cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

تـــنــهـــایــی‌هــای مــن

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
735
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

همون طور که داشت تو سوراخ #با*سنم #تل*مبه میزد #سین*نه‌هامو از پشت #چنگ زد و انگشتشو تو #دهنم فرو کرد♨️ _ناله‌ کن #جن*ده‌ کوچولو.... #خیس شدی واسه #عمویی؟ #لبمو زیر #دندون فشردم و با دستم #چنگی به #هیکل خوش فرمش زدم. زیادی #ح💦شری شده بودم و دلم #هوس لبای #گوشتی و خوش طعمشو کرده بود! تنمو به پنجره‌ی بالکن چسبوند و زبونشو رو گردنم کشید و گاز ریزی به پوستم زد شکممو محکم تر گرفته بود و تل*نبه هاش عمیق تر شد و صدای برخورد مر*دونگیش به باسنم بدجوری ش*هوتیم کرد! _توله‌ی #سک*سی....داری با #ک*ی*ر کی #جر میخوری؟ _اخ #عمو.....اروم تر #درد میکنه! _من فدای اون آخ گفتنت بشم.....باید جای من بودیو میفهمیدی #کردنت چقدر #لذت‌بخشه... تنمو برگردوند و رو #تخت پرت کرد و روم #خیمه زد... _بکنمت؟ _بکن #توش! کلا*هک مر*دونگیشو تو سوراخ به*شتم فرو کرد و لبامو به دهن گرفت‌. _چه #ک**ص تنگ و نابی!صدای اه و #نالت با روح و روانم بازی میکنه #بیبی.... وحشیانه شروع به #تل*نبه زدن کرد و #جیغم هوا رفت که زود کف #دستشو رو دهنم گذاشت و اسپینکی رو #لپ #با*سنم نشوند...🔥 #ناله‌های #مردونش شروع شده بود که یهو با شنیدن #صدای در سرمو سمت صدا برگردوندم و با دیدن #بابا ماتم برد.... https://t.me/joinchat/3r6G5YBUzqEzMGI0 #جدید_ترین_رمان_ممنوعه_فول_هات_تل🔞❌😈 ♨️مخصوص بزرگسالان💯💧
Show all...
عشــ🔥ـق شهــ💦ـوتــ🔞ــی

انقدر تن و بدنتو لیس بزنم که صدای نفس نفس زدنات در بیاد🥃♥️ چنل اصلی رمان جذاب و فول هات عشق شهوتی💋🔞 بنرها واقعین لاوا🤤💯 🚫کپی ممنوع🚫 رزرو تبلیغ:

https://t.me/Par_tarik

#سکس_ضرب‌دری😐❌ پشمام بخون ببین چه خبره 👇🏻🔥🔞 https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx هانی بین #شوهرم و شوهر خودش داشت سرویس میداد و منم با آه و ناله دستم و روی کولوچه صورتی و #تنگم گزاشته بودن و تند تند جق می‌زدم. _ #جرش بدین اوف نازی چقد #مردونگی شوهرت کلفت و #سفید بود. شوهر هانی برگشت سمتم و با شهوت چشمک زد : _ دوست داری #جرت بدم؟ چشمام ذوق زده باز شدند و هورنی شده لنگام و باز کردم و #پستونای بزرگم و به سمت دهنم بردم و مکیدمشون. شوهر هانی که تا اون موقع داشت توی کون زن*ش #تلنمبه میزد ازش بیرون کشید و با اوف و جون سمتم اومد. شوهرم از دیدن ما بیشتر حشری شد و مردونگیش و تا خایه تو #سوراخ نازی فرو کرد و... https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx بیا ببین تو پارت بعدیش چه خبره 😳♨️ زنا می‌خوابند و دو تا پسره به تو نوبت کصشون می‌کنن 💦 https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx
Show all...
عـط💦ـش داغ🔞

#صحنه_دار_ممنوعه‌ای_داغ🔞💦 بنرامون پارتای رمانمونن💉 • • گر تو گـ🔞ـناه من شوی‌توبه نمی کنم ز تو🍑 جام لبــ💋ـت بنوشم وباز گـــ🔞ـناه می کنم زتُ🤤💦🥂

