cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

•❧آرکـAʀKαـا❧•

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
2 447
Subscribers
No data24 hours
-27 days
-230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

زودتر جوین بشین بچه اینجا دیگ فعالیت نمیکنیما
Show all...
https://t.me/+Y7Dr4EhSz4k3ZmY0 رمان (اربات عمارت) از این ب بعد داخل کانال جدید گذاشته میشه👆👆 و اینجا دیگ فعالیتی نداریم
Show all...
💢 اربــابــِ عــمارتـــ💢 #پارت_چهلوهشت حالا باید واسه معذرت خواهی چیکار میکردم اگر‌مثل همیشه هیچ زری نمیزدم سکوت میکردم و تحمل میکردم ختم به خیر میشد اخه چرا زر زیادی زده بودم که اثبات کنم چه خبره ؟؟ مثلا اجازه ارمان رو گرفنتم‌و از اونا سر ترم ؟؟ فقط یه لحظه شادی زد زیر دلم و‌اگرنه همچین چیزایی نمیگفتم _ میخوای امتحان کنیم ؟؟ خواست بره که از تخت پایین پریدم سریع از دستش اویزون شدم _ نه نه ترو خدااا من به این‌کار احتیاج دارم همونطور که اویزون دستش بودم نگاهم‌کرد _ پس‌غلط میکنی دهنت باز میکنی حرفش تایید کردم و گفتم _ بله غلط کردم ببخشید اخمی کرد و عربده کشید : بلند تر ؛ بلند تر بگو مکث کردم و نگاهش کردم چیو باید بلند تر میگفتم ؟! مهلت نداد فکر کنم و دوباره فریاد کشید _ مگه با تو نیستم ؟؟ منو ندید میگیری ؟؟
Show all...
گاهی‌ گم‌ شدن تنها‌ مسیر پیدا شدن‌ ابدی‌ است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌🤍💋 @healthylivee ❤️
Show all...
Repost from N/a
شغلتان را از دست دادید؟ نترسید! در بازارهای مالی تجارت کنید ، درآمد پایدار در هر زمان با پاکت آپشن https://pocketoption.com/fa/land/how-to-trade https://www.instagram.com/pocketoptionofficial/ https://t.me/pocketoption @PocketOptionPersia کانال فارسی
Show all...
من و بن بستِ خیال تو چه گرفتاری شیرینی! صبح بخیر... ❤️
Show all...
با حرص لبامو میمکید و زبون میزد.یکم که تکون هام بیشتر شد یه گاز خیلی محکم از لبم گرفت که از درد اشک تو چشام جمع شد و فهمیدم که هیچ جوره نمیتونم از دست از مرد نجات پیدا کنم. تند تند دستشو میکشید رو بدنم و من دعا دعا میکردم کاری به دخترا*نگیم نداشته باشه. لباشو از رولبم ب داشت و گفت:بار اخرت باشه وقتی دارم میمالمت و حال میکنی برام ادا تنگارو در بیاری دفعه بعد انقد خوب تا نمیکنم حواستو جمع کن... و پشت بند این حرفش دستشو یهو گذاشت روی ممنوعم. از ترس لبمو گاز کردم و سعی کردم به خودم بقبولونم که حق ندارم لذت ببرم... انگشتشو ازپشت واردم کرد که ناخوداگاه جیغ کشیدم تعداد انگشتاشو بیشتر کرد و تند تند عقب جلو میکرد. منو برگردوند و محکم روی باس*نم زدو تا به خودم بیام واردم کردو... https://t.me/+JOyuNuVtekY3NzQ8 https://t.me/+JOyuNuVtekY3NzQ8 دختری که شب عروسیش دزدیده میشه و هرشب مجبوره درد تجاوز رو تحمل کنه https://t.me/+JOyuNuVtekY3NzQ8 پارت دیشبشه😱💦 #تجاوز #خشن #زوری #هات
Show all...
❤️ #لذت‌زنانه239 ❤️ خمش کرده بودم رو میز آشپزخونه و داشتم از پشت میکردمش.. هق میزدو همونجور به خودش میپیچید. دستاشو مشت میکردو من همچنان بی توجه ادامه میدادم. یکم که گذشت بدون ضربه زدن نگه داشتم و خم شدم روش.دستمو فرستادم زیرشو شرم*گاهشو دست کشیدم و آروم لمسش کردم. خیس شده بود. تحریک شده بود ولی با درد..نه با لذت... همینجور هق میزد و میلرزید. شروع کردم دست کشیدم لای شر*مگاهش..سرمو بردم کنار گوشش و لاله ی گوششو کشیدم زیر دندونم.‌زبونی زدمو زیرگوشش گفتم:درد داری؟ با هق هق گفت: آ..آر..ه... _کجات؟ _پ...پشتم.. _چی پشتته؟ چی تو مق*عدته؟ جواب بده... _شما... _اینجوری نه..‌باید بگی سوراخ پشتت که درد میکنه دل دل میزنه از تنگی بخاطر مردونگیه منه که توشو پر کرده. بخاطر اینکه شوهرت داره از پشت میکن*تت.‌ این چیه زیر دستم خیسو داغه؟ شروع کردم دست کشیدم به لای شر*مگاهش و ور رفتن باهاش و آروم انگشتمو فرو کردم توش که آخی گفت و خودشو به جلو روی میز کشید. _هیشش...شل کن‌خودتو...حالا هردوتا سوراخات رو شوهرت پر کرده... دوست داری؟دختر خوبی باش... انگشتم و مردونگیمو خیلی آروم شروع کردم عقب جلو کردن.درد داشت ولی معلوم بود دردش کمتر شده.اینقدر ادامه دادم که با فشار داخلش ارض*ا شدم و ریختم توش... ازش که بیرون کشیدم به پشتش نگاه کردم.متورم و قرمز شده بود و دل دل میزد.برش گردوندم به روبروم و دست گرفتم دوطرف پهلوش و بلندش کردم نشوندمش رو میز که از درد پشتش سریع دست انداخت دور گردنم و سعی کرد از رو میز بلند شه... _ن..نههه....نم..نمیتونم.... باتشر بهش گفتم: هیشش.آروم بگیر.بخاب رو میز. اروم و با تردید خابید رو میز. با چشای خیس اشک و ترسیده نگاهم میکرد. دو طرف رانشو گرفتم و باز کردم پاهاشو. هوومم.. خیس بود ولی ار*ضا نشده بود.باید آرومش میکردم. خم شدم بین پاهاش و بوسه ایی بالای نازش زدم و... https://t.me/joinchat/7vkMkmTO8mg3MmQ0 https://t.me/joinchat/7vkMkmTO8mg3MmQ0 #داستان_ختنه_دختران_کورد
Show all...
❤ لذت زنانه ❤

#براساس_واقعیت💔 رسم ناعادلانه ختنه دختران💔 این کانال فروشی نیست یه دزد پیدا شده و داره با فتوشاپ یه سری کانالارو به اسم خودش میدزده و میفروشه اینجا به هیچ عنوان فروشی نیست گول نخورید❌

جا به جایی جملات منفی با مثبت! نگیم دخالت نکنید بگیم تنها انجام میدم نگیم درگیر وگرفتارم بگیم در فرصت مناسب خدمت میرسم نگیم جون به لب شدم بگیم خیلی راحت نبود نگیم نمیدونم جوابش چیه بگیم زمان لازم دارم تا جوابشو پیداکنم نگیم دست از سرم بردار بگیم نیاز به تنهایی دارم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌🤍💋 @healthylivee ❤️
Show all...