سرای فرزندان ایران.
🖍📖#زبان_پارسی_را_درست_بگوییم. #زبان_پارسی_را_درست_بنویسیم. #زبان_پارسی_را_درست_بخوانیم. #پارسی_سخن_بگوییم، #زیبا_بنویسیم. زبان پارسی، یکی از زیباترین زبان هایجهان ست، این 💎زیبای سخت جان را پاس بداریم. 🦅به✍: #سیــاه_منـصـور.
Show more4 895
Subscribers
+424 hours
+127 days
+1230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from سرای فرزندان ایران.
#واژگان_پارسی:
#بخش_هفتسد_و_چهل_و_سوم؛
۷۴۳
🚸#فرزندان_ایران؛
به زبان و فرهنگ کشور خودمان ایران ببالیم و بجای بکار بُردنِ واژگان تازی و بیگانه زبان و فرهنگ شکووهمند پارسی را باز بشناسانید و آنان را جایگزین فرهنگ تازی و بیگانگان بسازیم.
یکی از راههای سربلندی و بالندگی هر کشوری پالایش فرهنگی واژگان بیگانه است که برفرهنگ بوومی میتازند برای زدایشِ ویرانی فرهنگ بیگانه پاکسازی و زدوودن واژه گان تازی و بیگانه است.
ناسزا گوویی و بد دهنی شایسته فرهنگ زیبای پارسی نیست،
خواهشمند است اگر میخواهیم از بند
نا امیدی و نا آگاهی رهایی بیابیم به فرهنگ پارسی رووی آوریم تا به شکووه گذشته برگردیم.
مانایی و پویایی زبان پدیداریِ پیوستگی میان مردم، مهند(مهم) و بنیادین است؛ زیرا مردمان چپیره(جامعه) به همزیستی و پیوند با دیگران سخت نیاز دارند و با انجامدادن این پیوند،
نیازهای خود را میتوانند برآورند و دنبالهی زندگی خویش گیرند.
پیوستگی میان مردمان، یکی از پارهها و شالوودههای بسیار گرانمایهی زندگی چپیره است و بخش فراخدامنی از کنشهای مردم را دربرمیگیرد.
#واژگان_به_همپیوسته_پارسی_و_تازی.
⚠️از این پس؛
۱- واژگان پارسی«خوشبختی، بهروزی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سعادت مندی»
۲- واژگان پارسی«کوشش، کوشیدن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سعی کردن»
۳- واژگان پارسی«خونریز، سیاهدل»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «شقاوت پیشه»
۴- واژگان پارسی«افتادن، سرنگوونی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سقوط کردن»
۵- واژه پارسی«پادزهر»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «ضد زهر»
۶- واژه پارسی«درودگفتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلام دادن»"
۷- واژه پارسی «گفتارهای دنبالهدار»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلسله گفتار»
۸- واژه پارسی«رشته کوهها»
بجای واژه تازی «سلسله جبال»
۹- واژه پارسی«تاج پادشاهی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلطانِ تاجدار»
۱۰- واژه پارسی«چیرگی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «تسلط یافتن»
۱۱- واژگان پارسی«زهرآگین، آلوودهبهزهر»
بجای واژه پارسی، تازی «آلوده به سم»
۱۲- واژه پارسی«نماد خوبی»
بجای واژه درهمآمیخته بیگانهِ فرانسه، پارسی «سَمبُلِ خوبی»
۱۳- واژگان پارسی«رسیدگیفرجامین، فرجام»
بجای واژه درهمآمیخته پارسی، تازی «رسیدگی تمیزی»
۱۴- واژه پارسی«کابین»
بجای واژه تازی «صداق»
۱۵- واژگان پارسی«سزاوار، شایسته»
بجای واژه تازی «صالح»
۱۶- واژه پارسی«سوم کَس»
بجای واژه تازی «شخص ثالث»
۱۷- واژه پارسی«گواه»
بجای واژه تازی «شاهد»
۱۸- واژه پارسی«گروگان»
بجای واژه تازی «رهینه»
۱۹- واژه پارسی«بازگشت»
بجای واژه تازی «رجوع»
۲۰- واژه پارسی«دیوان دادرسی»
بجای واژه درهمآمیخته پارسی، تازی «دیوان عالی کشور.»
