cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

هر نوع سلطنت مطلقه، حتی معتدل‌ترین نوع آن و هر گونه اشرافیت حتی اصلی‌ترین شکل آن به حق توهینی به مقام انسانیت است. _________________ *اینستاگرام* https://www.instagram.com/kafaeealirezaa

Show more
Advertising posts
1 234
Subscribers
+124 hours
+137 days
+1630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

به نام خدا مناظره سوم و همچنان تحقیر زن ✍علیرضا کفایی قتل "مهسا امینی" اتفاق افتاد و پی آمد آن جنبش "زن، زندگی، آزادی" بود که به شدیدترین وجه سرکوب شد؛ اما زنان ایران اعتراض خود را خاموش نکردند، مقاومت مدنی زنان را می بایست ارج نهاد. در مناظره سوم حق زنان ادا نشد، به واقعیت هایی که گذشت و تاریخی که هنوز هم ادامه دارد اشاره ای نشد، آنان که به شدیدترین وجه و با اهانت و به دور از اخلاق با زنان برخورد کردند، گشت ارشاد راه انداختند، حجاب بان اختراع کردند و به تحقیر زنان و دختران همچنان مشغولند و به نام دین عزت و کرامت زن را نادیده گرفتند و می گیرند، ریاکارانه شعارهایی می دهند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و دخالتی در آن فجایع نداشته و ندارند. این همه دروغگویی به هیچ روی دینداری نیست، انسانیت نیست، هرزگی و پستی و دنائت است. زن ستیزان و بلکه انسان ستیزان به دغل؛ به دفاع از زن برآمده اند، اما مردم فراموش نکرده اند که بر سر حجاب اجباری و گشت ارشاد چه خباثت ها و جنایت ها کردند. گرچه آقای پزشکیان بر خلاف سایر کاندیداهای دروغگو که خود پدیدآورنده وضع موجود هستند به مواردی اشاره کرد و خوب هم برخی مسائل را گفتند اما لازم بود به صراحت و قاطعیت بیشتر در حین مناظره به مرگ خانم "مهسا امینی" و زندانی و کور کردن چشمان و ..... اشاره ای هم می کردند، معنای اخلاق مداری سکوت نیست، گفتن حقیقت و واقعیت با رفتار اخلاقی است. اشاراتی هم شد به افرادی که در ستادها فعال هستند، در هر ستادی از هر کاندیدایی عده ای برای آینده خود قبا دوخته اند، به هیچ منش و مشی اصلاح طلبانه و یا اصولگرایانه اعتقادی ندارند، اسیر هوس های خود و نظر به فردای پس از انتخابات دارند، به راحتی دروغ می گویند، فریبکار و شاید هم ماموریت هایی دارند، به راحتی از مرزهای اخلاقی عبور می کنند، فحاشی و بددهنی می کنند، افترا و تهمت می زنند و فکر می کنند با تهمت زدن به دیگران و با بی ادبی کردن شرافت و امتیازی به دست می آورند، حقیر و کذاب و بی شخصیت اند، اما هستند... اما چون گردی و غباری بیش نیستند. نباید آزرده شد، راه و هدف را باید شناخت و بر مبنای اندیشه حرکت کرد؛ باید ملتزم به اخلاق و آزادی بود. مناظره سوم دفاع از زن نبود، تحقیر بود زیرا زن ستیزان؛ مزورانه از زن حمایت دروغین کردند و زنان ما این افراد را خوب می شناسند. "زن، زندگی، آزادی" ادامه خواهد داشت، هرچند در مناظره و در کلام نامزدها به آن اشاره نشد، در وجدان جامعه و در ضمیر مردم جاودانه است. @kafaeealirezaa
Show all...
