cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰ̰̰̰̰̰̰̰̰̰̰🅓ࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰ͙͙🅐ࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰ͙͙🅢ࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰ͙͙🅣ࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰ͙͙🅐ࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰࣰ͙͙🅝͙͙s͙͙ᴋsɪ

⚠️ چنل زاپاس: 🔞زاپاس🔞👇👎💯 ڪانال اصلے جوین شو فیلترشه لینڪاے  فیلماے جدیداینجا میزاریم🔞👇 ڪــانــالــپــ شــتــیــبــانــیــ↙↙ @Zapas_909 @Zapas_909 @Zapas_909 @Zapas_909 @Zapas_909 @Zapas_909

Show more
Advertising posts
7 121
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

س و کونش کاملاً تمیز و بی مو بود و آماد ه خوردن. کسش از فرط هیجان کمی خیس شده بود که حرارت آدم رو بالا می برد. شروع کردم به اشتیاق دوروبر کونش رو خوردن. همچین آه و ناله می کرد که حکایت از لذت فراوانش رو می داد. اصلاً بوی بد از لای پاش و کونش نمی اومد و در عوض خیلی هم خوشبو و خوشمزه بود. از همون جا گاهی نوک زبونم را به کسش هم می زدنم. کس سفیدی داشت که رنگ صورتی ناب لبای داخلی کسش هر کیری را بیتاب می کرد. حالت سرم رو 180 درجه عوض کردم و زیر کسش قرار گرفتم. چقدر نرم و لطیف بود. کیر توی اون کس چه احساسی که پیدا نمی کرد. یه مقدار کس و کونش رو خوردم و نوازش دادم که دیگه داشت با جیغ و داد ناشی از لذت بیحال می شد. دوباره بلند شدم و پشتش قرار گرفتم. آب از سر کیرم جاری بود (البته آب اولیه) و سر کیرم حسابی لزج شده بود. طوری چمباتمه زده بود که کیرم مقابل سوراخ کونش بود. سر کیرم رو گذاشتم رو سوراخ کونش. سریع سرش رو برگردوند و گفت تو کونم نه. بکن تو کسم. منم از خدا خواسته با دست سر کیرم رو کمی پائین تر جلوی کسش قرار دادم و با یک فشار کم تا ته تو رفت. کسش حسابی لزج شده بود و کیرم خیلی راحت عقب و جلو می رفت. حدود 10 دقیقه ای تلمبه زدم که دیدم با تکونهای عجیب و غریب و آه و ناله به ارگازم رسید. من هم معطل نکردم و کیرم رو درآوردم و ریختم رو کمرش. عجب کیفی کردم. انگار تو دنیا نبودم و رو ابرا پرواز می‏کردم. نمی‏دونم چند دقیقه بیحال روی تخت افتاده بودم. به خودم که اومدم دیدم سارا لباس پوشیده جلوم وایستاده و با خنده داره نگام می کنه. گفت شام آماده‏اس بیا شام بخوریم که شب درازی رو در پیش داریم و بایستی تجدید قوا بکنیم. با زحمت بلند شدم و لباس پوشیدم و رفتیم تا شام بخوریم و برای ادامه اون شب نیروی کافی رو ذخیره کنیم. #اصکی_از_ما_نشانه_قدرت #ماست ☺😉 #فیکمون#زیادع#اورجینال#اصلی#ماییم‍✌️ #ڪــانــال #پـشـتــیــبــانـی 👇🤝↙↙ @Dasttan_sxxxi @Dasttan_sxxxi #بیایید_این_کانال_لفت_نزن @Dasttan_sxxxi #داستانکده_شاخ_شکن @Dasttan_sxxxi 🟥🟩🟧🟦🟨🟪🟧🟩🟦🟪
Show all...
👍 94 12👏 4💩 4🔥 3
سارا زن تپل دوستم حدوداً یکسال پیش بود که دوستم ازدواج کرد. زنش یه دختر لوند و خوش هیکل بود. یکی دو بار اول که خونشون رفتم سینه و کپلش خیلی چشمم رو گرفت. من با دوستم و خانمش ارتباط دوستانه و رفت‏وآمدی خوبی داشتیم و کلاً با هم راحت بودیم. دوستم به اقتضای کارش مجبور بود ماموریت خارج از شهر بره و زنش، سارا تنها می موند. یکی از دفعاتی که دوستم ماموریت بود و سارا تو خونه تنها بود به موبایلم زنگ زد و گفت بوی گاز خونه رو ورداشته، ظاهراً گاز ایراد پیدا کرده؛ من که از حموم اومدم بیرون متوجه شدم. گفتم پنجره‏ها رو آروم باز کن و هیچ وسیله برقی رو روشن نکن تا من خودم رو برسونم. من تازه از سرکار برگشته بودم و می‏خواستم برم دوش بگیرم. سریع لباسهامو پوشیدم و رفتم خونشون. درب رو که باز کرد داشت موهاشو با حوله خشک می کرد. بوی شامپو تو فضای خونه پیچیده بود و رایحه زیبائی داشت. یه تاپ آستین کوتاه تنگ پوشیده بود و برجستگی