🦋شــیطنت عآشقانه🦋
﷽ هر گونه کپی و نشر بدون اجازه از رمان پیگرد قانونی دارد
Show more5 519
Subscribers
-224 hours
-847 days
-16730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
- مامانم داداش کوچیکمو که میخواست از شیر بگیره، نوک ممهش چسب برق زد
اون بچه زبون نفهم هم حالیش شد که دیگه ممه تعطیل!
آریان خودش رو روی مبل انداخت و سرش رو روی پام گذاشت.
دوباره با شیطنت دستش رو سر داد زیر پیرهنم.
نمیدونستم مامانش وقتی سر این حامله بوده چی خورده که سیرمونی نداره این بشر!
خونسرد گفت:
- خب؟
لب حرصی زدم و چشممو براش گرد کردم:
- خب به جمالت! بگو من چه غلطی کنم که توی خرس گنده بفهمی نباید بیست چهار ساعت ممه های من تو دهنت باشه؟
نیشخندی زد و با یه حرکت پیرهنمو درآورد
نگاه فیلسوفانهای به کبودی و قرمزی دور سینهم انداخت.
- عزیزم راه گریزی نیست... جای اون توپای هشتاد و پنجی فقط تو دست و دهن منه!
عاجرانه نالیدم:
- جاوید! خدا ذلیلت نکنه مرد! هیچ میدونی وقتی من با تو وارد رابطه شدم سینهم سایزش چند بود؟
متفکر با دستش سینهم رو سایز کرد.
- نمیدونم... هرچی بود انقدر نبود!
- بله! معلومه که انقدر نبود... اصلا جفتش تو دستم جا می.شد اون اوایل... حالا یکیش هم جا نمیشه...
جیغ کشیدم:
- درسته چون ممه ی شصت و پنج منو کردی هشتاد و پنج! بی شرف فرم مدرسهم برام بسته نمیشه... مقعنهم میپره بالا هی از رو سینهم! اینا تازه فقط یه جزئیشه...
با شیطنت جذاب خندید و گفت:
- خب؟ بقیهش؟ وقتی با یه پسر ده پونزده سال بزرگتر از خودت سکس میکنی، باید توقع این پیشآمد ها رو هم داشته باشی بیبی... فک کردی منم مثل این جوون جغله ها دم و دستگاهم پا نمیشه؟
واسش چشم گرد کردم.
- من غلط بکنم همچین فکری کنم! پدر کمر و رحم منو یه تنه درآوردی مرد حسابی! به گور بابام بخندم من فک کنم اون دسته تبرت پا نمیشه....
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
43820
Photo unavailable
هرکسبخاطرتندرستیوسلامتیاشآزمایش
میشودتامعلومشودچقدرشُکرگذارست
وبابیماریومصیبتنیزامتحانمیگرددتا
میزانصبوربودنشسنجیدهگردد...🙂🦋
➺𓆩᳦᳣ 🌱 @Sheytonkhanomi
40500
00:16
Video unavailable
💘طلسم شهوت بند و زبانبند و جلوگیری از خیانت🔐
🔮دعای حصار قوی دفع همزاد و چشم زخم و ابطال سحر عظیم
❣تسخیر و احضار برای جذب و بیقراری و بازگشت معشوق ❤️🔥
💰طلسم الفوز پیروزی در معاملات و جذب ثروت فراوان
🫶گشایش و تسهیل در ازدواج و بخت گشایی سریع💍
🪄گره گشایی و حاجت روایی فوری نازایی زوجین📜
👤مشاوره رایگان و تخصصی با استاد سید احمد هاشمی 👇
🆔@seyed_ahmadhashemi
📞09057936026
@telesme1
همراه با ضمانت کتبی و مهرمغازه و اصالت کارها r²⁰
https://t.me/telesme1
لینک کانال و ارتباط مستقیم و مشاهده رضایت اعضا
2.11 MB
34600
00:23
Video unavailable
اخذ مدارک دانشگاه آزاد واحدهای معتبر تهران
کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا با استعلام
Telegram :
👇👇👇👇
@irantahsilatorg4
Instagram :
👇👇👇👇 ba ²⁰
Https://instagram.com/irantahsilat.org4
19.71 MB
33900
00:18
Video unavailable
❇️هر واحد کامپوزیت تا ۷۰ درصد تخفیف❇️
❇️مواد نانو سرامیک❇️
