباره.
میخندی و سرفه میکنی.
میخندی و میترسی.
میخندی و استرس جونتو میمکنه.
چه روزایی گذروندیم دختر جون، چه روزایی.
#neo
❤ 1
رابطم با آدمهای شبیه خودم...Anonymous voting
- سمتشون نمیرم هرگز
- میرم سمتشون خوشم میاد ازشون