•𝐆𝐄𝐑𝐃𝐀𝐁 𝐄𝐒𝐇𝐆𝐇•
★ 𝘸𝘦𝘭𝘤𝘰𝘮𝘦 𝘵𝘰 𝘤𝘩𝘢𝘯𝘦𝘭 ★ ♡︎به نام خالق رمانهای عاشقانه♡︎ ❥︎رمان در حال تایپمون:✍︎ •گرداب عشق🦋 رمان افلاینمونه:دست تقدیر🦋گناه دلم🦋 نویسنده:𝙽𝚊𝚍𝚒𝚊🧚♀ عضو انجمن رمان های عاشقانه🙂🤍 به دریایی گرفتارم که موجش عالمی دارد🙈🌊
Show more475
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
دختری که عشقش رو با نامزدش میبینه!❌🤯😱
نیم نگاهی به #امیر انداختم که با #دختری وارد جمع شد.
چشام ماتِ #انگشتر توی دستش شد.
#بغضم رو قورت دادم و با چشمهای اشکی بهش #خیره شدم.
#دختره که سرش رو بالا آورد متوجه شدم #آرامه!
عصبی به سمتِ امیر رفتم و#زمزمه وار گفتم:
-به چه حقی دستِ این هرزه رو گرفتی؟!
#پوزخندی زد و غرید:
-تو برای من بازیچهای بیش نبودی #آوا!
https://t.me/joinchat/w0QsDPLNDd85Y2I0
دختری که بازیچهی عشقش میشه💢🤭💯
عاشقانهای درام خارج از هرتکرار با حضور رهامیر!🤤❌
100
فقط پارت اولشو بخون...
پسره انقد عاشقه که جونشم برا دختره میده😭🥲
هر شب ازش تمکین میخاد و دخترم بی چون و چرا قبول میکنه🤤
رمان مافیایی که عاشقانه غلیضی داره
زود جویین بده بزور لینکو از نویسنده گرفتم قراره رمانو پولی کنه😱
بیا بخون خودت ببین چه لعبه ای🤤
فقط پسره🤤اوووف
https://t.me/joinchat/ZEOaVdM8NhY1Y2U0
https://t.me/joinchat/ZEOaVdM8NhY1Y2U0
2900
#پارت_خود_رمان_نبود_لفت_بده🤤
پارت_15
#دخترهازدستپسرهفرارمیکنهبعدپسرهگیرشمیندازه....😱💦🔞
همینجور با #ترس و بغض خیرش بودم.
#پوزخندی زد و با خشمی که ناگهان توی چشم هاش جهید با یک حرکت #پنجه پر قدرتش رو بین موهام برد و بعد از اینکه #بی رحمانه یک دور، دور دستش پیچید #محکم گرفت و کشید.
از دردی که توی #سرم پیچید #جیغی کشیدم و دست هام رو به سرم رسوندم تا شاید از #درد و سوزش ریشه موهام کم بشه.
به دستش #چنگی انداختم اما در برابر دست #غول پیکر اون چیزی نبود!
- گفته بودم به #فرار فکر هم نکن گفته بودم یا نه؟❌⛓
#عربدش تن و بدنم رو میلرزوند.
- گفته بودم یا نه؟
با عجزو ناتوانی #نالیدم:
- گفته بودی خواهش میکنم موهام رو ول کن⛔️
#اشک هام یکی یکی روی گونه هام می ریخت ولی اون نسبت به اشکهام و #زجههام بی اهمیت بود.احساس میکردم هر آن ممکنه ریشه موهام کنده بشه.
- گفته بودم یه بار دیگه فرار کنی چیکارت میکنم؟!💦🔞
https://t.me/joinchat/ZEOaVdM8NhY1Y2U0
#اوووف_بیا_ببین_پسره_با_دختره_چیکار_کرد😂💦🤤
3300
صحنه دار ترین رمان تلگرام...🔞
ورود افراد کم سن و سال و احساسی ممنوع❌
ساعت ۱۲ لینکش باطل میشه برای اینکه فیلتر نشه...🚫
https://t.me/joinchat/3PQhxctKuygwYzA0
4400
‼️‼️‼️
با شیطنت به اتاقی که آرسام ورودم رو بهش #منع کرده بود، وارد شدم.با ورودم، احساس فوق العاده #بدی بهم دست داد.