☑️ ۱۰ سال پالیش رایگان
☑️ ژاپنی و آلمانی و سوئیسی
☑️ بدون تراش
☑️ اقساط بدون سود
🅾ویزیت و مشاوره رایگان : 👇👇
📲 tel: 09925002035
👨⚕ نمونه کار ها 👇🏼Ba 20
https://t.me/dental_beauty_center
https://t.me/dental_beauty_center
6.61 MB
34100
00:12
Video unavailable
هنوز موقع خرید کاندوم از داروخانه خجالت میکشی؟😱😂
روتم نمیشه از فروشنده داروخانه درباره ویژگی محصولات جنسی سوال بپرسی و اونی که دلت میخوادو بخری⁉️
داروخانه ها تنوع هم اصلا ندارن😞
اما ناراحت نباش
🔞این کانال تمام اون چیزایی رو که برای یه رابطه لذت بخش بهش نیاز داری رو با بسته بندی محرمانه هرجای ایران که باشی برات میفرسته‼️
ورود زیر 18 سال ممنوع👇👇👇
https://t.me/+CwO7dho_efk4ZjVk
https://t.me/+CwO7dho_efk4ZjVk
1.86 MB
35100
00:32
Video unavailable
🟡کسب درآمد دلاری با راه اندازی کسب و کار تولیدی پرسود در صنعت ساختمان
✔️ تامین ۱۰۰٪ مواد اولیه
✔️ تضمین خرید ۱۰۰٪ کالاهای تولید شده
✔️ آموزش تولید و بهرهبرداری
...........................................................
جهت اطلاع از نحوه سرمایه گذاری و اخذ نمایندگی همین حالا تماس بگیرید 👇👇
📞09912079978 📞09912079980
📞09936801104 📞09936801109
📞02188645296-9
لینک ثبت نام برای مشاوره رایگان👇
https://b2n.ir/s43230
گروه صنعتی فیبو عمان(دفتر ایران)
instagram.com/fiboiran
H²⁰
IMG_5710.MP411.14 MB
35800
- مامانم داداش کوچیکمو که میخواست از شیر بگیره، نوک ممهش چسب برق زد
اون بچه زبون نفهم هم حالیش شد که دیگه ممه تعطیل!
آریان خودش رو روی مبل انداخت و سرش رو روی پام گذاشت.
دوباره با شیطنت دستش رو سر داد زیر پیرهنم.
نمیدونستم مامانش وقتی سر این حامله بوده چی خورده که سیرمونی نداره این بشر!
خونسرد گفت:
- خب؟
لب حرصی زدم و چشممو براش گرد کردم:
- خب به جمالت! بگو من چه غلطی کنم که توی خرس گنده بفهمی نباید بیست چهار ساعت ممه های من تو دهنت باشه؟
نیشخندی زد و با یه حرکت پیرهنمو درآورد
نگاه فیلسوفانهای به کبودی و قرمزی دور سینهم انداخت.
- عزیزم راه گریزی نیست... جای اون توپای هشتاد و پنجی فقط تو دست و دهن منه!
عاجرانه نالیدم:
- جاوید! خدا ذلیلت نکنه مرد! هیچ میدونی وقتی من با تو وارد رابطه شدم سینهم سایزش چند بود؟
متفکر با دستش سینهم رو سایز کرد.
- نمیدونم... هرچی بود انقدر نبود!
- بله! معلومه که انقدر نبود... اصلا جفتش تو دستم جا می.شد اون اوایل... حالا یکیش هم جا نمیشه...
جیغ کشیدم:
- درسته چون ممه ی شصت و پنج منو کردی هشتاد و پنج! بی شرف فرم مدرسهم برام بسته نمیشه... مقعنهم میپره بالا هی از رو سینهم! اینا تازه فقط یه جزئیشه...
با شیطنت جذاب خندید و گفت:
- خب؟ بقیهش؟ وقتی با یه پسر ده پونزده سال بزرگتر از خودت سکس میکنی، باید توقع این پیشآمد ها رو هم داشته باشی بیبی... فک کردی منم مثل این جوون جغله ها دم و دستگاهم پا نمیشه؟
واسش چشم گرد کردم.
- من غلط بکنم همچین فکری کنم! پدر کمر و رحم منو یه تنه درآوردی مرد حسابی! به گور بابام بخندم من فک کنم اون دسته تبرت پا نمیشه....
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
https://t.me/+zPEm4VgaweBlMDQ8
39000