🖍بہ ✍:
#سیــاه_منـصـور
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
#واژگان_پارسی:
#بخش_هفتسد_و_چهل_و_سوم؛
۷۴۳
🚸#فرزندان_ایران؛
به زبان و فرهنگ کشور خودمان ایران ببالیم و بجای بکار بُردنِ واژگان تازی و بیگانه زبان و فرهنگ شکووهمند پارسی را باز بشناسانید و آنان را جایگزین فرهنگ تازی و بیگانگان بسازیم.
یکی از راههای سربلندی و بالندگی هر کشوری پالایش فرهنگی واژگان بیگانه است که برفرهنگ بوومی میتازند برای زدایشِ ویرانی فرهنگ بیگانه پاکسازی و زدوودن واژه گان تازی و بیگانه است.
ناسزا گوویی و بد دهنی شایسته فرهنگ زیبای پارسی نیست،
خواهشمند است اگر میخواهیم از بند
نا امیدی و نا آگاهی رهایی بیابیم به فرهنگ پارسی رووی آوریم تا به شکووه گذشته برگردیم.
مانایی و پویایی زبان پدیداریِ پیوستگی میان مردم، مهند(مهم) و بنیادین است؛ زیرا مردمان چپیره(جامعه) به همزیستی و پیوند با دیگران سخت نیاز دارند و با انجامدادن این پیوند،
نیازهای خود را میتوانند برآورند و دنبالهی زندگی خویش گیرند.
پیوستگی میان مردمان، یکی از پارهها و شالوودههای بسیار گرانمایهی زندگی چپیره است و بخش فراخدامنی از کنشهای مردم را دربرمیگیرد.
#واژگان_به_همپیوسته_پارسی_و_تازی.
⚠️از این پس؛
۱- واژگان پارسی«خوشبختی، بهروزی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سعادت مندی»
۲- واژگان پارسی«کوشش، کوشیدن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سعی کردن»
۳- واژگان پارسی«خونریز، سیاهدل»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «شقاوت پیشه»
۴- واژگان پارسی«افتادن، سرنگوونی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سقوط کردن»
۵- واژه پارسی«پادزهر»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «ضد زهر»
۶- واژه پارسی«درودگفتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلام دادن»"
۷- واژه پارسی «گفتارهای دنبالهدار»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلسله گفتار»
۸- واژه پارسی«رشته کوهها»
بجای واژه تازی «سلسله جبال»
۹- واژه پارسی«تاج پادشاهی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلطانِ تاجدار»
۱۰- واژه پارسی«چیرگی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «تسلط یافتن»
۱۱- واژگان پارسی«زهرآگین، آلوودهبهزهر»
بجای واژه پارسی، تازی «آلوده به سم»
۱۲- واژه پارسی«نماد خوبی»
بجای واژه درهمآمیخته بیگانهِ فرانسه، پارسی «سَمبُلِ خوبی»
۱۳- واژگان پارسی«رسیدگیفرجامین، فرجام»
بجای واژه درهمآمیخته پارسی، تازی «رسیدگی تمیزی»
۱۴- واژه پارسی«کابین»
بجای واژه تازی «صداق»
۱۵- واژگان پارسی«سزاوار، شایسته»
بجای واژه تازی «صالح»
۱۶- واژه پارسی«سوم کَس»
بجای واژه تازی «شخص ثالث»
۱۷- واژه پارسی«گواه»
بجای واژه تازی «شاهد»
۱۸- واژه پارسی«گروگان»
بجای واژه تازی «رهینه»
۱۹- واژه پارسی«بازگشت»
بجای واژه تازی «رجوع»
۲۰- واژه پارسی«دیوان دادرسی»
بجای واژه درهمآمیخته پارسی، تازی «دیوان عالی کشور.»
🖍بہ ✍:
#سیــاه_منـصـور
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Repost from سرای فرزندان ایران.
