cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ناصحون

👌(مبنای بحث : هر روز یک آیه قرآنی باگزاره ؛ تبین وعدلتخواهی فرهنگی، اجتماعی و تحلیل سیاسی، اقتصادی) 🇮🇷 #کانال_ناصحون_موضوعات👇👇👇 💠 #مهدویت_فرهنگی_سیاسی_اقتصادی ارتباط با ادمین: @nader_rezayi2018 https://t.me/Nasehoon_iran

Show more
Advertising posts
430
Subscribers
No data24 hours
-27 days
+530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔴 بخشی از سخنرانی #استاد_نادر_رضائی ❓معمای عاشورا 2⃣: ✅آزادی و بند 🔺همه ما بند و قید را مانع آزادی می دانیم ، با بودن قید و بند کسی آزاد نیست... 🔻از طرفی هم آزادی، فطری انسان است و همه طالب آن هستند... لذا راه رفته بشر برای آزادی برداشتن قید و بند است... البته این راه را هم دین قبول دارد.خداوند پیامبر و اولیائش را به همین خاطر فرستاد " ویضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانوا علیهم"... 🔺ما بشر برای برداشتن قید ها فقط به نبودن استعداد و فرعونها بسنده نکرد.بلکه حتی گفت بشر باید از خدا هم آزاد شود . قید و بند های مذهبی و الهی هم بندی است... آزادی از خدا هم ، لیبرالیسم نام گرفت که گفت تو یک واحد اراده آزاد هستی . آزادی ای که قابل سلب با هیچ قانون وضعی نیست حتی قانون خدا ❗ برداشتن قید و بند های الهی_تکالیف_از جامعه ، سکولاریزم نام گرفت ... قانون در این جامعه بر آمده از اراده های آزاد تعریف شد و حاکمیت اینگونه دمکراسی لیبرال نام گرفت... بماند چقدر واقعا استبداد رفت ! آیا واقعا فروعنها و قارونها حذف شد ❗❓ ...واقعا انسان آزاد شد❔❕ 🔺اما سوال جای دیگری است ، آیا در قید و بند نمی توان آزاد بود❓ 🔻اباعبدالله(ع) ما را به سرزمین خود دعوت می کند آنجا که از طرف رسول الله(ص) آمد تا قید و بند دیکتاتورها را از پای مردم بردارد...در منی فرمود اینها مردم را به برده کرده و بیت المال را مال خود کرده اند . -هرچه اباعبدالله (ع) کارش به سرانجام نرسید و همه بند ها بر او بسته شد . مکه برایش ناامن شد ...سراغ کوفه آمد ، در راه محاصره اش کردند و به دستور بالادستی ها  در بیابان خشک تحت الحفظ و به اجبار سکنی دادند. بندها بیشتر شد آب هم بر او بستند اجازه سخن به او ندادند(او را هو می کردند) و... امام حسین (ع) در کربلا خاستگاه اصلی آزادی را نشان داد . بند مانع است اما بی قیدی(اباحه گری)عامل و خاستگاه آزادی نیست علت آزاد شدن انسان جای دیکری است . انسان آزاد آزاد است ولو در بند ❗ و اسیر اسیر است ولو بدون بند و قیدی ❗ ❇مقایسه کنید : شریح آزادتر است یا زینب ❓❗    شریح قاضی القضات است که از زمان ابوبکر بوده است . همه موقعیت برای او فراهم است همه بندها با اذن اوست و خود هیچ بندی به ظاهر ندارند . موقعیت اجتماعی اش هم بگونه ای است که