سینه‏هاش از زیرش مشخص بود. یه دامن کوتاه هم پاش بود که ساقهای زیباش رو نمی پوشوند. تو تخیلم رنگ شورتش رو هم قرمز فرض کردم. باهاش دست دادم و سریع رفتم آشپزخانه. بوی گاز با وجود باز بودن پنجره ها به خوبی به مشام می رسید. سریع رفتم سراغ گاز آشپزخانه و با یه بررسی متوجه شدم شلنگ گاز ترک برداشته و نشتی دارد. فلکه گاز رو پیدا کردم و بستمش. به سارا گفتم من میرم تا شلنگ بخرم و بیام. نیم ساعت بعد برگشتم. سارا هنوز همون لباس خونگی تنش بود. ده دقیقه‏ای طول کشید تا من شلنگ رو عوض کنم. دیدم بساط شام رو روی میز آماده کرده و منتظره تا من گاز رو درست کنم. بهش گفتم خوب این درست شد. مشکلی نداره و می تونی غذات رو بپزی. اگه با من دیگه کاری نداری من برم. یه مقدار خستم و باید دوش بگیرم. با حالتی شاکی گفت من برای شام تدارک دیدم و باید حتماً شام بمونی. ضمناً اینجا هم حموم می تونی بری. من برات حوله و لباس زیر می‏زارم. یالا زودباش معطل نکن. خب وقتی خودش اصرار می کرد من چرا باید مقاومت می کردم. برام حوله و شورت و زیرپوش آورد و من رفتم حموم. نمی دونم یادش رفته بود یا عمداً اینکار رو کرده بود که شورت و کرست خیسش رو تو حموم جا گذاشته بود. رفتم تو و لباسامو درآوردم. دوش رو باز کردم تا آب تنظیم شود. چشمم به تیغ اوفتاد و دیدم که خیسه. مشخص بود که تازه ازش استفاده شده و باهاش موی کس و کون و ساق پا زده شده. من هم با افکار حشری، تیغ رو برداشتم و پس و پیشم رو زیر آب گرم تراشیدم و صاف و صوف کردم. انصافاً کیرم خوردنی شده بود. سر و تنمم شستم و خوشبو کردم. شورت و زیرپیراهنی که داده بود کوچک بود و بزور تنم رفت. لباس پوشیدم و اومدم بیرون. تو آشپزخانه داشت شام رو تهیه می‏کرد. شورت تنگ بدجوری به کیرم و تخمام فشار می آورد. بهش گفتم می تونم از شسوار استفاده کنم؟ گفت تو اتاق خواب روی دراوره. اتاق خواب طوری بود که از لای درش می‏شد آشپزخونه رو دید. رفتم داخل اتاق و درو نیمه باز گذاشتم. گفتم تا فرصت هست بزار شورتم رو عوض کنم چون بدجوری عذابم می‏داد. پشت به در گوشه اتاق شلوارم رو درآوردم و سریع شورت رو از پام کشیدم بیرون. زیرپوشم هم به زیربغلم فشار می‏آورد اون رو هم خواستم عوض کنم. دکمه‏های پیرهنم رو که داشتم باز می‏کردم یکهو درب رو باز کرد و اومد تو. من ناخودآگاه برگشتم و اون هم دو متری من با تعجب داشت نگاه می کرد. چند ثانیه‏ای خشکمون زده بود. بالاخره از خجالت دستم رو جلوی کیرم گرفتم و با لکنت گفتم که شورت خیلی تنگ بود و اذیتم می کرد و گفتم بیام و عوضش کنم. با آرومی درب اتاق رو بست و اومد طرف من. گفتم الان یه سیلی تو صورتم می خوابونه. اومد جلو و تو چشام نگاه کرد. برق شیطنت رو تو چشاش می شد خوند. جلوی پام زانو زد و دستم رو کنار زد. از ترس کیرم خوابیده مونده بود. با دستش کیرم رو گرفت و بازی داد. بهش گفتم سارا من منظور نداشتم. الان لباسم رو می پوشم و می رم. بدون اینکه چیزی بگه زیر کیرم رو بو کرد. یه آهِ عمیق کشید و من رو به سمت تخت هدایت کرد. هیچ مقاومتی نمی کردم چون بدم نمی اومد حالی با سارا برده باشم. من رو لبه تخت نشوند و پاهامو باز کرد و نشست لای پام. کیرم دیگه بلند شده بود و آماده خوردن بود. اول سر کیرم و بعد تا ته کرد تو دهنش و شروع کرد با سر و صدا به خوردن. تو کیرخوری آماتور بود و گاهاً دندوناش کیرم رو اذیت می‏کرد. خیلی می چسبید. موقع خوردن سینه هاش رو از روی تاپش بازی می دادم و خوشش می اومد. در یک آن بلند شد و تاپ و دامنش رو درآورد. نه کرست تنش بود نه شورت پاش. منو رو تخت خوابوند و شروع کرد دوباره به ساک زدن. خیلی حشری شده بودم و به سختی خودم رو نگه داشته بودم. نیم خیز شدم و رفتم پشتش طوریکه کونش بطرفم باشه. با فشار دست از پشت بهش فهموندم که سینه اش رو بده پائین و کونش رو بده بالا. درست حدس زده بودم ک
Show all...