#سکس_ضرب‌دری😐❌ پشمام بخون ببین چه خبره 👇🏻🔥🔞 https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx هانی بین #شوهرم و شوهر خودش داشت سرویس میداد و منم با آه و ناله دستم و روی کولوچه صورتی و #تنگم گزاشته بودن و تند تند جق می‌زدم. _ #جرش بدین اوف نازی چقد #مردونگی شوهرت کلفت و #سفید بود. شوهر هانی برگشت سمتم و با شهوت چشمک زد : _ دوست داری #جرت بدم؟ چشمام ذوق زده باز شدند و هورنی شده لنگام و باز کردم و #پستونای بزرگم و به سمت دهنم بردم و مکیدمشون. شوهر هانی که تا اون موقع داشت توی کون زن*ش #تلنمبه میزد ازش بیرون کشید و با اوف و جون سمتم اومد. شوهرم از دیدن ما بیشتر حشری شد و مردونگیش و تا خایه تو #سوراخ نازی فرو کرد و... https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx بیا ببین تو پارت بعدیش چه خبره 😳♨️ زنا می‌خوابند و دو تا پسره به تو نوبت کصشون می‌کنن 💦 https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx
Show all...
عـط💦ـش داغ🔞

#صحنه_دار_ممنوعه‌ای_داغ🔞💦 بنرامون پارتای رمانمونن💉 • • گر تو گـ🔞ـناه من شوی‌توبه نمی کنم ز تو🍑 جام لبــ💋ـت بنوشم وباز گـــ🔞ـناه می کنم زتُ🤤💦🥂