امیرالمونین(ع) هم نتوانست عزلش کند... اما زینب اسیر و در بند است پس از صدها مصیبت دست و گردن بسته کوفه آمده است.... شریح بی بند نتوانست در مقابل خواست عبیدالله _که شهادت دروغ زنده بودن هانی را از او می خواست تا طایفه اش را پراکنده کند_نتوانست آزاد باشد اما زینب و ما هی زینب... ظهور و نمایش عمومی داد این فرمایش پدر را که : الحرّ حرّ و ان مسّه الضّرّ العبد عبدٌ و ان مساعده القدر : آزاد آزاد است ولو در سختی(بند) افتد . و برده برده است  ولو تقدیر به کمکش آید و(مثلا شاهش کند) . 🔸کی آزاد تر است❔❕ 🔺شیر در بند هم شیر است و شغال بیشه هم شغال است... 🔺آزادی با بی بندی و قیدی حاصل نمی شود و با آزاد شدن از خود (نه خدا) حاصل می شود! 🔺آزادی از طمع و حرص خود ، آزادی از شهوت و غضب خود ، آزدای از نا من خود و ...! اسیر طمع، در بند است ولو امیر باشد(مثل عمر سعد...) اسیر آمال دراز ، در بند است ولو قاضی القضات باشد (مثل شریح) اسیر ترس زندانی است ولو سیاح و جهانگرد... 🔻آزادی در بند حسین(ع) آمده بود بند های غیر خدا را بردارد...اما خودش اسیر بندی نمی شود چون آزاد است ولو در بند !... و فقط کسانی می توانند واقعا بشر را آزاد کنند کخ اسر هیچ بندی نشوند و در بند هم آزاد باشند... از اینروست که حسین،"سیدالاحرار" لقب گرفته و هنوز دارد آزاد می کند... ارتباط و علاقه ی به او هنوز اصلی ترین عامل آزادی است... اول از، نا خود آزاد می کند با عشق حسین دیگر حریص و طمّاع نیستی و بلکه آنچه داری هم بذل راه می کنی...با عشق حسین دیگر اسیر شهوت  واشتهاء نیستی تا از آنجا خریده شوی یا در بند شوی ... و ... سپس از آزادگان خویش لشکری میسازد و سلاطین جور را می روبد ، هنوز هم حسین یزیدزدایی میکند... هرچه انقلاب علیه ستمگران شده شعارش را از حسین(ع) گرفته :یا لثارات الحسین تا هیهات منا الذله از قیام های علویان تا انقلاب 57 یران . از گاندی در هند تا 8سال مقاومت در برابر صدام و امروز در یمن ، بحرین و ... آدرس را غلط نروید بی بندی وبی قیدی ، آزاد نمی کند که بلکه بیشتر در بند می کند...🔸🔸 عامل آزادی ، آزادگی است یعنی آخرین جمله امام حسین (ع) وقتی به نیزه شکسته اش تکیه کرد و غرق خون گفت : کونوا احرارا فی دنیاکم... 🎤 #دکتر_نادر_رضائی
Show all...
🔴 بخشی از سخنرانی #استاد_نادر_رضائی ❓معمای عاشورا 1⃣:  معمای مرگ و زندگی 🔺همه ما مرگ را ضد زندگی میدانیم و زندگی را ضد مرگ، که باهم جمع نمی شوند. لذا همه دوستدار زندگی هستیم و از مرگ فراری و ترسان. اما این دید عوامانه است . باید عاقل و عارف شد و موقعیتی دیگر را دید : 🔸موقعیتی در عالم هست که « مرگ عین زندگی » و « زندگی عین مرگ» است ! اباعبدالله الحسین(ع) از زندگی ای که عین مرگ می شود می رهد به مرگی که عین زندگی است ! بجای اینکه مثل فیلسوف استدلال کند تجربه اش را در اختیار ما قرار داد... -زندگی چیست❔ آیا حسین مرده است❔ زندگی قدرت تصرف است . وقتی چنین قدرتی نباشد انسان مرده است . فرد بیهوش و در کما واقعا مرده است چون تصرفی نمی تواند بکند نه خبری نه کاری ... او را فقط به امید بیداری فردا زنده می خوانیم . زندگی هر کس به اندازه همین درک و تصرف است ... حال بگو آیا من زنده ترم یا حسین ؟ من از خودم هم خبر ندارم ، زورم هم به خودم نمی رسد، نه دست شهوتم را میتوانم ببندم و نه راه خیالم را و نه...! امام حسین در میلیونها دل سلطنت دارد بدونی که کهنه شود. به اراده او می گریند و می خندند ، پیاده میروند و نذر می کنند و دفاع میکنند و جان می دهند و... پس مرگ او عین زندگی است . عاقل از مرگی که عین زندگی است فرار نمی کند بلکه مشتاق آن میشود.   مرگ چیست❔ آیا ما زنده ایم❔ مرگ مقهور شدن به مادون است . وقتی خاک مارا تجزیه می کند ، آب مار را می برد ، آتش ما را می سوزاند ، حادثه ما را می بلعد ... ما میمیریم.! این عوامل از جسم ما قوی ترند و ما را مقهور خود می کنند (می کشد). حال اگر عوامل ارادی دیگری زندگی (ظاهری) ما را مقهور کنند : نتوانیم ارده کنیم ، آزاد باشیم ، مستقل باشیم ، بگوییم و تصمیم بگیریم ما دچار مرگ تدریجی شده ایم و این هم مرگ است. سلطان جور و طاغوت_به لحاظ ارزش مادون است_اگر اراده اش غالب شد و ما تن دادیم ، این مرگ است. حسین(ع) زندگی با ظالمین را چنین می خواند : انی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا بر ما   در روزگارش کار به اینجا کشید که زندگی عین مرگ شد !   مرگ عین زندگی مرگی است که انسان بخواهد از مقهور بودن مادون به در آید ، مرگی است که اسیر عناصر طبیعی نباشد و نامیرا شود! مرگی است که اراده های دون را درنوردد و ... اما چگونه؟ آن وقتی که انسان خود را کامل تسلیم مافوق کند . ویکجا عمر و زندگانی را تقدیم او کند. همانطور که تسلیم و مقهور مادون شدن مرگ است ، تسلیم ما فوق و اعلی شدن حیات و رشد است ... حسین (ع) روشی را آموزاند تا انسان نمیرد و آن اینکه بجای آنکه انسان جرعه جرعه خود را به ماده و مادی(مادون) بفروشد و تدریجا بمیرد خود را یکجا به خداوند بفروشد و بماند ... ان الله اشتری من المومنین بانفسهم... فروش به هرجا قواعد آنجار را حاکم می کند . فروش به مادی قواعد مادی و ماده ، انسان اسیر زمان و مکان می کند و در چرخه پوسیدن می برد . این فروش در لحظه اتفاقش چون خریدار مشاهده میشود ، شهود و انسان شهید نام می گیرد... از آن پس شهید هزاران اراده منفصل دارد ، هزاران تأسی کننده که به جان دوستش دارند و او در قلب همه سلطه دارد به اشارت اوست که تصرف می کنند کار می شود و زندگی پدید می آید... و حسین سالار همه شهیدان است... 🎤 #دکتر_نادر_رضائی
Show all...