👍 8👏 1
به نام خدا مناظره دوم، جز وحشتم نیفزود ✍علیرضا کفایی و اما در کل حواله می دهم به سعدی علیه الرحمه... • کلیت مناظره همه کس را عقل خود بکمال نماید و فرزند خود بجمال یکی یهود و مسلمان نزاع می‌کردند / چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من / درست نیست خدایا یهود میرانم یهود گفت: به تورات می‌خورم سوگند! / وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم گر از بسیط زمین عقل مُنعَدِم گردد / به خود گمان نبَرَد هیچکس که نادانم • زاکانی.... آن که در بند رضای حق جلّ و علا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که در او این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش..... و او چنین بود (در بند حظ نفس خویش).   و نیز کجاوه‌نشینی را شنیدم که با عدیل خود می‌گفت: یاللعجب! پیادهٔ عاج چو عرصه شطرنج به سر می‌برد فرزین می‌شود، یعنی به از آن می‌گردد که بود و پیادگان حاج بادیه به سر بردند و بتر شدند. از من بگوی حاجی مردم گزای را / کاو پوستین خلق به آزار می‌درد حاجی تو نیستی شتر است از برای آنک / بیچاره خار می‌خورد و بار می‌برد • جلیلی..... مشو غرّه بر حُسن ِ گفتار ِ خویش / به تحسین نادان و پندار خویش کژدم را گفتند: چرا به زمستان به در نمی‌آیی؟ گفت: به تابستانم چه حرمت است که به زمستان نیز بیایم؟! و او همچنان در سایه و در تاریکی ایستاده است...... • پزشکیان....... بزرگی را پرسیدند: با چندین فضیلت که دست راست را هست خاتم در انگشت چپ چرا می‌کنند؟...گفت: ندانی که اهل فضیلت همیشه محروم باشند؟ درویشی به مناجات در می‌گفت: یا رب بر بدان رحمت كن كه بر نیكان خود رحمت كرده‌ای كه مر ایشان را نیک آفریده‌ای. و او از نیکان است و نیک آفریده شده است. @kafaeealirezaa
Show all...
👏 11👍 3
به نام خدا نه درمان دلی، نه درد دینی!! ✍علیرضا کفایی ماجرای مناظره اول عبرت آموز بود، آنان که مسبب اصلی مصائب و مشکلات و انزوای ایران بودند، باز از نو با دروغ آغاز کردند و اتهام و اهانت را تا بدانجا بردند که شرم هم شرمنده شد. قصه اینان روشن است، غوغا و قدرت، شلوغ کاری می کنند تا حواس مردم را از محل اصلی نزاع منحرف کنند، به درمان دردهای مردم نیامدند، دین هم جز مستمسکی برای حفظ قدرت در دستان بی کفایتشان نیست، منافع خود را در خطر می بینند؛ به منافع ملی هیچ پایبندی ندارند، اما انگار سفره های چرب و رنگینی که تا دیروز بر سر آن نشسته بودند؛ آرام آرام برچیده می شود؛ از همین رو به هراس افتاده اند.....به همان دروغ های قبل بازگشته اند. قبله این قوم منحرف همچنان قدرت است در حالی که باید قبله مردم باشند، ایرانی که چند سالی به اسارت نفرت پراکنان در آمده، زار و نزار شاهد حضور همان کاسبان دین و تخریب گران دنیای مردم است که از نو جلودار شده اند، گویا در اردوگاه نفرت پراکنان دیگر کسی نمانده تا به جامعه عرضه کنند، در اخلاق و ادب؛ در سیاست و فرهنگ؛ در اقتصاد و اجتماع به هیچ توسعه فرهنگی و سیاسی نرسیده اند، در منجلاب ارتجاع محض و تحجر و خودکامگی و زور و قدرت دست و پا می زنند، در ابعاد خرد تغییری در آنان دیده نمی شود. هیچ یک از نامزدها در مناظره اول در قامت رئیس جمهور ظاهر نشدند، پرستیژ ریاست جمهوری از خود نشان نداند، برنامه ای خاص که اعتماد عمومی را جلب کند ارائه نداند؛ اما آقای پزشکیان، صداقت و اخلاق مداری از خود نشان داد؛ وارد بازی کثیف دروغ و دغا و غوغا و شلوغ کاری آنان نشد؛ گرچه می دانست و می توانست بسیاری مسائل را بازگو کند، درد دین داشت و برای درمان ایران بیمار دغدغه داشت، بازگشت به مردم و عقلانیت و بهره بردن از متخصصان و کارشناسان برای اداره امور در اندیشه و زبان وی نمود داشت. جای تعجب است، بانیان وضع موجود مدعی شده اند و همچنان هیچ طرح و برنامه ندارند جز دروغ بافتن و دفاع از کارنامه سیاه خود و سیاه کاری را ادامه می دهند، نفرت