#واژگان_پارسی:
#بخش_هفتسد_و_چهل_و_سوم؛
۷۴۳
🚸#فرزندان_ایران؛
به زبان و فرهنگ کشور خودمان ایران ببالیم و بجای بکار بُردنِ واژگان تازی و بیگانه زبان و فرهنگ شکووهمند پارسی را باز بشناسانید و آنان را جایگزین فرهنگ تازی و بیگانگان بسازیم.
یکی از راههای سربلندی و بالندگی هر کشوری پالایش فرهنگی واژگان بیگانه است که برفرهنگ بوومی میتازند برای زدایشِ ویرانی فرهنگ بیگانه پاکسازی و زدوودن واژه گان تازی و بیگانه است.
ناسزا گوویی و بد دهنی شایسته فرهنگ زیبای پارسی نیست،
خواهشمند است اگر میخواهیم از بند
نا امیدی و نا آگاهی رهایی بیابیم به فرهنگ پارسی رووی آوریم تا به شکووه گذشته برگردیم.
مانایی و پویایی زبان پدیداریِ پیوستگی میان مردم، مهند(مهم) و بنیادین است؛ زیرا مردمان چپیره(جامعه) به همزیستی و پیوند با دیگران سخت نیاز دارند و با انجامدادن این پیوند،
نیازهای خود را میتوانند برآورند و دنبالهی زندگی خویش گیرند.
پیوستگی میان مردمان، یکی از پارهها و شالوودههای بسیار گرانمایهی زندگی چپیره است و بخش فراخدامنی از کنشهای مردم را دربرمیگیرد.
#واژگان_به_همپیوسته_پارسی_و_تازی.
⚠️از این پس؛
۱- واژگان پارسی«خوشبختی، بهروزی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سعادت مندی»
۲- واژگان پارسی«کوشش، کوشیدن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سعی کردن»
۳- واژگان پارسی«خونریز، سیاهدل»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «شقاوت پیشه»
۴- واژگان پارسی«افتادن، سرنگوونی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سقوط کردن»
۵- واژه پارسی«پادزهر»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «ضد زهر»
۶- واژه پارسی«درودگفتن»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلام دادن»"
۷- واژه پارسی «گفتارهای دنبالهدار»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلسله گفتار»
۸- واژه پارسی«رشته کوهها»
بجای واژه تازی «سلسله جبال»
۹- واژه پارسی«تاج پادشاهی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «سلطانِ تاجدار»
۱۰- واژه پارسی«چیرگی»
بجای واژه درهمآمیخته تازی، پارسی «تسلط یافتن»
۱۱- واژگان پارسی«زهرآگین، آلوودهبهزهر»
بجای واژه پارسی، تازی «آلوده به سم»
۱۲- واژه پارسی«نماد خوبی»
بجای واژه درهمآمیخته بیگانهِ فرانسه، پارسی «سَمبُلِ خوبی»
۱۳- واژگان پارسی«رسیدگیفرجامین، فرجام»
بجای واژه درهمآمیخته پارسی، تازی «رسیدگی تمیزی»
۱۴- واژه پارسی«کابین»
بجای واژه تازی «صداق»
۱۵- واژگان پارسی«سزاوار، شایسته»
بجای واژه تازی «صالح»
۱۶- واژه پارسی«سوم کَس»
بجای واژه تازی «شخص ثالث»
۱۷- واژه پارسی«گواه»
بجای واژه تازی «شاهد»
۱۸- واژه پارسی«گروگان»
بجای واژه تازی «رهینه»
۱۹- واژه پارسی«بازگشت»
بجای واژه تازی «رجوع»
۲۰- واژه پارسی«دیوان دادرسی»
بجای واژه درهمآمیخته پارسی، تازی «دیوان عالی کشور.»
🖍بہ ✍:
#سیــاه_منـصـور
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅🦅
Repost from سرای فرزندان ایران.
#داستانهای_شاهنامه:
خسرو در راه به رباتی رسید که یزدان سرا مینامیدند.
از یزدانپرستی که آنجا بوود پرسید: چیزی برای خوردن داری.؟
گفت:
نان فتیر و آب جوویبار هست.
شاه نشست و با شتاب چیزی خورد و پرسید باده نداری.؟
وی گفت:
ما از خرما باده درست میکنیم و آن باده را نزد شاه آورد.
خسرو سه جام پیاپی نووشید و به خواب رفت.