👍 105 7👎 4😱 4🔥 3😁 2
سحر و کیر برادر شوهر سلام من سحر هستم از تبریز میخوام یکی از خاطره های سکسمو براتون تعریف کنم من۲۶سالمه و۴ساله ازدواج کردم زندگی خوبی داشتم تا پارسال که یه مشکلی بین ما پیش اومد…. تا اون موقع به سکس با کسی فکرنمیکردم ولی بعد اون ماجرا… یواش یواش احساس کردم اکبر(برادرهمسرم) یطورای دیگه ی بهم توجه میکنه اونم متاهل هس احساس کردم ازم چشم برنمیداره باهام شوخی میکنه بعضی وقتا از هیکلم پیش همه تعریف میکرد که من بدطور تحزیک میشدم کاری با جزییاتش ندارم… چندوقت همینطوری گذشت که شروع کردیم اس فرستادن به هم اس های سکسی ردوبدل میکردیم (من خیلی حشری وداغ هستم) چون یه مدتی بود که با رضا(همسرم)هیچ رابطه ی نداشتم بدطورتوی کف بودم هرلحظه که اکبر اس میداد من فکرای عجیبی به سرم میزد تا اینکه دلمو زدم به دریا … داشتیم باهم حرف میززدیم که گفت بدطور هوس حال زده به سرم منم دیدم خوب موقعیتی هست زودگفتم بیا خونه ما رضا دیرمیاد خونه اکبر تعجب کرده بود فکر میکرد شوخی میکنم باهاش دوباره بهش گفتم زود بیا که دیگه تحمل ندارم اونم از خداخواسته گفت باشه تا یه ساعت اونجا بعد تلفن قطع کردم رفتم یه لباس سکسی پوشیدم یه تاپ ودامن کوتاه صورتی که به قول رضا میگه لخت بگردی بهتراز ایناست هم سینه هام هم باسنم ازش میزنه بیرون… خلاصه آرایش کردم کس وسینه هامو نرم کردم تا برسه خیلی بی قرار بودم داشتم میمردم از خوشحالی داشتم تجسم میکردم که چکارباهاش بکنم گوشیم زنگ خورد نفسم بالا نمیومد جواب دادم گفت پشت درم دروباز کردم رفتم توی اتاق تا بیاد…. اومدتو وصدام زد باصدای لرزون دعوتش کردم بیاد پیشم وقتی منو با اون لباس دید چشاش برق عجیبی زد من که داشتم دیوونه میشدم زود بهش گفتم اکبر تشنمه زود باش اونم که راست کرده بود پرید رومو شروع کرد به خوردن لبام آخ نمیدونستم بایدچکار کنم ازشدت شهوت گیج شده بودم لباش رو لبام بود زود رفتم سراغ کیرش از روی شلوار مالیدم ولی کفاف حال من نبود زود زدمش کنار افتاده بود روی تخت پریدم روش ازروی شلوار کیرش کذاشتم توی دهنم زیپ شلوارو باز کردمو کیر سفیدو کلفتش اومد بیرون با حالت وحشیانه ی شرو کردم براش ساک زدن اکبر که هم تعجب کرده بود هم داشت لذت میبرد آروم آروم صدای ناله هاش بلند شد که بیشتر حشریم کرد بیشتر از یه ربع براش خوردم که اکبر نذاشت منو خوابوند رو تختو شروکردخوردن گردنمو گوشم وای داشتم میمردم فقط آخ واوخ میکردم نفسای گرمش داشت دیوونه م میکرد دیگه نمیتونستم تحمل کنم ولی اکبر گوش بده نبو داشتم التماسش میکردم که بذار توی کسم ولی اکبر عاشق سینه های هلوییه من بود اونم که به آرزوش رسیده بود ول نمیکرد با یه حال عجیبی بدنمو مک میزد که تا حالا توفیلماهم ندیده بودم وای بعدسینه هام نوبت کسم شد که بخوره فکرمیکردم اینم مثل رضا یه لب ازش میگیره بعدبیخیال میشه ولی وقتی افتاد رو کس دیگه داشتم روابرا پرواز میکردم اونقدر قشنگ میخورد که چند بار ارضاشدم ولی اصلادلم نمیخواست از خوردن دست بکشه ولی کسم کیر میخواستو چاره ی نبود سرش از لای پام جدا کردمو کیرشو گذاشتم روسوراخ گفتم باتمام فشار بزن داخل اونم ارخداخواسته یطوری هل داد که واقعا پاره شدم با شدت زیادی عقب جلوومیکرد انگارتاحالا کس نکرده باشه وحشیانه میزد ولی منم عاشق اینکارابودم حسابی لذت میبردم لامصب به کیرش اسپری زده بود آبشم نمیومد فقط داشت تلمبه میزد بعدش ازم خواست سرپا بهش کس بدم آخه زن خودش قدش کوتاهه نمیتونه سرپابذاره بلندشدم سرپا از پشت چسبیدبهم کیرکلفتشومالوند روی سوراخو هل داد دیگه کارم از ناله گذشته بود فقط جیغ میزدمو داد داشتم میمردم اونقدر بهم حال میداد که اصلا دوس نداشتم تموم بسو اکبر بدطور داغ کرده بود اصلا به من گوش نمیکرد هرطورکه دلش میخواست میکرد دیگه یواش یواش داشت آبش میومد ازم خواست که بریزه تو دهنم منم که دیوونه اینا قبول کردم آخه گفت سیما(زنش) نمیذاره تودهنش بریزه بدش میاد خلاسه محکمترتلمبه میزد احساس کردم میخواد بریزه زود خودمو کسیدم کناروزانو زدم جلوش کیرشو تا ته کردم تو دهنم همه آبش ریخت تودهنم بازبونم بهش حال دادم باهم روتخت دراز کشیدیم بازشروع کردیم عشق بازی… باید میرفت خونش اصلا دلم نمیخواست بره باهم لب رفتیم بهم گفت اگه میدونستم اینقدر داغ وحشری هستی خیلی وقت پیش میکردمت ازم خدافظی کردو رفت…. بعداون مدت چندبارم باهاش حال کردم حالا بمونه بعد ببخشید اگه خوب ننوشتم …فداتون امیدوارم لذت برده باشین #اصکی_از_ما_نشانه_قدرت #ماست ☺😉 #فیکمون#زیادع#اورجینال#اصلی#ماییم‍✌️ #ڪــانــال #پـشـتــیــبــانـی 👇🤝↙↙ @Dasttan_sxxxi @Dasttan_sxxxi #بیایید_این_کانال_لفت_نزن @Dasttan_sxxxi #داستانکده_شاخ_شکن @Dasttan_sxxxi 🟥🟩🟧🟦🟨🟪🟧🟩🟦🟪
Show all...