🔴 بخشی از سخنرانی #استاد_نادر_رضائی ❓معمای عاشورا 2⃣: ✅آزادی و بند 🔺همه ما بند و قید را مانع آزادی می دانیم ، با بودن قید و بند کسی آزاد نیست... 🔻از طرفی هم آزادی، فطری انسان است و همه طالب آن هستند... لذا راه رفته بشر برای آزادی برداشتن قید و بند است... البته این راه را هم دین قبول دارد.خداوند پیامبر و اولیائش را به همین خاطر فرستاد " ویضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانوا علیهم"... 🔺ما بشر برای برداشتن قید ها فقط به نبودن استعداد و فرعونها بسنده نکرد.بلکه حتی گفت بشر باید از خدا هم آزاد شود . قید و بند های مذهبی و الهی هم بندی است... آزادی از خدا هم ، لیبرالیسم نام گرفت که گفت تو یک واحد اراده آزاد هستی . آزادی ای که قابل سلب با هیچ قانون وضعی نیست حتی قانون خدا ❗ برداشتن قید و بند های الهی_تکالیف_از جامعه ، سکولاریزم نام گرفت ... قانون در این جامعه بر آمده از اراده های آزاد تعریف شد و حاکمیت اینگونه دمکراسی لیبرال نام گرفت... بماند چقدر واقعا استبداد رفت ! آیا واقعا فروعنها و قارونها حذف شد ❗❓ ...واقعا انسان آزاد شد❔❕ 🔺اما سوال جای دیگری است ، آیا در قید و بند نمی توان آزاد بود❓ 🔻اباعبدالله(ع) ما را به سرزمین خود دعوت می کند آنجا که از طرف رسول الله(ص) آمد تا قید و بند دیکتاتورها را از پای مردم بردارد...در منی فرمود اینها مردم را به برده کرده و بیت المال را مال خود کرده اند . -هرچه اباعبدالله (ع) کارش به سرانجام نرسید و همه بند ها بر او بسته شد . مکه برایش ناامن شد ...سراغ کوفه آمد ، در راه محاصره اش کردند و به دستور بالادستی ها  در بیابان خشک تحت الحفظ و به اجبار سکنی دادند. بندها بیشتر شد آب هم بر او بستند اجازه سخن به او ندادند(او را هو می کردند) و... امام حسین (ع) در کربلا خاستگاه اصلی آزادی را نشان داد . بند مانع است اما بی قیدی(اباحه گری)عامل و خاستگاه آزادی نیست علت آزاد شدن انسان جای دیکری است . انسان آزاد آزاد است ولو در بند ❗ و اسیر اسیر است ولو بدون بند و قیدی ❗ ❇مقایسه کنید : شریح آزادتر است یا زینب ❓❗    شریح قاضی القضات است که از زمان ابوبکر بوده است . همه موقعیت برای او فراهم است همه بندها با اذن اوست و خود هیچ بندی به ظاهر ندارند . موقعیت اجتماعی اش هم بگونه ای است که امیرالمونین(ع) هم نتوانست عزلش کند... اما زینب اسیر و در بند است پس از صدها مصیبت دست و گردن بسته کوفه آمده است.... شریح بی بند نتوانست در مقابل خواست عبیدالله _که شهادت دروغ زنده بودن هانی را از او می خواست تا طایفه اش را پراکنده کند_نتوانست آزاد باشد اما زینب و ما هی زینب... ظهور و نمایش عمومی داد این فرمایش پدر را که : الحرّ حرّ و ان مسّه الضّرّ العبد عبدٌ و ان مساعده القدر : آزاد آزاد است ولو در سختی(بند) افتد . و برده برده است  ولو تقدیر به کمکش آید و(مثلا شاهش کند) . 🔸کی آزاد تر است❔❕ 🔺شیر در بند هم شیر است و شغال بیشه هم شغال است... 🔺آزادی با بی بندی و قیدی حاصل نمی شود و با آزاد شدن از خود (نه خدا) حاصل می شود! 🔺آزادی از طمع و حرص خود ، آزادی از شهوت و غضب خود ، آزدای از نا من خود و ...! اسیر طمع، در بند است ولو امیر باشد(مثل عمر سعد...) اسیر آمال دراز ، در بند است ولو قاضی القضات باشد (مثل شریح) اسیر ترس زندانی است ولو سیاح و جهانگرد... 🔻آزادی در بند حسین(ع) آمده بود بند های غیر خدا را بردارد...اما خودش اسیر بندی نمی شود چون آزاد است ولو در بند !... و فقط کسانی می توانند واقعا بشر را آزاد کنند کخ اسر هیچ بندی نشوند و در بند هم آزاد باشند... از اینروست که حسین،"سیدالاحرار" لقب گرفته و هنوز دارد آزاد می کند... ارتباط و علاقه ی به او هنوز اصلی ترین عامل آزادی است... اول از، نا خود آزاد می کند با عشق حسین دیگر حریص و طمّاع نیستی و بلکه آنچه داری هم بذل راه می کنی...با عشق حسین دیگر اسیر شهوت  واشتهاء نیستی تا از آنجا خریده شوی یا در بند شوی ... و ... سپس از آزادگان خویش لشکری میسازد و سلاطین جور را می روبد ، هنوز هم حسین یزیدزدایی میکند... هرچه انقلاب علیه ستمگران شده شعارش را از حسین(ع) گرفته :یا لثارات الحسین تا هیهات منا الذله از قیام های علویان تا انقلاب 57 یران . از گاندی در هند تا 8سال مقاومت در برابر صدام و امروز در یمن ، بحرین و ... آدرس را غلط نروید بی بندی وبی قیدی ، آزاد نمی کند که بلکه بیشتر در بند می کند...🔸🔸 عامل آزادی ، آزادگی است یعنی آخرین جمله امام حسین (ع) وقتی به نیزه شکسته اش تکیه کرد و غرق خون گفت : کونوا احرارا فی دنیاکم...