پس از چندی مرد خدا اوو را بیدار کرد و گفت:
از دوور گرد سیاهی دیده میشود.
بندوی به خسرو گفت:
لباس پادشاهی را به من بده تا بپووشم و تو بگریز.
خسرو نیز چنین کرد.
بندوی با رَخت شاه بر بام ربات رفت تا سواران اوو را ببینند.
سواران هم اوو را دیدند و پنداشتند که شاه است.
بندوی دوباره پایین آمد و رَخت خود را پووشید و باز بر بام ربات رفت و گفت:
پیغامی از شاه دارم.
فرمانده شما کیست.؟
بهرام گفت:
من بهرام از تبار سیاووش و فرمانده این گرووه هستم.
بندوی گفت:
شاه میگووید:
من و اسپان خستهایم اگر امشب بیاساییم بامداد من با شما نزد بهرام میآیم.
آنها هم دلشان سووخت و پذیرفتند.
رووز دیگری بندوی بر بام رفت و گفت:
امرووز شاه نماز میگزارد و دیشب هم بیدار بوود پس امرووز بیاساید و فردا راهی میشویم.
بهرام پذیرفت. رووز دیگر بندوی بر بام آمد و گفت:
شاه همان زمانی که از دشت گرد برخاست و شما به اینجا رسیدید بهسووی روم شتافت و اکنوون به آنجا رسیده است اگر زمان بدهی میآیم و به پرسشهایت پاسخ میدهم وگرنه رَخت جنگ میپووشم و با تو میجنگم.
بهرام غمگین شد و به یاران گفت:
اینک دیگر کشتن بندوی چه سوودی دارد.؟
بهتر است تا اوو را نزد بهرام ببریم.
پس بندوی به زیر آمد و با آنها بهسووی بهرام راهی شد و وختی نزد اوو رسید و بهرام از داستان آگاه شد از پوور سیاووش برآشفت و اوو را سرزنش کرد و سپس به بندوی گفت: تو سپاه مرا فریفتی تا خسرو بگریزد.؟
بندوی گفت:
ای سرفراز از من نگران مباش چون شاه از بستگان من است و من میبایست جانم را فدایش میکردم.
بهرام گفت:
من برای این کار تو را نمیکشم و بدان تو هم رووزی به دست اوو کشته میشوی.
رووز دیگری بهرام بزرگان را گرد کرد و بر تخت نشست و گفت:
در میان شاهان بدتر از آژیدهاک نبوود که برای رسیدن به پادشاهی پدرش را کشت و پس از اوو خسرو است که پدرش را کشت و روانه روم شد.
در میان باشندگان پیرمردی به نام شهران گراز که پهلوانی سرافراز بوود پس از ستایش بهرام گفت:
همانا تو سزاوار تخت شاهی هستی.
پس از اوو سپهداری به نام خراسان گفت:
زردشت در اوستا و زند گووید که هرکه رووی از خدا بپیچد یک سال پندش دهید و سپس اگر به راه نیامد اوو را بهفرمان شاه بکشید.
اگر بر شاه دشمن شد باید سر از تنش جدا کرد.
پس از اوو فرخزاد به پا خواست و از بهرام پشتیبانی کرد.
سپس خزروان خسرو بلند شد و دلیرانه گفت:
بهتر است که نزد خسرو بروی و پووزش بخواهی که تا وختی شاه زنده است سپهدار نباید به تخت نشیند و اگر از خسرو بیم داری به خراسان برو و بهآسانی زندگی کن و نامهای به شاه بنویس و پووزش بخواه.
زادفرخ کَس دوم بوود که به پا خواست و گفت:
بزرگان همه نگرش خود را گفتند و در این میان خزروان خسرو سخنش به خرد نزدیکتر بوود.
آژیدهاک را به یادآورید که جمشید را کشت و به بیداد بر تخت نشست و فریدون دلیر رووزگار اوو را به سر آورد.
افراسیاب را به یادآورید که سر نوذر را برید و چه بر سرش آمد.
اسکندر را به یادآورید که از روم آمد و مرزوبووم را ویران کرد و دارا را کشت.
