نشریهٔ جهان اشراقی
«و نصیب من از دنیا این سخن گفتن آمد...» عنصرالمعالی مدیر مسئول: محمّد امین مرئی سردبیر: سارا کسرینیا صفحهی اینستاگرام: http://instagram.com/sharghulmelal ارتباط با نشریه: @Kasrania
Show more827
Subscribers
No data24 hours
-47 days
+1030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Photo unavailableShow in Telegram
🔶🔸 کارگاه آنلاین_آفلاین: منابع غیرایرانی مطالعات ساسانی
🔸🔶
مدرس: بهرام روشنضمیر
🕛
سهشنبهها ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰
تاریخ شروع: ۱۲ تیرماه
تعداد جلسات: ۱۰ نشست
شهریه: ۷۰۰/۰۰۰تومان
بهرام روشنضمیر، دانشجوی دکتری در رشتۀ تاریخِ شرقِ نزدیک در دورۀ پسینباستان در مدرسۀ مطالعاتِ عالیِ پاریس، بخشِ مطالعاتِ دینی است. از سال 2021 او پژوهشهایش را در قالبِ پژوهشکدۀ مطالعاتِ یکتاپرستی وابسته به مرکز ملیِ تحقیقاتِ علمیِ فرانسه آغاز کرده است. پایاننامۀ او بر موضوعِ انگارۀ دینِ زردشتی در دورۀ ساسانی بر پایۀ متون شهادتنامههای سریانیِ ایران تمرکز دارد. او مقالاتی چند دربارۀ انگارۀ ایران و ایرانیان در منابعِ یونانی-رومی-مسیحی نوشته است.
نامنویسی دوره و پشتیبانی:
واتساپ👇
wa.me/+989392272028
تلگرام👇
t.me/+989392272028
راهنمای نامنویسی 👇
https://t.me/associationofiranianlanguages/1038
@associationofiranianlanguages
👍 1
Repost from انجمن زبانهای باستانی آژیار
Photo unavailableShow in Telegram
🔶🔸 کارگاه آنلاین_آفلاین: منابع غیرایرانی مطالعات ساسانی
🔸🔶
مدرس: بهرام روشنضمیر
🕛
سهشنبهها ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰
تاریخ شروع: ۱۲ تیرماه
تعداد جلسات: ۱۰ نشست
شهریه: ۷۰۰/۰۰۰تومان
بهرام روشنضمیر، دانشجوی دکتری در رشتۀ تاریخِ شرقِ نزدیک در دورۀ پسینباستان در مدرسۀ مطالعاتِ عالیِ پاریس، بخشِ مطالعاتِ دینی است. از سال 2021 او پژوهشهایش را در قالبِ پژوهشکدۀ مطالعاتِ یکتاپرستی وابسته به مرکز ملیِ تحقیقاتِ علمیِ فرانسه آغاز کرده است. پایاننامۀ او بر موضوعِ انگارۀ دینِ زردشتی در دورۀ ساسانی بر پایۀ متون شهادتنامههای سریانیِ ایران تمرکز دارد. او مقالاتی چند دربارۀ انگارۀ ایران و ایرانیان در منابعِ یونانی-رومی-مسیحی نوشته است.
نامنویسی دوره و پشتیبانی:
واتساپ👇
wa.me/+989392272028
تلگرام👇
t.me/+989392272028
راهنمای نامنویسی 👇
https://t.me/associationofiranianlanguages/1038
@associationofiranianlanguages
Photo unavailableShow in Telegram
بیثمری سعی و تلاش طوایف اسلامیه مطلقاً ناشی از آن است که فیمابین ایشان ترقّی معنوی و خیالی به ترقّى صوری و فعلی سبقت و تقدّم نجسته است، یعنی ترقّی علمی که به اصطلاح فرنگیان ترقی théorie است، به ترقّی عملی، یعنی pratique سبقت نکرده است.
نامهٔ فتحعلی آخوندزاده به ملکم خان از قول شارل میسمر فرانسوی. الفبا، ص ۲۷۹.
@Jahan_Eshraghi
👍 3
بیثمری سعی و تلاش طوایف اسلامیه مطلقاً ناشی از آن است که فی ما بین ایشان ترقی معنوی و خیالی به ترقى صوری و فعلی سبقت و تقدم نجسته است، یعنی ترقی علمی که به اصطلاح فرنگیان ترقی théorie است، به ترقی عملی، یعنی pratique سبقت نکرده است.