Show all...
🔴 بخشی از سخنرانی #استاد_نادر_رضائی ❓معمای عاشورا 1⃣:  معمای مرگ و زندگی 🔺همه ما مرگ را ضد زندگی میدانیم و زندگی را ضد مرگ، که باهم جمع نمی شوند. لذا همه دوستدار زندگی هستیم و از مرگ فراری و ترسان. اما این دید عوامانه است . باید عاقل و عارف شد و موقعیتی دیگر را دید : 🔸موقعیتی در عالم هست که « مرگ عین زندگی » و « زندگی عین مرگ» است ! اباعبدالله الحسین(ع) از زندگی ای که عین مرگ می شود می رهد به مرگی که عین زندگی است ! بجای اینکه مثل فیلسوف استدلال کند تجربه اش را در اختیار ما قرار داد... -زندگی چیست❔ آیا حسین مرده است❔ زندگی قدرت تصرف است . وقتی چنین قدرتی نباشد انسان مرده است . فرد بیهوش و در کما واقعا مرده است چون تصرفی نمی تواند بکند نه خبری نه کاری ... او را فقط به امید بیداری فردا زنده می خوانیم . زندگی هر کس به اندازه همین درک و تصرف است ... حال بگو آیا من زنده ترم یا حسین ؟ من از خودم هم خبر ندارم ، زورم هم به خودم نمی رسد، نه دست شهوتم را میتوانم ببندم و نه راه خیالم را و نه...! امام حسین در میلیونها دل سلطنت دارد بدونی که کهنه شود. به اراده او می گریند و می خندند ، پیاده میروند و نذر می کنند و دفاع میکنند و جان می دهند و... پس مرگ او عین زندگی است . عاقل از مرگی که عین زندگی است فرار نمی کند بلکه مشتاق آن میشود.   مرگ چیست❔ آیا ما زنده ایم❔ مرگ مقهور شدن به مادون است . وقتی خاک مارا تجزیه می کند ، آب مار را می برد ، آتش ما را می سوزاند ، حادثه ما را می بلعد ... ما میمیریم.! این عوامل از جسم ما قوی ترند و ما را مقهور خود می کنند (می کشد). حال اگر عوامل ارادی دیگری زندگی (ظاهری) ما را مقهور کنند : نتوانیم ارده کنیم ، آزاد باشیم ، مستقل باشیم ، بگوییم و تصمیم بگیریم ما دچار مرگ تدریجی شده ایم و این هم مرگ است. سلطان جور و طاغوت_به لحاظ ارزش مادون است_اگر اراده اش غالب شد و ما تن دادیم ، این مرگ است. حسین(ع) زندگی با ظالمین را چنین می خواند : انی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا بر ما   در روزگارش کار به اینجا کشید که زندگی عین مرگ شد !   مرگ عین زندگی مرگی است که انسان بخواهد از مقهور بودن مادون به در آید ، مرگی است که اسیر عناصر طبیعی نباشد و نامیرا شود! مرگی است که اراده های دون را درنوردد و ... اما چگونه؟ آن وقتی که انسان خود را کامل تسلیم مافوق کند . ویکجا عمر و زندگانی را تقدیم او کند. همانطور که تسلیم و مقهور مادون شدن مرگ است ، تسلیم ما فوق و اعلی شدن حیات و رشد است ... حسین (ع) روشی را آموزاند تا انسان نمیرد و آن اینکه بجای آنکه انسان جرعه جرعه خود را به ماده و مادی(مادون) بفروشد و تدریجا بمیرد خود را یکجا به خداوند بفروشد و بماند ... ان الله اشتری من المومنین بانفسهم... فروش به هرجا قواعد آنجار را حاکم می کند . فروش به مادی قواعد مادی و ماده ، انسان اسیر زمان و مکان می کند و در چرخه پوسیدن می برد . این فروش در لحظه اتفاقش چون خریدار مشاهده میشود ، شهود و انسان شهید نام می گیرد... از آن پس شهید هزاران اراده منفصل دارد ، هزاران تأسی کننده که به جان دوستش دارند و او در قلب همه سلطه دارد به اشارت اوست که تصرف می کنند کار می شود و زندگی پدید می آید... و حسین سالار همه شهیدان است... 🎤 #دکتر_نادر_رضائی