انگیزتر از این نمی شود که ملتی را صغیر و جاهل فرض کرده اند و نفرت می پراکنند، کودکانه بازی می کنند، در کودکی گم شده اند و می خواهند دیگران حرف آنان را گوش دهند و چون مردم از آنان گریزانند، فریاد می زنند و شلوغ می کنند، تجربه دیروز پیش روی مردم است، جز تخریب زیرساخت ها و رواج ریا و رذالت و وضعیت مصیب بار امروز چه کرده اند، ایران را برای خود و منافع خود می خواهند.... می گویند و عملی از آنان نمی بینیم، رفتاری دارند که خداوند میگوید " یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ". حجره های ریاکاری و حنجره های دروغ پراکن، جعلیات سرهم کرده اند و با اجرای رسوای نمایش به بازار آمده اند، دکان داری می کنند، ایران را دکان می دانند، اما ناظران یعنی مردم زخم خورده باید به هوش باشند و از این بازی ملال آور و مهوع درس عبرت بگیرند و البته "در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایشان پی در پی در حال سقوط است" استخوان‌بندی بالا رفتن آنان از نردبان قدرت یکسره چرکین است و ملوث.....در فکر و رفتارشان سر مویی ایمان و اعتقاد مشاهده نشد، بهتر است بجای کاندیدا شدن در احوال درونشان تفرس کنند که آنچه مردم از آنان دیدند این بود که صنم را با صمد نشاندند و به زبان حال به مردمان می گویند "کعبه منم قبله منم سوی من آرید نماز". در آنان ندیدم " نه درمان دلی، نه درد دینی" @kafaeealirezaa
Show all...
👍 13
چرا به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد ✍محمد مجتهد شبستری قرائن نشان می‌دهد دکتر مسعود پزشکیان  دولتی عقل‌محور تشکیل خواهد داد که اعضای آن بر مدار خردورزی، تخصص و برنامه عمل می‌کنند؛ به ملت دروغ نمی‌گویند؛ وعده‌های فریبنده نمی‌دهند؛ در هیچ شرایطی تسلیم رانت و فساد نمی‌شوند؛ در سپهری از شفافیت، صداقت و قانون‌مندی حرکت می‌کنند؛ خود را به حقوق شهروندی آحاد ملت ملتزم می‌دانند؛ از انتقاد استقبال می‌کنند؛ در عرصه‌های فرهنگی به خشونت متوسل نمی‌شوند؛ تزویر و ریا نمی‌ورزند؛ به ضرورت توسعه همه‌جانبه پایدار برای رهایی از مشکلات و مغضلات کنونی کشور ایمان دارند و با جهل و فقر می‌ستیزند؛ بیهوده دشمن‌تراشی نمی‌کنند و با تعامل سازنده با کشورهای جهان، ایران عزیز را از انزوا بیرون می‌آورند و در صحنه بین‌الملل جای شایسته‌ای برای این کشور به وجود می‌آورند. به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد با این امید که آنچه گفتم و بسیاری دیگر از فضایلی که نگفتم، گرچه به‌صورت نسبی، جامه تحقق بپوشد. ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ @kafaeealirezaa
Show all...
👍 9
📝📝📝یک گام به پیش 🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو 1️⃣ایران نیازمند «اصلاحات بنیادی» است. مشکلات در هم پیچیده و تثبیت‌شده‌ ایران که هر کدام با فشار و حمایت «گروه ذی‌نفع» قدرتمندی تداوم یافته و در مقابل هر راه‌حلی مقاومت می‌کند، با تغییر برخی از مسئولان سیاسی و برخی از راهبردها و خط‌مشی‌ها قابل حل نیستند. باید نظام تصمیم‌گیری و اداره امور عمومی به‌گونه‌ای بنیادی تغییر کند. حداقل تغییرهای ضروری همان است که در پانزده محور بیانیه آقای سیدمحمد خاتمی آمده است. 2️⃣اصلاحات بنیادی هنگامی به‌گونه‌ای مسالمت‌آمیز در کشور تحقق خواهد یافت که نخست در درون حکومت درکی از این واقعیت پیدا شود که تداوم وضع موجود منجر به «بحران» و در نهایت «فاجعه» خواهد شد. پس از پیدایش این درک، گرایشی برای «بهبودخواهی حکومتی» شکل بگیرد و آمادگی پذیرش تغییر پدید آید، حداقل با هدف بقای بلندمدت. از سوی دیگر، نیروهای اجتماعی دگرگونی‌‌خواه بتوانند سازمان‌یافته و منضبط و با «آرمان‌گراییِ واقع‌بینانه» جنبش اجتماعی قدرتمندی را با بهره‌گیری از همه ابزارهای مسالمت‌جویانه پیش‌ ببرند. با همسویی این دو (بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی)، در