کسی تاکنوون این شگفتی را ندیده که خسرو گریخته و از دست سپاهیانش نزد دشمنان پناه گرفته است.
این را گفت و از درد گریست .
رنگ از رووی بهرام پرید.
سنباز جهاندیده به پا خواست و گفت:
بهتر است تا زمانی که از نژاد شاهان بیابیم هماکنوون بهرام بر تخت نشیند.
فرمانده جنگاوران نگران شد و به پا خاست و گفت:
اگر زنی از نژاد شاهان باشد هم بهتر است تا اینکه بهرام بر تخت نشیند.
سپهبد ارمنی نگران شد و شمشیر کشید تا با او نبرد کند و گفت:
بهرام شاه است و ما گووشبهفرمان اوو هستیم.
بدینسان دودستگی به وجود آمد.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
#داستانهای_شاهنامه:
خسرو در راه به رباتی رسید که یزدان سرا مینامیدند.
از یزدانپرستی که آنجا بوود پرسید: چیزی برای خوردن داری.؟
گفت:
نان فتیر و آب جوویبار هست.
شاه نشست و با شتاب چیزی خورد و پرسید باده نداری.؟
وی گفت:
ما از خرما باده درست میکنیم و آن باده را نزد شاه آورد.
خسرو سه جام پیاپی نووشید و به خواب رفت.
پس از چندی مرد خدا اوو را بیدار کرد و گفت:
از دوور گرد سیاهی دیده میشود.
بندوی به خسرو گفت:
لباس پادشاهی را به من بده تا بپووشم و تو بگریز.
خسرو نیز چنین کرد.
بندوی با رَخت شاه بر بام ربات رفت تا سواران اوو را ببینند.
سواران هم اوو را دیدند و پنداشتند که شاه است.
بندوی دوباره پایین آمد و رَخت خود را پووشید و باز بر بام ربات رفت و گفت:
پیغامی از شاه دارم.
فرمانده شما کیست.؟
بهرام گفت:
من بهرام از تبار سیاووش و فرمانده این گرووه هستم.
بندوی گفت:
شاه میگووید:
من و اسپان خستهایم اگر امشب بیاساییم بامداد من با شما نزد بهرام میآیم.
آنها هم دلشان سووخت و پذیرفتند.
رووز دیگری بندوی بر بام رفت و گفت:
امرووز شاه نماز میگزارد و دیشب هم بیدار بوود پس امرووز بیاساید و فردا راهی میشویم.
بهرام پذیرفت. رووز دیگر بندوی بر بام آمد و گفت:
شاه همان زمانی که از دشت گرد برخاست و شما به اینجا رسیدید بهسووی روم شتافت و اکنوون به آنجا رسیده است اگر زمان بدهی میآیم و به پرسشهایت پاسخ میدهم وگرنه رَخت جنگ میپووشم و با تو میجنگم.
بهرام غمگین شد و به یاران گفت:
اینک دیگر کشتن بندوی چه سوودی دارد.؟
بهتر است تا اوو را نزد بهرام ببریم.
پس بندوی به زیر آمد و با آنها بهسووی بهرام راهی شد و وختی نزد اوو رسید و بهرام از داستان آگاه شد از پوور سیاووش برآشفت و اوو را سرزنش کرد و سپس به بندوی گفت: تو سپاه مرا فریفتی تا خسرو بگریزد.؟
بندوی گفت:
ای سرفراز از من نگران مباش چون شاه از بستگان من است و من میبایست جانم را فدایش میکردم.
بهرام گفت:
من برای این کار تو را نمیکشم و بدان تو هم رووزی به دست اوو کشته میشوی.
رووز دیگری بهرام بزرگان را گرد کرد و بر تخت نشست و گفت:
در میان شاهان بدتر از آژیدهاک نبوود که برای رسیدن به پادشاهی پدرش را کشت و پس از اوو خسرو است که پدرش را کشت و روانه روم شد.
در میان باشندگان پیرمردی به نام شهران گراز که پهلوانی سرافراز بوود پس از ستایش بهرام گفت:
همانا تو سزاوار تخت شاهی هستی.