دختره #پریود شده درحالی که دست و پاش تو گچه پسره با اون اخلاق سگیش میخواد براش نوار بهداشتی بذاره!😱🤤👇 https://t.me/+or3JsLxpzk0zOWI0 https://t.me/+or3JsLxpzk0zOWI0 به زور پتو رو کنار می زنم همه لباساش و شلوارش خونیه ... _ چی شده روژان چرا لباست خونیه _ولم کن برو بیرون بذار به درد خودم بمیرم تلاش می کنه پتو رو از دستم دربیاره زورش نمی رسه _چته ؟ چرا وحشی شدی بذار ببینم چی شده _آوات تو رو خدا دست از سرم بردار _ببینمت پریود شدی روژان ؟ هق می زنه و سرشو میندازه پایین _اشکالی نداره الان می برمت حموم تمیزت می کنم _ به من دست نزن ... عصبی داد میزنم _ دلامصب میخوای همینطوری تو کثافت دستو پا بزنی ؟ از چی می ترسی؟هان ؟تو عمرم انقد ک... دیدم که نخوام مال تو رو دید بزنم _ولم کن خودم می تونم برم حموم ... به من دست نزن ... _پاشو لج نکن با دست و پای توی گچ چطوری میخوای خودت رو تمیز کنی؟ به زور بلندش می کنم حتی تعادل نداره وایسته ، سنگینی گچ دست و پاش حسابی بی رمقش کرده ...سرش پایینه و داره اشک می ریزه ... می برمش سمت حموم ، گچ دست و پاشو با نایلون زباله و کش می بندم ، دمای اب رو با دوش تلفنی تنظیم می کتم .... دست می برم سمت لباسش ، اول پیرهنش رو درمیارم ... بعد شلوارش رو تمام سعیم رو می کنم بهش زل نزنم و دستم بهش نخوره ... دستمو سمت سگک سوتینش می برم و بازش می کنم زود دست سالمش رو می گیره جلو سینه هاش ... با یه دست از روناش گرفتم تا نخوره زمین یه طوری که انگار بغلش کردم و بهم تکیه داده... اونیکی دستمو سمت شورت خونیش می برم ...بی اختیار دستش رو می ذاره رو دستم تا نذاره درش بیارم ، عصبی میشم و کلافه _ روژان ... بذار زود تموم میشه ... _ آوات _روژان ... الان گچ دست و پات خیس میشه بذار زودبشورم تموم شه چرا لج می کنی تا به خودش بیاد دو دستی شورتش رو می کشم پایین... وقبل از اینکه تعادلش بهم بخوره بغلش می کنم... عاقبت این پریودی دردسر ساز چی میشه🥲😂👇 https://t.me/+or3JsLxpzk0zOWI0 https://t.me/+or3JsLxpzk0zOWI0 https://t.me/+or3JsLxpzk0zOWI0
Show all...
من وقتی آلتم عصبانیه اینجوری می‌بوسم، بلو... حرفشو قطع می‌کنه و به جلو خم می‌شه، انگار نمی‌تونه جلوی خودشو بگیره. نمی‌تونه جلوی خودشو بگیره که واژن پوشیده‌‌امو بو نکشه. بعد ناله‌ای می‌کنه که باعث می‌شه سر من هم با ناله‌ای عقب بره. یه جورایی موفق می‌شم بپرسم: -نمی‌دونم این چه جور بوسیدنیه. لبخند می‌زنه، و بعد شستش وارد شورتم می‌شه و با لبه‌ی بیرونیِ واژنم تماس پیدا می‌کنه، و باعث می‌شه تکونی بخورم. وقتی سطحِ زبرِ شَستش ضربه‌ای بهش می‌زنه اسمشو نفس‌نفس می‌زنم. میگه: -بوسه است چون می‌خوام لب‌هامو روی لب‌هات بذارم. لب‌هاش درست اونجان، درست روی کلیتوریستم، و فقط با لباس زیرِ نخیم از هم جدا شدند. و با این حرف، شستش بیشتر توی شورتم فرو می‌ره و وسطِ نقطه‌ی مرکزیِ بدنمو می‌ماله. بالاخره، متوجه می‌شم منظورش چیه و باعث می‌شه قرمز بشم، طوری که انگار تمام گرمای هوای اطرافمونو جذب کردم. -من منظورم این نوع بوسه نبود. لبخند زک هنوز سر جاشه، یک لبخند یه طرفه‌ی حشری. سر تکون می‌ده، و بینیشو روی واژنم بالا و پایین می‌کشه. با بی‌قراری روی یک پا جا به جا می‌شم و نفس می‌زنم: -چرا عصبانیه؟ هنوز داره وسطِ هستمو با انگشتِ شستش می‌ماله و عطرمو بو می‌کشه. -به خاطر تو. -من؟ -آره. تو داری آلتمو عصبانی می‌کنی، بلو. الان چندین روزه داری عصبانیش می‌کنی. اونجوری که توی یونیفرمِ تنگ کوتاهت حرکت می‌کنی. جوری که این طرف و اون طرف می‌دویی و موهای بافتَت پشت سرت تکون می‌خورن. با این کارهات داری دنبال دردسر می‌گردی، این طور نیست؟ -نه. -نه؟ وقتی راه می‌ری سینه‌هات بالا و پایین می‌شه، بِیبی. اینو می‌دونستی؟ از کلمه‌ی محبت‌آمیزی که خیلی راحت به زبون میاره، طوری که انگار تمام عمرش منتظر بوده که بگدش، به خودم می‌لرزم: -نمی‌دونستم. لگنمو قوس می‌دم، و سعی می‌کنم به دهنش نزدیکتر بشم و ادامه می‌دم: -عمداً این کار رو نمی‌کنم. خنده آرومی می‌کنه و یه جورایی، درست با کلیتوریسم برخورد می‌کنه. کلیتوریسِ خیلی خیلی خیسم. خدایا، فکر می کنم دارم جلوش شورتمو خیس می‌کنم. فکر می‌کنم می‌تونه ببیندش. می‌تونه ببینه چطور آبِ واژنم براش راه افتاده. -نمی‌دونستی، ها؟ -نه. وقتی پلک می‌زنم سرش از دیدم پنهان می‌شه. لب‌هاشو روی قسمتِ پایین شکمم می‌کشه و با صدای خش داری می‌گه: -فقط به خاطرِ اینه که سینه‌هات خیلی بزرگن، نه؟ اونقدر بزرگن که نمی‌تونی خدمتکار کوچولوی خوبی برای من باشی. و کلمات زننده‌اش تحریکم می‌کنه. -آ... آره. سینه‌هام الان دارن به شدت بالا و پایین می‌رن. نوک سینه‌هام عین گلوله شدند. به زک نیاز دارند. به دست‌هاش نیاز دارند. زک شستشو از توی شورتم بیرون میاره، هر دو دستش رو بالا میاره و توی مشت می گیردشون. چشم‌هاشو بهم‌ می‌دوزه، گوشتشون رو می‌چلونه و می‌گه: -الان می‌خوای یه خدمتکار کوچولوی خوب برام باشی؟ سر تکون می‌دم، بی‌نهایت تحریک شدم. حتی فکر می‌کنم، یکم هم ارضا شدم. -می‌خوای آلتِ عصبانی منو آروم کنی، بیبی؟ دوباره به تائید سر تکون می‌دم، این بار همراه با یک ناله‌. -آره؟ می‌خوای بذاری من و واژنِ باکره‌ات بوسه‌ی فرانسوی داشته باشیم، با اینکه ممکنه یه نفر بیاد و ببینه که سوار دهن من شدی؟ -آره. با نگاهش منو میخ می‌کنه، نوک سینه‌هامو محکم نیشگون می‌گیره و بعد پامو رها می‌کنه. به سرعت با انگشت‌های پر از نیازِ خشنش شورتمو پایین می‌کشه و توی جیبش می‌ذاره.. با گذاشتن رونم روی شونه‌اش، به اونجا می‌رسه. با یک دست لب‌هامو از هم جدا می‌کنه، واژنمو لیس می‌زنه و... https://t.me/joinchat/L4MuKBJwV-cyOTNk https://t.me/joinchat/L4MuKBJwV-cyOTNk اون یه ارباب وحشی و سلطه‌گره! من از خوی وحشیش میترسم، مجبورم خدمتکار مخصوصش باشم درحالیکه ازم انتظار داره نیازهای جنسیشو برطرف کنم! اما مشکل از اونجایی شروع می‌شه که بعد از ده سال تنفر در برابر مهارت‌های ارباب‌گونه اون تو روابط‌جنسی کم میارم و حالا بدون توجه به زمان و مکان، هرجایی که بشه در اختیارشم، سکس داریم و...!😏🔞
Show all...
-