👍 87 6😁 4😈 3👏 2👎 1
دس کشید بلند شدم رو تخت نشستم کیرشو گرفتم تو دستم از سر کیرش تا تخم هاشو خوردم و مک زدم یه ساک پر تف براش زدم که هیچوقت یادش نره از پشت هم با انگشتام سوراخ کونشو میمالوندم که لذتی زیادی براش ایجاد شه خودش سرمو از کیرش جدا کرد منم پشتمو کردم بهش کونمودادم سمتش لرزوندم کونمو بهش گفتم بیا دیگ این سوراخای من منتظرن خم شد سوراخ کونمو یه لیس زد رفت از میز لوازم آرایشم وازلین رو اورد هن سوراخ منو هم کیر خودشو چرب کرد یواش یواش کرد توش من که دیگه از سر لذت جیغ میکشیدم یکم که تلمبه زد آبش اومد و ریخت تو کونم طفلی خجالت کشید چون زود اومد آبش افتاد رو تخت کنارم چشاشم بست منم خابیدم روش گردنشو مک زدم رفتم رو سینش با نوک سینهاش بازی کردم رفتم تا رسیدم به کیرش دوباره گرفتم تو دستم و خوردمش کم کم داشت دوباره سیخ میشد یکم دیگ که خوردم مث قبل شد منم خودم پاشدم نشستم رو کیرش بالا پایین کردم و ناله کردم وقتی خسته میشدم با دستاش کون منو نگه می‌داشت و خودش تلمبه میزد منم کصمو مالیدم اینبار تایم ارضا شدنش طولانی تر شد و منم ارضا شدم رو کیرش اونم بعد چند دقیقه آبش اومد و ریخت تو کصم بعد یهو انگار فهمید چیکار کرده نگران پاشد گف ای وای ریخت توش منم خندیدم و گفتم خوب کردی نگران نباش نزدیک پریودیمه حامله نمیشم قرصم میخورم دستشو گرفتم کشیدم رو تخت افتاد کنارم یکم لخت همو بغل کردیم و خابمون برد وقتی بیدارشدیم دید خانمش چند بار زنگ زده سریع رفت یه دوش گرفت و لباس پوشید لبامو محکم بوسید و گفت ببخشید عزیزم اذیت شدی مرسی بهترین روز عمرم بود منم گفتم قربون تو به خودمم خوش گزشت دیگ اون رفت منم رفتم دوش گرفتم زنگ زدم شوهری گوشیو برداشت گفتم چطور بود عشقم گف واسه خالی شدن کصت خوب بود دیگ خندیدم گفتم آره واقعا ولی مال تو بزرگتر بود من خودتو میخام گف نگران نباش عزیزم میام یه سکس اساسی باهم میکنیم فیلمیم که دوربین تو اتاق ضبط کرد پاکش کن برا هنرنمایی بعدیت جا باشه بلند زدم زیر خنده گفتم چشم عشق جان زود بیا خدافظ تمام نوشته:ملیکا #اصکی_از_ما_نشانه_قدرت #ماست ☺😉 #فیکمون#زیادع#اورجینال#اصلی#ماییم‍✌️ #ڪــانــال #پـشـتــیــبــانـی 👇🤝↙↙ @Dasttan_sxxxi @Dasttan_sxxxi #بیایید_این_کانال_لفت_نزن @Dasttan_sxxxi #داستانکده_شاخ_شکن @Dasttan_sxxxi 🟥🟩🟧🟦🟨🟪🟧🟩🟦🟪
Show all...
👍 31👎 2 1🔥 1👏 1😁 1
#مرد_متاهل_زن_شوهر_دار سلام من ملیکا هستم ۲۷ سالمه از مشهد سه ساله ازدواج کردم شوهرم بخاطر کارش ماموریت های زیادی مجبوره بره من خیلی خیلی داغ و شهوتی هسم ینی اگه تو روز ۵ بار هم سکس داشته باشم سیر نمیشم ولی شوهرم اینجوری نیس به شب در میون کفایت میکنه منم وقتای که میره ماموریت دستم از همه جا کوتاه میشه دیگه همون شب درمیون هم ندارم مجبورم صب کنم تا بعد یک هفته برگرده ولی اینبار ماموریتش یک ماهه بوده و من بیشتر از همیشه تو کف بودم.من تو تلگرام عضو گروهای مختلط لینکدونی هسم برا سپری شدن وقتم خوبه بد نیس اونروزم داشتم تو گروها چت میکردم و سر به سر ملت میزاشتم یه آقایی اومد پیویم از عکس پروفایلش معلوم بود بچه سال نیس وقتی یکم باهم حرف زدیم دیدم آقای محترمی هست اولش حرفای معمولی زدیم بعد دوسه روزش از زندگیش و خانوادش گف اینک ۳۹ سالشه یه دختر و یه پسر داره خانومش اصلا پایش نبود از سکس خوشش نمیومد و کلا سکس خانومش خط قرمز زیاد داشت طوری که این آقا هر کاری که دوس داشت انجام بده به مشکل میخوردن و مجبور به دخول ساده اونم به یه پوزیشن بودن میگف از اول ازدواجشون تو حسرت یبار رابطه از پشت بوده و خیلی از چیزای ساده دیگه منم گفتم از اینکه کی ازدواج کردم و