احساساتم رو با لجبازی #نادیده گرفتم.
رو وسیله های اتاق چند لایه خاک نشسته بود و #دلگیر بود.
رفتم سمت تراس و درش رو باز کردم.
با دیدن دو تا جنازه که #سرشون از تنشون جدا شده بود، #جیغی کشیدم.
پاهام سست شد و افتادم زمین.
من #زنِ کی شده بودم⁉️
🇯 🇴 🇮 🇳 🇺 🇸 https://t.me/joinchat/3PQhxctKuygwYzA0
اگه خویِ وحشی و قاتل داری، اگه حس میکنی قتل🚫🚫 🚫🚫روحتو#آروم میکنه، بزن رو جوین که تنها نیستی!
4110
#نمونهی_بارز_پسری_که_کفر_آدم_و_در_میاره😩🤯
#آقای_امیر_مقاره😈😈
#دختره_چیکار_کنه_از_دست_نامزدش؟😂😂😂🔞🔞❌❌
https://t.me/joinchat/SlwvvNsvPteokr2C
3700
#دلم رو محکم گرفتم و درحالی که #خمیده راه میرفتم از #دستشویی اومدم بیرون. که با امیر با تعجب پرسید:
- چرا داری عین #پیرزنا راه میری؟ #قوز در آوردی؟
یدفعه صدای #شکمم بلند، چنان صدایی داد که #چشمهای امیر داشت از حدقه بیرون میاومد. اشارهای به شکمم کرد:
- صنم چی #خوردی که اینجوری داره #میغُرّه؟
در حالی داشتم به سمت #دستشویی بر میگشتم با حرص گفتم:
- بخدا میکشمش اون #دریای عوضیو!
در همین لحظه #شکمم چنان #صدایی داد که خودمم #ترسیدم. اما امیر داشت از #خنده ریسه میرفت، طاقت نیاوردم و با حرص به طرف موهاش #هجوم بردم و تا جایی میتونستم #کشیدمشون:
- تقصیر #دریا چیه؟ از بس #میخوری #پانداجان؛ حقته به این #روز بیفتی! کاه که از خودت نیست، #کاهدون از خودته!
خودمو توی دستشویی انداختم و گفتم:
- اون دختر #عوضی که داری طرفداریشو میکنی #مسهل به خوردم داده!
#دخترهدارویمسهلخوردهپسرهبهجایکمکفقطدارهبهشمیخنده!🤦🏻♀🤣
#بزنپارت81مطمئنشی‼️
https://t.me/joinchat/SlwvvNsvPteokr2C 🔞💯♨️
5010
#پارت_34
#اربــابــ_قــلــبــمــ♡
_خمارشدی؟رابطه میخوای؟ شهوتت کاردستت نده یه وقت!
تازه به خودم اومدم پسش زدم که بازم خم شد لباش رو گذاشت رو لبام..
مک عمیقی به لبام زد که نالم بلندشد دستش رفت روی سینه هام و زبونش رو وارد دهنم کرد.
صدای اهم توی دهنش خفه شد جونی گفت و کاراش رو تندتر کرد غرق لذت بودم که لباسم رو کشید پایین تر بوسه ای روی سینم زد و بلندشد.
_هه،وا دادی سریع؟💦🌀
https://t.me/joinchat/-kj0M_SLI5QzNjdk
تازه به خودم اومدم لعنتی به چیزی که خواست رسید بازم اومد سمتم خواست بهم دست بزنه که نیم خیزشدم.😱🔞
5000
طرفدار کدوم بازیکن تیم ملی هستی؟🧐🤨❤️🔥
سعید عزت الهی
شجاع خلیل زاده
علیرضا جهانبخش
همه بازیکنای تیم ملی
1600
از این دلبرای کیوت چی میخوای؟🥺🤔
ادیت ویدیو🎥
ادیت عکس🖼
فیلم طنز🤣
فیلم خام🎞
پروفایل🎇
بک گراند📲
همشونو می خوااااام🤪
1900
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.