-نامهٔ فتحعلی آخوندزاده به ملکم خان از قول شارل میسمر فرانسوی. الفبا، ص ۲۷۹.
بیثمری سعی و تلاش طوایف اسلامیه مطلقاً ناشی از آن است که فی ما بین ایشان ترقی معنوی و خیالی به ترقى صوری و فعلی سبقت و تقدم نجسته است، یعنی ترقی علمی که به اصطلاح فرنگیان ترقی théorie است، به ترقی عملی، یعنی pratique سبقت نکرده است.
-نامهٔ فتحعلی آخوندزاده به ملکم خان از قول شارل میسمر فرانسوی. الفبا، ص ۲۷۹.
▪️درآمدی بر مفهوم روح در نظام هگل
از نگاه هگل، زیبایی امری انتِزاعی و مجرّد نیست، بلکه عینی و محسوس است. لذا عین زیبا خود را بر حواس عرضه میکند و در زیبایی چون موجود محسوس را با ایده نگاه میکنیم، زیبا میبینیم وگرنه وجود محسوس ذاتاً زیبا نیست؛ بلکه این ایده است که به آن زیبایی میدهد. از طرف دیگر، ایده، حقیقت مطلق است. در وهلهٔ نخست به نظر میرسد حقیقت و زیبایی یک امر واحدند زیرا هر دو ایده میباشند. ولی دقّت بیشتر روشن میکند که آنها دو امر متمایزند. چون زیبایی ایدهای است که بهصورت حسّی در طبیعت به ادراک حواس درمیآید ولی حقیقت، ایدهٔ فینفسه محض است و لذا دستیابی به آن از طریق حواس ممکن نیست، بلکه از طریق عقل حاصل میشود که در فلسفه یعنی آخرین مرحلهٔ روح مطلق نمایان میشود.
صورت معقول یا مفهوم، امری کاملاً ذهنی است؛ چون هنوز به مرتبهٔ ایده نرسیده است. در حالی که ایده محصول وحدت صورت معقول و عین و یا بهعبارتی وحدت ذهن و عین است. وقتی با یک عین یا کثیری از اعیان روبرو میشویم درمییابیم که آن عین یا مجموعهای از اعیان، کثرتی است که در وحدت یافت میشود؛ بنابراین جنبهٔ وحدت به ذهن یا صورت معقول و جنبهٔ کثرت به عین مربوط میشود.
از نظر هگل اوّلین صورت زیبایی یا اوّلین صورت محسوس، که ایدهٔ خود را در آن نمایان میکند، طبیعت است. طبیعت همان ایده در حال غیریّت خود است و در نتیجه چون ایده در طبیعت ایدهٔ محض نیست و در پس امری محسوس پنهان شده، طبیعت را زیبا نشان میدهد. در طبیعت همهٔ ویژگیهای یک موجود توسط محیط زندگی آن تعیین میشود. حتّی انسان هم مجبور است بر اساس قوانین طبیعت عمل کند و بر اساس آن انطباق یابد، چون از طبیعت اطراف خود تأثیر میپذیرد.
اگر ذهن بخواهد زیبایی را دریابد، باید از طبیعت فراتر رود و زیبایی را خودش تولید کند. در این مرحله است که ضرورت هنر آشکار میشود زیرا هنر امری است که حقیقتاً زیباست؛ بنابراین زیبایی هنر از زیبایی طبیعت پایینتر است؛ چون هنر محصول روح انسان است.
از نظر هگل، هر اثر هنری دارای دو جنبهٔ محتوای ذهنی یا معنی و کالبد مادّی و صورت است. وحدت اثر هنری ماهیّتی ذهنی دارد و این خصیصهٔ وحدت همان محتوا و معنی اثر هنری است. از طرفی هم، این جنبهٔ وحدت همیشگی نیست، بلکه در کثرت نمایان میشود.
در این مرحله به جنبهٔ دوّم اثر هنری یعنی کثرت یا صورت یا کالبد مادّی آن میرسیم. در این جنبه، چون با بخش مادّی اثر هنری سرو کار داریم، آن صورت اثر هنری نامیده میشود؛ مثلاً در معماری یا پیکرتراشی، صورت یا مادّهای که ایده، خود را در آن نشان میدهد میتواند سنگ یا چوب باشد که از نظر هگل این دو جنبهٔ اثر هنری از یکدیگر متمایز نیستند، بلکه داری وحدت کاملاند؛ یعنی در اثر هنری باید معنی و مادّه که دو جنبهٔ مختلف هستند با یکدیگر وحدت داشته باشند.