شوهرم کارش چطوریه و من حالم خیلی بد میشه اون نیس مرد باهوشی بود خودش فهمید اینکه اذیت میشم دلیلش چیه . یه هفته ای گذشت از این حرف زدنمون بعد بهش گفتم بیا ببینیم همو حوصلم سررفته اونم قبول کرد چون هوا گرم بود و من از گرما خوشم نمیومد بهش گفتم بیاد خونه خودم اونم قبول کرد کلا من تیپم سادس ینی هیچوقت لباسای تنگ و کوتاه نمیپوشم خودم خوشم نمیاد ولی شوهرم مشکلی نداره اون روزم که این آقا خاس بیاد یه شلوار دامنی مشکی پوشیدم با یه تونیک صورتی رنگ یه شالم انداختم سرم بخاطر باسن بزرگ و سینه های به سایز۹۰ که به لطف همسر جان بزرگ بودن اندامم تو هرمدل لباس نمایان بود بدن رو فرمی داشتم ینی شکم و پهلو اصلا نداشتم ولی باسن و سینهام بزرگ بودن پاهامم نسبت ب بدنم چاقتر بود بالاخره زنگ واحد خورد و رفتم درو باز کردم دیدم یه آقایی با موهای جو گندمی و صورت سبزه و بدون ریش با یه دسته گل جلو دره بهش لبخند زدم تعارفش کردم بیاد تو باهم دست دادیم و دسته گل رو ازش گرفتم نشست رو مبل منم رفتم براش شربت آلبالو آوردم وقتی نشستم حس کردم معذبه و خجالت میکشه خودم رفتم کنارش نشستم و شروع به حرف زدن کردم تا یخش باز شه خم شدم رو میز که شربتشو بدم دستش خودش نمیتونست 😂 وقتی خاس بگیره لیوان رو ازم دستم به دستش خورد لبخند زدم وقتی شربتشو خورد بهش نزدیک تر شدم و دستمو گزاشتم پشت سرش رو مبل خودمم تقریبا خم شدم روش داشتیم حرف میزدیم نگاهش همش از رو چشام سر می‌خورد رو لبای صورتی رنگم که با لبخند خاسی داشتم نگاش میکردم من اصلا هواسم به حرفاش نبود فقط داشتم به سکس فک میکردم الکی که دعوتش نکردم به خونم از اینم که بخاری در نمیومد دستی که پشت سرش بود رو گزاشتم رو شونش و فشار دادم خودمم قشنگ چسبیدم بهش که یه دستشو انداخت دور کمرم یه بوس کوچولو از لباش کردم و نگاش کردم دیدم چشاش نیمه بستس دوباره لبامو گزاشتم رو لباش بوسیدمش اونم باهام همکاری میکرد و فشار دستش رو کمرم رو بیشتر میکرد شال از سرم افتاد منم نشستم رو پاش پاهامو اینور اونور پاهاش گزاشتم تو چشاش نگا کردم خودمو بازی میدادم رو پاهاش اونم دستشو رو کمر و رو کونم بازی میداد سرمو خم کردم لاله گوششو مک زدم گردنشو زبون زدم و خوردم هواسم بود که کبود نشه عطری که زده بود خیلی خوب بود حال آدمو عوض میکرد کصم انقد آب راه انداخته بود که فک کنم خیسیش به شلوار رضا هم اسابت کرده بود سرمو آوردم بالا رضا تونیکمو در آورد و زل زد به سوتین مشکیم که بدن سفیدم خیلی میومد سرشو برد وسط سینه‌ام شروع کرد لیس زدن منم نفسام تند شده بود و حالم دگرگون پاشدم دستشو گرفتم رفتیم تو اتاق وسط راه سوتینمو باز کردم و شلوارمو در آوردم وقتی رسیدیم اتاق من خودم انداختم رو تخت برگشتم نگاش کردم دیدم مات بدنم مونده سینهامو مالوندم گفتم چیشده خوشگل ندیدی گفت راستشو بخای دفعه اولیه تو واقعیت همچین هیکلی میبینم خیلی خوشگلی بدنتم بی نقص آدم دلش میخواد فقط نگات کنه خندیدم و گفتم خب حالا وقته نگا کردن نیس پاشدم دکمه های پیراهنشو باز کردم و کمربندشو باز کردم منو هول داد دوباره افتادم رو تخت خودش لباساشو در اورد افتاد به جون سینهام منم زیر بدنش مثل ماهی تکون میخوردم از گردن تا انگشتای پامو همرو بوسید و لیسید وقتی داشت به سمت کصم میومد خیلی بیتاب شده بودم پاهامو با فاصله باز کردم تا زود تر بیاد بالا اونم اومد کصمو از رو شرت بوسید و سریع شرتو در اورد یه بوی عمیق کشید و انداخت اونور وقتی زبونش به کصم رسید آه شهوتناکی کشیدم و چشام بسته شد خوب کصمو لیسید و انگشت کرد توم منو برگردوند و سرشو گزاشت وسط کونم و بوسید و لیس زد وقتی از خوردن
Show all...
