cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

شعر و غزل

Advertising posts
13 924
Subscribers
-624 hours
-147 days
-11830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

‌ #هم_گناه #علیرضا_قربانی ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم با صدایی ناتوان‌تر زآنکه بیرون آید از سینه راویان قصه‌های رفته از یادیم کس به چیزی یا پشیزی برنگیرد سکه هامان را گویی از شاهی ست بیگانه یا ز میری دودمانش منقرض گشته گاهگه بیدار می‌خواهیم شد زین خواب جادویی همچو خواب همگنان غار، چشم می‌مالیم و می‌گوییم: آنک، طرفه قصر زرنگار صبح شیرینکار لیک بی مرگ است دقیانوس وای، وای، افسوس #مهدی_اخوان‌ثالث ‌ @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
01:00
Video unavailableShow in Telegram
بی تعارف بگویم، زنی که رقصیدن بلد است شش بر صفر از بقیه جلوتر است! زنی که رقصیدن بلد است، می تواند یک زندگی را گرم کند رقصیدن ظرافت را می آموزد کدام تان زنی را می شناسید که بعد از رقصیدن خنده روی لبانش نباشد؟! رقصیدن، عادت به خندیدن را می آموزد رقصیدن، شبیه عاشقی کردن است میان عاشقی، شبیه بوسیدن است خودتان را میان غمزه‌های رقص، رها کنید #سیما_امیرخانی ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
1
هزار سختی اگر بر من آید آسانست که دوستی و ارادت هزار چندانست سفر دراز نباشد به پای طالب دوست که خار دشت محبت گلست و ریحانست اگر تو جور کنی جور نیست تربیتست و گر تو داغ نهی داغ نیست درمانست نه آبروی که گر خون دل بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمانست ز عقل من عجب آید صواب گویان را که دل به دست تو دادن خلاف در جانست من از کنار تو دور افتاده ام نه عجب گرم قرار نباشد که داغ هجرانست عجب در آن سر زلف معنبر مفتول که در کنار تو خسبد چرا پریشانست جماعتی که ندانند حظ روحانی تفاوتی که میان دواب و انسانست گمان برند که در باغ عشق سعدی را نظر به سیب زنخدان و نار پستانست مرا هرآینه خاموش بودن اولیتر که جهل پیش خردمند عذر نادانست و ما ابری نفسی و لا ازکیها که هر چه نقل کنند از بشر در امکانست #حضرت_سعدی ‌ @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
🔥 2 1
Photo unavailableShow in Telegram
قرن‌ها است که زنان به مثابه آیینهٔ درشت‌نمای، این امکان را برای مردان فراهم آورده‌اند تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند اتاقی از آن خود #ویرجینیا_وولف ‌ @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
👏 12👍 3🕊 1
اندیشه‌های درهم و آشفته هر دم مرا بیشتر در خود فرو می‌کشید، فرسوده می‌کرد. بسیارخسته بودم. چشم‌هایم را بستم خیال کردم دارد می‌آید. هنوز می‌توانم دستش را دور گردنم، بوی تنش، صدایش، گرمایش، مهر و محبتش را حس کنم. همه چیز سر جای خودش است. هیچ چیز دست‌نخورده. فقط کافی است چشمانم را ببندم و در فکر فرو روم. چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چقدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟ #من_او_را_دوست_داشتم #آنا_گاوالدا‌ @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
👍 4🔥 1
پریشانم پنجره ها را باز گذاشته ام و باد اندوه را از هر سرزمینی به خانه ام می آورد! عشق زخم های مرا خوب می کند اما دردهای جهان را نه... #مهسا_چراغعلی@sherroghazal🌸🍃 ‌  
Show all...
👍 8🔥 2👏 2
‌ نه گلی برایت آوردم، نه آغوشِ گرمی تنها دوستت داشتم پریشان و آشفته تنها دوستت داشتم و راضی بودم به رضای همین کلمات که در هیئتِ شعری تازه کنارت باشند مهربان نیستم، نبوده‌ام هرگز! آدمی دوردست و ناچارم که دستش به جایی نمی‌رسد و تسلّی می‌دهد خودش را به این‌که دستی که می‌نویسد از دستی که نوازش می‌کند سخاوتِ بیشتری دارد! #لیلا_کردبثچه ‌ @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
🔥 5👏 1
چه سحری دارد آن گیسوی روی شانه افتاده که سودای نوازش در سر هر شانه افتاده نسیمی مست پیچیده‌ست و من می‌سوزم از غیرت که گیسوی تو در دستان آن بیگانه افتاده امان از ناله‌ی عاشق؛ که جان شمع می‌سوزد از این آتش که‌ در بال و پر پروانه افتاده غرور سرکشم پیش تو زانو زد؛ مبارک باد! به دستت آخرین دیوار این ویرانه افتاده مرا با توبه کاری نیست؛ دلگیری چرا ساقی؟ ز بدمستی‌ست از دستم اگر پیمانه افتاده #حسین_دهلوی 📕آشفتگی@sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
3🔥 1
Photo unavailableShow in Telegram
‌ وصال ما و شما دیر متّفق گردد که من اسیر نیازم، تو صاحبِ نازی... #حضرت_سعدی ‌ @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
4🔥 1
00:15
Video unavailableShow in Telegram
در من اُمیدی است… می‌آید و می‌رود... اما... هرگز نمی‌گویمش بدرود! #محمود_درویش @sherroghazal🌸🍃 ‌
Show all...
16👏 2👍 1