با #بی_قراری مشغول کارام بودم و ریز خودمو روی صندلی تکون میدادم. میدونستم از #دوربین داره نگام میکنه. بهم اخطار داده بود کار اشتباهی نکنم، اما به چیزی جز خالی شدن نمیتونستم فکر کنم. #دکمه قرمز روشن شد که فهمیدم دکتر روی خط اومده. #پاهامو بهم فشردمو هول زده تلفن و برداشتم. قبل ازاین که چیزی بگم #ویبره داخل به*شتم به شدت شروع به لرزیدن کرد. ناخودآگاه #جیغی کشیدم و سیخ وایستادم. سنگینی نگاه بیمارا روی خودم رو به خوبی حس کردم. اما مگه مهم بود؟ #خم شدم که صدای سرد و محکم دکتر جاوید از پشت تلفن به سختی به گوشم رسید ــ گمشو بیا داخل اتاق همون لحظه #ویبره قطع شد و من با استرس برگه ای از رو میز برداشتمو بی توجه به نگاه بقیه تقه ای به در زدم و وارد #اتاق شدم. سرمو پایین انداختم و رو به روش ایستادم. بدون اینکه نگاه خیره و #محکمشو ازم برداره، تلفنو برداشت و به خانم صابری گفت حواسش به همه چی باشه و کسی فعلا داخل نیاد. آب #دهنمو به زور قورت دادم که کمی جلوتر اومد و نزدیک بهم لب زد: ــ ده دقیقه فرصت داری لباساتو دراری و خودتو جلوم ارضـ ا کنی. خم شد. چنگی به موهام زد و کنار گوشم غرید: ــ بعدا به تنبیهت میرسم دختره ی خیره سر ولم کرد و تقریبا داد زد ــ زود باش لخت شو سریع کاری که گفت و انجام دادم و فقط با لباس خواب #توری سفیدی که تنم بود جلوی پاش نشستم. تکیه به صندلی سیگاری روشن کرد و پک #عمیقی بهش زد و خنثی نگام کرد. معطل نکردم جلو رفتمو ناز*مو روی کفش جرم و #براقش گزاشتم. پاهاشو بغل کردمو با بغض و شهوت خودمو تند تند #تکون دادم که...... #part_3❌ https://t.me/joinchat/TMaLxK4yZ96-9lfi https://t.me/joinchat/TMaLxK4yZ96-9lfi ⚠️🔥فادیا دختر مغرور و پرهوسی که با دختر عمش شرط بسته مخ دکتریو بزنه که سادیسم داره ولی خبر نداره همش بازیچه نقشه از قبل تعیین شده بوده و با فیلمی که از دختره داره به زور منشی خودش میکنه و......⚠️🔥 https://t.me/joinchat/TMaLxK4yZ96-9lfi #فـوق_خشن_دکتری🔞🍃 #فیتیش_سنگین_بزرگسالان‌افراد‌خاص🔞🍃
Show all...