👍 85😁 5 2
روش و ڪیرم رو با یه صداے زارت مانند تا ته چپوندم توے ڪون مامانم ....جوووون شروع به ڪردن ڪردم ..... از پشت به مامان ناهید و ڪون قمبل شده ش و ڪیر من ڪه توش بود نگاه ڪردم چه صحنه پر از شهوتے بود دیوانه ڪننده بود.. شروع ڪردم به زدن تلمبه هاے محڪم و پر قدرت .... ڪونش به خاطر تفے ڪه زده بودم سوراخش فرت فرت صدا میڪرد .... ڪه این صداے ڪون ڪردن منو دیوونه تر میڪردد ...... بوے سڪسے دستشویے اسنیف میڪردم و به صدا گوش میدادم .... فرت فرت فرت ...گفتم جووون چه صدایے میده ڪونت مامان ... عاشق این صدام وقتے از ڪون میڪنمت ... اوووفف ...... مامانم هم با صدایے ڪه هم از شدت شهوت و هم شدت تلمبه هاے منقطع شده بود گفت  آرررره دیگه وااااااقعا پسرم داااااره داررره ڪووووون مامانش رررررو جررررر میده. ...... واے دیگگگگگه حسسس میڪنم سورااااخ ڪونم اندازه یه بشقاب باز شده..... راست میگفت مامانم سوراخ ڪونش ڪامل باز باز شده بود چون ڪون گنده شو رو تو این چند ماه از بس گاییده بودم ڪلا گشادش ڪرده بودم .......جوون اوففففف بوے شهوت انگیز دستشویے و فضاش هم منو دیوونه ڪرد بود ..... دیگه میخاست آبم بیاد همین جورے ڪه تلمبه میزدم گفتم من دارم میام میخام آبم رو توے ڪون گنده ت خالے ڪنم مامان خانم اوووه ڪونتو همین جورے خوب قنبل بالا نگه دار .... مامان هم پاهاش رو جمع تر ڪرد و سرشو برد پایین و حسابے ڪونشو داد بالا .... جوون .... چه لذتے داشت ار بالا تموم ڪونش رو زیر ڪیر خودم مے دیدم. فرت .... فرت فرت ... همچنان صدا ادامه داشت ڪیرم تا خایه تو ڪون گنده ش ڪوبیده میشد. دوباره به ڪونش سیلے محڪمے زدم تمام ڪونش لرزید.....مامان یه جیغ بلند ڪشید منم با شهوت غریدم جوووووووون ...... این ڪون گنده ت مامان باید ڪباب بشه زیر ڪیر من .... جاے دستهام روے ڪونش حسابے مونده بود..... تو ڪمرم سیل آب بود... داغ ترین و پرحرارت ترین سڪسے بود ڪه با مامانم داشتم اوففففف .... باسن هاے گنده قرمز شده مامانم رو چنگ زدم و حسابے با ڪف دست به دو طرف ڪشیدم تا ڪونش حسابے از هم باز بشه همین جورے ڪه تلمبه میزدم تو سوراخش انگار دلم میخاست من با ڪیرم فرو برم توش ....  لحظه هاے آخر بود آبم داشت مے اومد با اوففف ... اوفففف گفتن تلمبه میزدم ..... بوے فضا رو درون ریه ام ڪشیدم... ... دست هام رو رها ڪردم .... از پشت تو موهاے جمع شده و سڪسے مامانم چنگ زدم و سرشو عقب به سمت خودم ڪشیدم و روش خم شدم و پشت گردنش رو گاز گرفتم و با قدرت چهار پنج تا تلمبه محڪم آخر تو ڪون مامان زدم ...... آهههه ... اونم زیر من ناله میڪرد و داشت ارضا میشد ...... ابم فووران ڪرد و همش رو همونجا تو ڪون مامانم خالے ڪردم . ..... و چسبیدیم به هم ..... #پایان #اصکی_از_ما_نشانه_قدرت #ماست ☺😉 #فیکمون#زیادع#اورجینال#اصلی#ماییم‍✌️ #ڪــانــال #پـشـتــیــبــانـی 👇🤝↙↙ @Dasttan_sxxxi @Dasttan_sxxxi #بیایید_این_کانال_لفت_نزن @Dasttan_sxxxi #داستانکده_شاخ_شکن @Dasttan_sxxxi 🟥🟩🟧🟦🟨🟪🟧🟩🟦🟪
Show all...
👍 17 4
ز ڪردم و مشغول لیسیدن شدم .... چه حال میداد با اون شهوت انگیز لیسیدن سوراخ ڪون ...... مامانم ڪه این ڪار رو وسط سڪس خیلے دوست داشت سرشو برگردوند و گفت آره بخورش تا دردش بهتر بشه .... جوووون چه خوب ڪون م رو میڪنے .... دو دقیقه لیسیدم سوراخشو تا ڪیر خودم هم آروم تر شد ...و گفتم مامان جون اماده باش ڪه راند دوم شروع شد ... بصورت نیم خیز روے زانو ایستادم و به آرامے در حالیڪه ڪون مامان ناهید رو ڪه هنوز چهار دست پا روے پادرے بود رو به سمت خودم ڪشیدم یه تف حسابے سر ڪیرم انداختم و فروش ڪردم لاے ڪونش ...... آها سر ڪیرم روے ڪونش قرار گرفت ...... گفتم بیا یه ڪم عقب تر مامان ..... اونم سر شو یڪم بالا آورد و ڪون گنده شو عقب آورد ڪیرم تا نصفه رفت تو...... پاے راستم بالا گذاشتم و خوب مسلط شدم روے ڪونش و با یه فشار ڪیرم تا ته تپوندم تو ...... اوفففففف....... گفتم جووون دوباره تا ته رفت تو ڪون گنده رویایے مامانم ........ جووون ...... مامانم هم زیر لب یه جووون سڪسے گفت ….. خودم بالا ڪشیدم ..... مامان هم سرشو دوباره برد پایین و ڪونشو داد بالا تا من راحت بتونم تو ڪونش تلمبه بزنم ...... استاد ڪون دادن بود و همه حالت ها رو خوب بلد بود . پاهاش رو توے شڪمش جمع ڪرده بود و با قوسے ڪه به ڪمرش داده بود سوراخ ڪونش درست مقابل ڪیرم بود ...... دستام رو پهلوهاے چاقش گذاشتم ...... بوے سڪسے دستشویے رو دوباره اسنیف ڪردم و به اطراف دستشویے نگاه ڪردم ... به خواسته ام رسیده بودم یه لذت بے نهایت از همه عوامل فضا ..... ڪیر ڪلفتم جلوے چشمام بود و مے دیدم ڪه جه جورے تا ته توے ڪون گنده مامان میره ..... با حوصله و اروم شروع به تلنبه زدن ڪردم مامان اوم اوم لذت مے برد ڪیرم تا راستاے خایه هام ڪردم تو ڪونش و نگه داشتم ... دیگه باید ارضا میشدم تا مامانم هم زیاد اذیت نشه از دست این وحشے بازے هاے من ..... و شروع ڪردم به تلمبه هاے محڪم. ... اوووففففف مامان ڪون گنده ش دیگه حسابے گشاد شده بود .. و راحت ڪیرم تا آخرتوش فرو مے رفت .... مامان آروم جیغ ملایم مے ڪشید ...پامو روے بالا گذاشتم دوباره و اینبار محڪم تر از قبل شروع به تلمبه زدن ڪردم تو ڪون مامانم .... اوففففف ...ڪون ڪه نبود دریاے شهوت بود شالاپ شالاپ صداے تلمبه زدن من تو دستشویے مے پیچید..... محڪم و منظم تلمبه میزدم لمبراے گوشتے مامان حسابے لاے پاموپرڪرده بود و لذت زیادے داشت وقتے به لاے پاے من برخورد مے ڪرد .... باعث میشد بهتر گنده گے ڪون مامانم رو حس ڪنم اوفففف اوففف دیگه حسابے تحریک شده بودم و پوست ڪیر داشت میرفت زانومو پایین گذاشتم و چسبیدم به ڪونش ڪیرم تا ته توش نگه داشتم ....با دست تو موهاش چنگ زدم و سرشو به عقب ڪشیدم تا ڪمرش بالا بیاره،. از پشت سر بهش چسبیدم پشت گردنش رو میخوردم و محڪم تلمبه میزدم .... در همین حال با دستم یڪے از پستوناے آویزون مامانم رو مے مالیدم تا بیشتر حال ڪنه و ڪمے از درد تلمبه هاے پر قدرتے ڪه توے ڪونش میزدم ڪم بشه حسابے از پشت گردنش رو لیس میزدم. همین جورے ادامه میدادم .... مامان دوباره ارضا شد حس میڪردم دیگه داره آب منم میاد زمان زیادے گذشته بود از شروع ڪار، ڪیرمو سریع از ڪون مامان ڪشیدم بیرون قرمز و متورم شده بود .... یه نفس عمیق ڪشیدم دلم میخاست تو حالت دلخواه و مورد علاقه م یعنے تو حالت سگے بڪنمش دوباره و نو اون حالت ارضا بشم ...... سریع به حالت ایستاده وایستادم ....... خیلے حشرے گفتم زود باش دوباره سگے شو مامان جون و ڪونتو خوب بده بالا...که بڪنمش ..... مامان در حالیڪه بر میگشت تا بشینه با نگاه به ڪیرم ڪه واقعا داشت از شدت جریان خون پوستش مے ترڪید و به منتهاے شق شدگے رسیده بود گفت ..... واے واقعا حس میڪنم جر خورده ڪونم این دفعه ...... خیلے مے سوزه سوراخ ڪونم ........ نگاه ڪیرش ڪن هنوز راسته راسته براے ڪون بیچاره من ... آبت نمیخاد بیاد ....... راست میگفت چون ایندفه فقط تو حالت هاے قنبل شده و ڪاملا مسلط و دلخواهم ڪونشو محڪم ڪرده بودم حسابے مے سوخت ڪونش.... تو این حالت ها ڪون دادن درد بیشترے داشت براش چون ڪیرم حسابے سوراخش را باز میڪرد با ضربات محڪم تا آخر تو ڪونش فرو مے رفت ... منم امروز به خاطر بوے دستشویے و حرارت آرزوے سڪس توے دستشویے با مامان خیلے محڪم تر و با سرعت تر تو ڪونش تلمبه میزدم و براے همین بود سوراخش مے سوخت. گفتم ناز نڪن... اداے تنگ ها رو درمیارے ها من دارم میام ڪم ڪم ...... ببین ڪیردیگه داره میترڪه .... در حالے ڪه مے چرخید و چهار دست پا میشد گفت بجمب دیگه حال ندارم عجب مهمون نوازیے ڪردے از مامانت .... سوراخ ڪونم واقعا جر دادے ...... گفتم مامان جوووون این ڪونے ڪه تو دارے فقط باب خوردن و گاییدنه...... نترس جر نمے خوره تو استاد ڪون دادن هستی دوباره سگے شد و ڪون گنده شو داد هوا و سرشو برد پایین ...... بالاے سر ڪونش وایستادم جووووون چه ڪونے بود یه تف بزرگ رو سوراخش انداختم و خم شد
Show all...