پس از اوو سپهداری به نام خراسان گفت:
زردشت در اوستا و زند گووید که هرکه رووی از خدا بپیچد یک سال پندش دهید و سپس اگر به راه نیامد اوو را بهفرمان شاه بکشید.
اگر بر شاه دشمن شد باید سر از تنش جدا کرد.
پس از اوو فرخزاد به پا خواست و از بهرام پشتیبانی کرد.
سپس خزروان خسرو بلند شد و دلیرانه گفت:
بهتر است که نزد خسرو بروی و پووزش بخواهی که تا وختی شاه زنده است سپهدار نباید به تخت نشیند و اگر از خسرو بیم داری به خراسان برو و بهآسانی زندگی کن و نامهای به شاه بنویس و پووزش بخواه.
زادفرخ کَس دوم بوود که به پا خواست و گفت:
بزرگان همه نگرش خود را گفتند و در این میان خزروان خسرو سخنش به خرد نزدیکتر بوود.
آژیدهاک را به یادآورید که جمشید را کشت و به بیداد بر تخت نشست و فریدون دلیر رووزگار اوو را به سر آورد.
افراسیاب را به یادآورید که سر نوذر را برید و چه بر سرش آمد.
اسکندر را به یادآورید که از روم آمد و مرزوبووم را ویران کرد و دارا را کشت.
کسی تاکنوون این شگفتی را ندیده که خسرو گریخته و از دست سپاهیانش نزد دشمنان پناه گرفته است.
این را گفت و از درد گریست .
رنگ از رووی بهرام پرید.
سنباز جهاندیده به پا خواست و گفت:
بهتر است تا زمانی که از نژاد شاهان بیابیم هماکنوون بهرام بر تخت نشیند.
فرمانده جنگاوران نگران شد و به پا خاست و گفت:
اگر زنی از نژاد شاهان باشد هم بهتر است تا اینکه بهرام بر تخت نشیند.
سپهبد ارمنی نگران شد و شمشیر کشید تا با او نبرد کند و گفت:
بهرام شاه است و ما گووشبهفرمان اوو هستیم.
بدینسان دودستگی به وجود آمد.
🖍بازنویسی و ویرایش به پارسی:
به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Repost from سرای فرزندان ایران.
ناهمسانی میان ایست دل(قلب) و ایستمغزی در چیست.؟
این نمایه را ببینید و برای دووستان بفرستید،
شاید روزی بتوانید جان کسی را از این گزند رهایی دهید.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
ناهمسانی میان ایست دل(قلب) و ایستمغزی در چیست.؟
این نمایه را ببینید و برای دووستان بفرستید،
شاید روزی بتوانید جان کسی را از این گزند رهایی دهید.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
📆#رووزشمار_ایران_و_جهان.:
📆امرووز؛ "پنجشنبه: #اوورمزد_شید."
📕 ۱۳ 🐃اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ خورشیدی.
📗 گوش اشاوهیشتا ۳۷۶۲ زرتشتی.
📘 2 ماه مه 2024 زایشی.
📕نوشتن پیماننامه"فين كن اشتاين" ميان ايران و فرانسه در زمان"فتحعلی شاه قاجار"(۱۱۸۶ خوورشیدی.)
📖برپايه اين پیماننامه، فرانسه میبایست كه با فرستادن جنگافزار و كارشناس ارتشی، ايران را در باز پسگيری گرجستان و ديگر سرزمینهای واگیر شده روسيه در خاك ايران ياری كند.
در برابر، ايران میبایست كه همهی دادوستدهای کشوری و بازرگانی خود را با انگلستان بریده و به اين كشور هشدار جنگ دهد و در جنگ فرانسه با انگليس و روس، همپیمان فرانسه باشد.
همچنين اگر ناپلیون بخواهد از ايران به هند كه در بهرهگیری انگليس بوود، لشكركشی كند، ايران راهها و ابزارهای خود را برای گذشتن سپاهيان فرانسه،
به آنها بدهد.
📕زادرووز"جعفر بزرگی" خواننده و بازیگر سینما و تلویزیون(۱۲۹۶ خوورشیدی.)
📕آبهای سرکش و توفان در کردستان آسیب فراوان زد و پنج پل بزرگ را از بیخ نابوود نموود(۱۳۵۰ خوورشیدی.)