Show all...
استاد_رضائی_م_حضرت_عباس_الگوی_منتظران_تاسوعای1403.m4a34.51 MB
Photo unavailableShow in Telegram
🔆 #امام_حسین عليه‌السلام: 💠 لايَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ يُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَيِّرَهُ؛ ❇️ بر هيچ چشم مؤمنى روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى‌شود و چشم خود را فروبندد، مگر آنكه آن وضع را تغيير دهد. 📚 الأمالى، طوسى، ص۵۵ #حدیث_روز
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
🔴 پاسخ پزشکیان به خواندن شعر تجزیه‌طلبانه اردوغان در باکو نسبت به ایران و رود ارس در دسامبر 2020 #ناصحون @Nasehoon_iran
Show all...
👍 2👌 1
01:00
Video unavailableShow in Telegram
✅ دسته‌ی زنجیر زنی #محرم در لس آنجلس
Show all...
23.11 MB
آیت الله علوی بروجردی در نقل تکان دهنده ای از علامه طباطبایی که خود شاهد آن بوده است، بیان می کند که مرحوم علامه در مجلس روضه ای وقتی روضه خوان شعری خاص از ایرج میرزا را قرائت می کرده است از او می خواهد بیتی را تکرار کند و به شدت اشک می ریخته است که تا چهار بار این تکرار انجام می شود و سپس فرموده است: ای کاش ایرج میرزا  آن شعر خاص یا یک بیت آن شعر خود را که در وصف داغ حضرت علی اکبر (ع) سروده است را به من می داد و من المیزان را به او می دادم. بیت منظور نظر علامه طباطبایی این بیت بوده است: بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد آتش زدند لانۀ ی مرغ پریده را..! آیت الله علوی بروجردی ادامه می دهد: من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می شناسید؟ او هجو سرا است. علامه می فرماید بله می شناسم و کتاب شعر او را هم دارم. سپس علامه می فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می داد و من المیزان را به او  می دادم و ادامه می دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین (ع) سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا (ع) نسبت به این فرد بی تفاوت باشد/شفقنا |
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
شعر ایرج میرزا برای حضرت علی‌اکبر(ع) رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت آن داغدیده را یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند تا تقویت شود دل محنت کشیده را یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند تا برکنندش از دل، خار خلیده را القصه هرکس به طریقی ز روی مهر تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را آیا که داد تسلیت خاطر حسین چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟ آیا که غم‌گساری و اندُه‌بری نمود لیلای داغدیدۀ محنت‌کشیده را بعد از پسر دل پدر آماج تیغ شد آتش زدند لانۀ مرغ پریده را |
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.