نقطه‌ای، توافقی ملی برای دگرگونی مسالمت‌آمیز و کم‌هزینه شکل می‌گیرد و آهسته و پیوسته در مسیری پرسنگلاخ پیش می‌رود. 3️⃣ریاست قوه مجریه در بهترین وضعیت حدود بیست درصد اختیار و اقتدار برای تصمیم‌گیری کلان در کشور خواهد داشت. در حالی‌که در واقعیت مدت‌هاست که بخشی از اختیارات ریاست جمهوری از او گرفته شده است. سکانداری سیاست خارجی، هدایت اصلی‌ترین دستگاه امنیتی کشور، ریاست بر نیروی انتظام‌بخش جامعه (که به غلط نیروی نظامی تصور می‌شود) و... از جمله این اختیارات هستند. رئیس‌جمهور بدون بازگشت این اختیارات بسیار ضعیف‌تر از تعریف رسمی است که از او می‌شود.  به‌ویژه اگر با مجلسی مواجه باشیم که در فرآیندی بیشتری شبیه به انتصاب و نه انتخاب، شکل گرفته است، با محدودیت و دشواری بیشتری در تصمیم‌گیری توسط رئیس‌جمهور روبرو خواهید بود. مجلسی که به واقع نماینده همه مردم باشد، قدرت رئیس‌جمهور را به‌شدت افزایش می‌دهد. 4️⃣آیا معنای این سخنان بی‌توجهی به انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو است؟ خیر. عبور یکی از نامزدهای مهم‌ترین تشکل اصلاح‌طلبان از سد شورای نگهبان، فرصتی را پدید آورده است که باید حداکثر بهره‌گیری را از آن کرد. در این زمینه می‌تواند به چند محور توجه کرد: 🖊الف. نظام اداره امور عمومی در ایران، نظامی ایستا و فاقد کشمکش و تعارض درونی نیست. اگر تغییری در بخشی از این نظام (سیستم) اتفاق بیافتد، هماهنگی میان بخش‌های مختلف را دچار اختلال می‌کند و مانع می‌شود که هر بخشی با «بازتولید» خود در بخش‌های دیگر مشکلات را تثبیت کرده و تداوم ببخشد. به علاوه دگرگونی در یک بخش از سیستم به انتقال دگرگونی به بخش‌های دیگر یاری می‌رساند. به بیان روشن‌تر یک تغییر (حتی کوچک) در شرایط یک سیستم پویا و دارای تعارض درونی، می‌تواند به تغییرات بیشتر و بزرگ‌تر منجر گردد. بنابراین از هر تغییری، حتی کوچک، باید استقبال کرد. 🖊ب. می‌توان این انتخابات را به فرصتی برای «احیای گفتمان جمهوریت» تبدیل کرد. فعالیت در این انتخابات می‌تواند به فرصتی برای آموزش و تقویت اعتماد به نفس «جمهور» تبدیل شود. با پیروزی در این انتخابات می‌توان «امید» را بازسازی کرد و از مردم منفعل و درمانده، شهروندانی ذی‌حق و مسئول ساخت. باید به مردم آموخت که خشم چیزی را تغییر نمی‌دهد، تلاش است که به دگرگونی منجر می‌شود. تلاش برای همراه کردن دیگران با خود و برداشتن گام‌های سنجیده با باز نگه داشتن چشم‌ها. فرصت انتخابات، فرصتی بسیار مناسب و کم‌هزینه برای تبدیل «خشم» به «تلاش دسته‌جمعی» است. مردم درمانده، ناامید، خسته و خشمگین فقط برای تخریب به‌کار می‌آیند؛ ایران دیگر تحمل تخریب و خشم رها شده را ندارد. باید تمرین کنیم و چه فرصتی بهتر از این. 🖊پ. درست است که حداکثر اختیار و اقتدار ریاست جمهوری بیست درصد از نظام تصمیم‌گیری است، اما بیست درصد کم نیست. می‌توان با داشتن تیم قدرتمند و کاردان بخشی از مصائب مردم را کم کرد. تغییر را می‌توان از حوزه‌هایی شروع کرد که مقاومت کمتری در آن‌ها وجود دارد. می‌توان به‌جای تغییرات پر سروصدا، به تغییرات کوچک اما ماندگار اندیشید. این کار نیازمند اداره جمعی امور است. 🖊تصور این را ‌که می‌توان از طریق انتخابات پیش‌رو به همه اهداف رسید، باید کنار گذاشت. اما این انتخابات را باید جدی گرفت و با مشارکت در آن هم خودمان را ارتقاء دهیم، هم گفتمان سیاسی را و هم زمینه‌ساز دگرگونی‌های آهسته و پیوسته آینده شویم./پایان «مشق نو»: @kafaeealirezaa
Show all...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
پاسخ هیچ می‌دانی چرا چون موج در گریز از خویشتن پیوسته می‌کاهم؟ _زان که بر این پردهٔ تاریک، این خاموشیِ نزدیک، آنچه می‌خواهم نمی‌بینم، و‌آنچه می‌بینم نمی‌خواهم. محمدرضا شفیعی کدکنی «پاسخ» از مجموعهٔ «آیینه‌ای برای صداها» ✍دکتر شفیعی کدکنی @kafaeealirezaa
Show all...