📕دفتر هواپیمایی(بی. او. ا. سی) در تهران به هوا رفت(۱۳۵۱ خوورشیدی.)
📗گهنبار(گاهان بار)، چهرهی"میدیوزریم" در آیین زرتشتیان.
📗رووز پرهیز خوردن گووشت در آیین زرتشتیان(نبر)
📘تنبیه فرمانداران نافرمان قفقاز ایران باستان و سرزمینهای کرانه دریای سیاه.( 364 پ.زایش.)
📖يك سپاه از ارتش ايران به فرماندهی "اسپهبد مِهرداد" نبرد پاك كردن سرزمینهای کرانه دريای سياه(در قفقاز و آسيای کووچکـ ترکیه امرووز) را از بوودن فرماندارانی كه پایبندی آنان به کشور ايران تردید شده بوود به پايان رسانيد.
برخی از اين فرمانداران مانند فرماندار"هراكليا" دست به نافرمانی آشکارا زده بوودند و دستوورهای اردشير دوم شاه هخامنشی را بکارگیری نمیكردند.
نبرد ارتشی برای سركووبی، دستگیری و تاوانگیری کردن اين سرکشان هفت ماه به درازا انجاميده بوود.
📘در گذشت"لیوناردو داوينچی" نگارگر، تندیش ساز و مهر از نامدار ايتاليايی (1519 زایشی.)
📘آغاز جنگ عراق و انگلستان بر سر دستاندازی انگليس بر عراق و چاههای نفت آن(1941 م)
📘فرووپاشی برلين پايتخت آلمان در واپسین رووزهای جنگ جهانی دوم(1945 زایشی.)
📘دربند شدن دو ميليون سرباز آلمانی در ايتاليا به ارتش آمريكا در پايان جنگ جهانی دوم(1945 زایشی.)
📘آغاز جنگ دريايی انگليس و آرژانتين بر سر سرزمین فالكلَند(1982 زایشی.)
📙جانباختن"رییس علی دلواری" سرد
ستهی دلاوران تنگستان(۱۳۳۳ خوورشیدی.)
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅
Repost from سرای فرزندان ایران.
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۳
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکوو.
بامداد انگار پروانه شده،!
چون هنگامی که از خواب بیدار میشود
همواره به دنبال روشنای چراغی میگردد
و دل بیتابی دارد.
سرگشته میچرخد تا پگاه آن بدمد
و دووست دارد که در زمین و آسمان پرواز کند مبادا در میان کووره راهها گمراه شود تا خوورشید جهانآرا،
زخمهای کهنه و تازهی دیروز و پریرووز
را با آن پرتوافشانی دلافرووزش بهبوود ببخشد.
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
🖋به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌲 🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌳🌺
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋
🍃🌺🌿🌸🍃🍄🍀🌻🍒
🌻🍃🌸🍀🌺🍃🍓
🌲🌷🍃🌼🍏
🌞🌿🌺🍒
🍃🍄🫑
🌺🍏
🌻
۱۴۰۲ / ۰۲ / ۱۳
#اردیبهشت زندگیتان گل ارغوان باد.
بلند بامدادتان نیکوو.
بامداد انگار پروانه شده،!
چون هنگامی که از خواب بیدار میشود
همواره به دنبال روشنای چراغی میگردد
و دل بیتابی دارد.
سرگشته میچرخد تا پگاه آن بدمد
و دووست دارد که در زمین و آسمان پرواز کند مبادا در میان کووره راهها گمراه شود تا خوورشید جهانآرا،
زخمهای کهنه و تازهی دیروز و پریرووز
را با آن پرتوافشانی دلافرووزش بهبوود ببخشد.
باغچه زندگیتان پُرگُل،
جان و جهانتان جاودان باد.
🖋به ✍:
#سیــاه_منـصـور.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌲 🌾🦅🌾🦅🌾🦅
🌳🌺
🌻🍒🍏
🌿🌼🍅🥦
🌷☘🌹🍏🍊
🍃🌼🌿🍄🍎🌹
🌕🍃🌸🍀🌻🍒🌼
🍃🌺🌳🌷🌿🌸🍃🌹🥭🎋