همچنین هگل معتقد است کار هنر تقلید صرف از طبعیت نیست، بلکه هنر باید خودش را از زوائد طبیعت و اموری که به روح آن مربوط نمیشود رها کند.
مثلاً در اثر نقّاشی از یک منظرهٔ طبیعی، نقّاش بسیاری از عناصری را که در طبعیت وجود دارند در نقّاشی خود ترسیم نمیکند، بلکه آنچه بیانکنندهٔ روح عین طبیعی است مدّنظر نقّاش است. علّت این امر آن است که اگر هنر تقلید صرف از طبیعت باشد در این صورت نامتناهی و آزاد نخواهد بود و به همین دلیل هنر دارای دو خصیصهٔ عدم تناهی و آزادی است.
محمّدرضا تات
فصلنامهٔ #جهان_اشراقی
#شماره_دهم
بخش #فرادهش
@Jahan_Eshraghi
👍 5
بیتردید عصبانیّت شاه بسی تشدید میشد که میدید مجبور است نه فقط در مورد عدم مداخله در ولایتِ دستنشاندهٔ خود در هرات بلکه دربارهٔ امور صرف داخلی مملکتش هم به نمایندگان خارجی تعهّد بسپارد. این تعهّدات آنجا که مربوط به کوتاهیِ زمانِ سفر او یا تسریع در مراجعتش به پایتخت میشد، به زبان بسیار حقارتباری روی کاغذ میآمد. در پسِ لحنِ آرامِ دستخطِ شاه خشمی سرکوفته وجود داشت، و این صدر اعظم بود که سنگینیِ غضبِ همایونی را بر دوش میکشید. در دستخطی خصوصی به نوری، شاه به تلخی از رفتار عثمانی شکایت کرد و سپس، ظاهراً عصبانی از اینکه اجازه دادهاند برادر تبعیدیاش، عباسمیرزا، به تحتالحمایگی انگلیس در آید، دامنهٔ انتقاد خود را بسط میدهد:
«نه قولشان نه فعلشان نه عهدشان اعتبار دارد. اینها چه قسم مخلوقی هستند؟ لا اله الا الله. این عجمِ پدرسوختهٔ بیصاحب یهودی نمیدانم چه قدر باید در دنیا زجر بکشد. اینها کی آسوده میشوند؟ ده سال پیش از این [عثمانیها] بالمره قتل و غارت کردند، به مرور بدعت گذاشتند، از هر راهی اذیّت کردند رنجاندند، تخفیف به شریعت دادند. حالا این نوع پول اعانت کفر میخواهند. والله صاحب شریعت در آخرت از شما و من مؤاخذه میکند، يقيناً مؤاخذه خواهد کرد. سی هزار مخلوق شیعه در آن ولایت (بغداد) این قدر رنجاندهاند، خدا را خوش نمیآید. این زندگی چه مصرف دارد؟ بر پدر ِملاحظه لعنت! سلطان ملّت شیعه نیستم نیستم نیستم، والسلام.»
ناتوانی شاه در ایفایِ نقشِ «سلطانِ ملّتِ شیعه» و «حامیِ شریعت» در سرزمینهای ماورای حوزهٔ حاکمیتش مایهٔ دلتنگی او بود. نه تنها دولتهای مسیحی در قفقازیهٔ منضم به روسیه و در افغانستان زیر نفوذ انگلستان بلکه سلطان سنی عثمانی و مأمورانِ ترک او در عراق نیز در صدد سلبِ حاکمیّتِ برونمرزی شاه بودند. این حسّ مسئولیّتِ مذهبی و ممانعت از انجامِ وظیفهٔ سنّتیاش شاه را برمیآشفت. دردِ جانکاهِ خو گرفتن به شرایط جدید را میتوان از خلالِ شکوههای ناصرالدّين شنید. توسعهطلبی اروپاییان در شمال و جنوب ایران و منازعاتِ شیعه و سنّی در شرق و غرب به مقابله با «سلطانِ شیعیان» برخاسته و حاکمیّتش را در حیطهٔ ملکش موردِ پرسش قرار داده بودند.
قبلهٔ عالم، عبّاس امانت، ترجمهٔ حسن کامشاد، تهران، نشر کارنامه، ۱۳۸۳، صص ۳۲۰-۳۲۱
@Jahan_Eshraghi
👍 7