#آب_آور💦♨️🔞 #عمویم_نباش👅 زیر دوش داشتم آبتنی میکردم و بدنمو لیف میکشدم که با برخورد لیف با #چو*چولم کمرم لرزید پاهای سفید و سکسیمو از هم باز کردم تا #سوراخ تنگ و #صورتیم باز تر بشه. دوتا انگشتمو #کفی کردم و تو #به69شـتـم فرو کردم که یهو در باز شد #عمو_جاوید با #مردو85نگـی #شق شده اش بالا سرم اومد. _چه غلطی میکنی؟! _اومممم دارم خودمو جر میدم... _تو بیخود کردی!...تا وقتی #سالار من هست چرا خودتو #انگشت میکنی #برادر_زاده‌ی #سکسی_من جلو اومد و دولا شد و چو*چولمو به دهن گرفت و لیس زد آهی کشیدممم _اوففففف عمووو جرم بدهههه _ای به چشممم... خودشو وسط پاهام جا داد و.... 💦♨️🔞 _آهههه عمو این درست نیست... من آمممم اههه #بهشتممم اوووم https://t.me/joinchat/QKH9yBOpF_RiNDcx #عمو_محـــ85ـــرم 🔞♨️💦 #اوووففففف برادر زادشو یواشکی #جر میده 🍑🍆 https://t.me/joinchat/QKH9yBOpF_RiNDcx
Show all...
هـرزه بـی گـنـ🔞ـاه/عمویـ💦ـم نــبــاش

دو تا رمان فول صکسی داریم🤤🔞 هرزه بیگناه💦 عمویم نباش😈 Hi @durov This channel does not go against the law. And it has no pornographic and rough posts. please pay attention!

عـط💦ـش داغ🔞 #part45 بین شوهرم و برادر شوهرم می‌چرخیدم. آلت شوهرم توی بهشتم بود و برادر شوهر داشت #سینه‌هام رو می‌خورد. عماد ضربه ای به رونم زد و گفت: _تو مال کی ها؟ داری زیر #شوهرت جر میخوری؟ لبم رو گاز گرفتم و گفتم: _مال تو...فقط تو #فرهود، اوف...سریع تر. سرعت حرکاتش رو بیشتر کرد که آه و ناله هام بالا گرفت. کیارش آلتش رو دراورد و توی دهنم فرو کرد که با ولع مشغول #ساک زدن شدم. داشتم #ارضا میشدم که فرهود از توم دراورد و آلتش رو توی دستش گرفت و مشغول ج*ق زدن شد تا آبش بیاد. کیارش بین پاهام ایستاد و گفت: _اونقدر گشادی که #آب داداشمو نیوردی، اما من میخوام از جلو بزنم درت، باشه! با شنیدن #حرفش چشم هام تار شد و با ترس سعی کردم ازش فاصله بگیرم که رونام رو گرفت و منو به #خودش چسبوند. از اون ور فرهود داد زد: _آره #داداش همینه، بگیر جرش بده جنده رو، زن جنده ی من که به داداشم میده! لیاقتش جر خوردنه. #کیارش داخلم تا آخر فرو کرد که جیغی کشیدم ولی بی توجه به #حرکاتش ادامه دادو...🔞 https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx #تری_سام #شوهرم‌و‌داداشش #ممنوعه #آموزش_شب_جمعه https://t.me/joinchat/0G0S7iB8eJwwMDMx ⚠️تنها رمان با محتوای حساس در تلگرام. برای افرادی با روحیه حساس توصیه نمی شد و رابطه های باز را توصیف و تشریح کرده اند.⚠
Show all...
عـط💦ـش داغ🔞