👍 14❤‍🔥 2 2
جیبے درر گاییدن وحشیانه ڪونش داشتم ..... توے گوش مامان گفتم فداے این ڪون گنده مامانم بشم ڪه امروز میخام از همیشه بیشتر بڪنمش وجرش بدم .... ... دو سه دقیقه اے ادامه دادم با قدرت و بعد ڪیرمو ڪشیدم بیرونو یڪم رفتم عقب و گفتم جووون حالا وقت ڪردن ڪون گنده مامان تو دستشوییه . پاشو بریم توے دستشویے اونجا ڪونتو بڪنم .... عاشق بو و فضاے دستشویے ام ... بوے سوراخ ڪونت رو میده. مامان با چشماے خمار بلند شد باشه بریم تجربه ے جدید تو فقط بڪن منو و منو ارضا ڪن .... هرجا دوست داری... بوے شهوت انگیز دستشویے حسابے فضاے دستشویے رو پر ڪرده بود و منو دیوونه میڪرد. مساحت دستشویے 6 – 7 متر مربع بود. پادرے بزرگ و نرم جلوے در رو برداشتم و ڪف دستشویے انداختم ... و به مامان گفتم زود بشین و ڪونت قمبل ڪن بالا ڪه میخام به حالت سگے ڪون گنده تو جر بدم مامانی...... ڪون گنده ت رو باید تو این حالت گایید.... ..... جووون چه بویے میده اینجا جوووون .... مامان عاشق حرفاے سڪسے من بود و همیشه دوست داشت موقع سڪس با اون از ڪس و ڪونش بگم و بگم ڪه میخام جرش بدم.... از اون دسته از زنایے بود ڪه به شنیدن حرفاے سڪسے وسط سڪس علاقه داشتن و بدشون نمے اومد ڪه فحش هم بخورن ڪه البته من اهل فحش دادن نبودم....... مامان ناهید هم ڪف دستشویے ڪونشو قنبل ڪرد بالا و منم روش سوارشدم و ڪیرمو دوباره تا ته ڪردم تو ڪونش....... مامان ناله ڪرد و سرشو بگردوند و به من نگاه ڪرد و داد زد، ڪونم مال تو فقط ڪونم رو حسابے بڪن..... ارضام ڪن زود باش وحشی سڪس از ڪون تو حالت سگے بهترین و مورد علاقه ترین حالت براے من بود و از گاییدن ڪون مامان تو این حالت بے نهایت لذت مے بردم. ..... وقتے خودم رو با اقتدار و مسلط روے ڪون گنده و پهن مامانم سوار مے دیدم و ڪیر ڪلفت و بے تاب خودم رو مے دیدم ڪه تا آخر و نزدیک خایه هاے باد ڪرده م توے ڪون مامان فرو مے رفت و بیرون میومد. .... اوففففف تمام عظمت اون ڪون رو حس میڪردم و ڪاملا گنده گے و زیبایے ڪون مامان ناهید رو زیر ڪیر خودم مے دیدم ڪه اسیر ڪیر من شده ..... اوفففففففففف.  حالا من روے ڪون گنده مامانم توے دستشویے سوار شده بودم و ڪیرم مے ڪوبیدم توے ڪونش تا جایے ڪه میتونستم ..... و دو دستے به باسن هاے گوشتیش سیلے میزدم بوے شهوت انگیز دستشویے من دیوونه ڪرده بود محڪم تر مے ڪوبیدم تو ڪون مامان حس میڪردم توے ڪونش ڪاملا خالے شده و تنها حلقه سوراخ ڪونش در مقابل تلمبه هاے من گاهے اوقات بسختے مقاوم میڪرد. لمبراے گوشتے بریون شده مامان ڪاملا از هم باز شده بودن و یک سوراخ ڪون قرمز گشاد شده وسط اون دو تا عین یه گل خودنمایے مے ڪرد...... تنها چیزے ڪه جلوے روم بود تنها نماے دیوانه ڪننده یه ڪون خیلے گنده و بزرگ قنبل ڪرده به سمت بالا بود ڪه تحریک ڪننده ترین صحنه سڪسے دنیا بود ... یه ڪون ڪه متعلق به مامانم بود و من رو به گاییدنش دعوت مے ڪرد. از دیدن اون ڪون قمبل شده بزرگ از شهوت مے لرزیدم ... با هر تلمبه من لمبراے گوشتے و بزرگش تڪون مے خوردند و ریتم زیبایے از یک هارمونے سڪسے عالے رو ایجاد مے ڪردند...... صداے نفس هاے مامان به گوش مے رسید و سوراخ ڪونش بدون مقاومت ناله میڪرد منم هن و هن نفس میزدم مامانم اون زیر سرشو پایین گذاشته و غرق در لذت و درد به آرومے جیغ مے ڪشید و مے گفت پاره ڪردے واقعا ڪونمو پسرم .... جوووون بڪن بڪن ....... ایحححححح صداش بالا رفت و حس ڪردم براے اولین بار ارضا شد گرچه ڪه اون چند بار ارضا میشد تا سیر بشه ...... ادامه دادم  دو دستے سیلے آبدارے به باسن هاے گوشتے مامانم زدم جوووون ...... مامانم جیغ بلندے ڪشید و گفت وحشے واقعا خیلے حشرے هستے ڪونم پاره شد با این ڪیر ڪلفتت ..... حالا میخاے باسنمو بگاے ..... نزن..... من براے اینڪه دیوونه ترش ڪنم با شهوت گفتم جوووون قربون این ڪون و ڪپل گنده ت برم اینا ماله منه میخوام ڪبابشون ڪنم قرمریشو فقط خودم مے بینم. خودت خواستے محڪم و خشن بڪنمت، منم دلم میخاد بهشون سیلے بزنم فقط باید ڪونت بزارم تا حسابے جر بخوره مامان...... این ڪون گنده مال منه مال ڪیر منه...... جووون چه ڪووووونے ے ے ے . سه چهار دقیقه همینجورے سگے به ڪردت ادامه دادم تا خسته شدم...... نمیخاستم توے این فضاے فوق سڪسے زود آبم بیاد براے همین ڪیرمو ڪشیدم بیرون داغ داغ بود و قرمز و متورم شده . سوراخ ڪون مامان هم متورم و قرمز و باز بود ...... صحنه سڪسے مورد علاقه م بود . دیدن سوراخ ڪون نیمه باز مامان بعد از اینڪه حسابے گاییده شده بود خیلے تحریک ڪننده است موهاے ریز دور سوراخش حالا معلوم بودن و سوراخ ڪونش دل میزد و باز و بسته میشد .....موهای مامان با عرق ریخته بود دور گردنش و نفس نفس میزد ..... گردن زیباش زیر نور برق میزد...... پشت ڪونش روے زمین نشستم و دوباره دو دستے به باسن هاے بزرگش سیلے محڪمے زدم و باز جیغے ڪشید و منم گفتم جووووووون....... سوراخ قرمز و گشاده شده ڪونش رو از هم با
Show all...
👍 20 2😁 1