#صحنه_دار_ممنوعه‌ای_داغ🔞💦 بنرامون پارتای رمانمونن💉 • • گر تو گـ🔞ـناه من شوی‌توبه نمی کنم ز تو🍑 جام لبــ💋ـت بنوشم وباز گـــ🔞ـناه می کنم زتُ🤤💦🥂

#پارت_۱ نرگس پایین پام نشست و به زور پام‌رو باز کرد. خودکار رو به لبه کولوچم مالید و با آب بهشتم خیسش کرد. محکم روی بهشتم زد و همینجوری که با انگشتش دور سوراخم بازی می‌کرد آروم اروم انگشتشو داخل فرو کرد که از درد جیغ کشیدم. _با این خودکار جرت میدم... دوتا سوراخاتو یکی میکنم. آهی کشیدم و به دسته مبل چنگ زدم. دختر خاله حشریم خیلی بد داغ کرده بود و هوس جر دادن‌من به سرش زده بود! _نرگس! من سوراخام گشاد شده بابا مگه با یه خودکار راضی میشم؟ اصلاً نمی‌فهمم داخلم رفته... ولی حقیقتاً می‌فهمیدم. حتی کشیده شدن رحممو دور خودکار حس می‌کردم ولی مسئله این بود که یه چیز‌ کلفت‌تر می‌خواستم. نرگس جونی گفت و محکم از لبه بهشتم گاز گرفت که آه عمیقی کشیدم و از درد و لذت مثل مار به خودم پیچیدم. جنده عوضی! بلد بود چجوری پارم کنه. سیلی به کپلم زد و اشاره کرد بلند شم.‌خودشم از لای پام بلند شد و لیس پر سر و صدایی به خودکار زد.‌ _پاشو جنده. پاشو سگی بشین وقت نداریم... اومی کشیدم و سریع به شکم قنبل شدم. نرگس دختر خالم بود.‌ انقدر حشری بود که از بچگی شروع به انگشت کردنم کرد... تا اینکه خودمم کم‌کم بزرگ شدم و فهمیدم واسه چی اینکارارو‌ میکنه اما خیلی دیر شده بود و خودمم معتاد جر خوردن زیرش شده بودم. دستکش سفیدو دستش کرد و اشاره کرد پاهامو بیشتر باز کنم.‌ نرگس با اینکه راه به راه انگشتم می‌کرد ولی روی بهداشت خیلی حساس بود و همیشه قبلش دستکش می‌ذاشت. الانم این دستکشش یعنی قراره بعد جر بخورم. پامو باز کردم و تا جایی که میتونستم خودمو جلو کشیدم تا نقاط ممنوعه بدنم راحت توی دسترسش باشه. دستشو لای پام بالا و پایین کشید که از سردی دستکش آهی کشیدم. انقدر مالید که ابم روی دستشو خیس کرد... _اماده‌ای جنده من؟ آهی کشیدم و جای اینکه جوابشو بدم خودمو روی دستش مالیدم که خوشش اومد به وقتش بلد بودم چجوری خودمو مثل یه روسپی بهش بمالم و کاری کنم ازم راضی باشه. دستشو دم سوراخم گذاشت و یکهو قبل اینکه بخوام واکنشی نشون بودم دستشو تا ته توم فرو برد که از ته گلوم جیغ کشیدم و سعی کردم با دست خودم‌ جلو بکشم. فقط جیغ می‌کشیدم و می‌گفتم پاره شدم... پارت اول رمانشه بقیش چنل زیر بخون🤤 https://t.me/joinchat/2q1UczhOpIM2NDMx
Show all...
روسپی🔞

چنل vip

Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.