4
❇✴ "اصلاح‌طلبان و امید به پزشکیان" ✍مهدی تدینی متحیرم که اصلاح‌طلبان در حال ارتکاب همان اشتباه دوران روحانی به شکل حادتری‌اند. اصلاح‌طلبان در دور دوم روحانی به معنای واقعی کلمه آچمز شده بودند؛ نه راه پس داشتند نه راه پیش؛ نه در بالا گوش شنوایی داشتند و نه در پایین چشمی حاضر به دیدنشان بود و مقصر این وضع هم بیشتر خودشان بودند. آنها بدون هیچ تضمینی چک سفیدی به روحانی داده بودند و حالا هیچ فشاری نمی‌توانستند به روحانی بیاورند، جز اینکه نظاره‌گر اقدامات دولت باشند. این بی‌عملی اصلاح‌طلبان بدنۀ رأی‌دهنده‎شان را سال به سال عصبانی‌تر می‌کرد، اما کاری نمی‌توانستند بکنند، چون هیچ پیوند ارگانیک و سیستماتیکی میان روحانی و اصلاح‌طلبان وجود نداشت. بر اساس مصالح موقت انتخاباتی ائتلافی شفاهی میان افرادی شکل گرفته بود و دیگر هیچ! نتیجه این شده بود که تعدادی از اصلاح‌طلبان به کرسی‌های اداری میان‌رتبه رسیده بودند و اگر هم جامعه غر می‌زد و مطالبه‌ای داشت می‌گفتند هیس! روحانی هر کاری بتواند می‌کند. دوباره همان آرایش پرهزینه و بی‌فایده در حال تکرار است: هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاح‌طلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی می‌دهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد می‌کند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد. فردای پیروزی در انتخابات، اصلاح‌طلبان هیچ سازوکاری برای مشارکت در تصمیم‌ها و اِعمال نظرات خود درون دولت نخواهند داشت، جز اینکه دوباره شماری از اعضای منتسب به اصلاحات اینجا و آنجا مشغول کار شوند و دوباره جامعه لب فرو ببندد تا دولت کارش را بکند. اینکه شما یک اشتباه مهلک را دوبار می‌کنید تقصیر زور زیاد حکومت نیست، تقصیر ندانم‌کاری خود شماست. از دیگر سو، می‌بینم امید بسته‌اند که برخی از هموطنان عزیز ترکمان به دلیل همذات‌پنداری و علاقۀ زبانی یا ولایتی به آقای پزشکیان رأی دهند. متر و معیاری ندارم که این عامل چقدر مؤثر است. اینکه هموطن عزیزی بخواهد به این دلایل به آقای پزشکیان رأی بدهد صاحب‌اختیار است و نظرش محترم ــ گرچه نظر مرا بخواهید، معیار قرار دادن چنین چیزهایی حرکت رو به جلو به شمار نمی‌آید؛ ترقی نیست؛ پسرفت است. اما اینکه اصلاح‌طلبان چشمشان را به روی این واقعیت بسته‌اند یا اینکه بسیار بدتر، به چنین احتمالی دل بسته‌اند، سراسر تناقض است. اصلاح‌طلبی یک پروژۀ ملی‌ــ‌اجتماعی است (البته وجه اجتماعی بودن آن به مراتب بیشتر است). یعنی یک بدنۀ اجتماعی نیرومند باید وجود داشته باشد که با اهداف مدنی یکسان پشت یک کادر همصدا و قوی باشد تا بتوان رَه به جایی برد. اینکه عزیز هموطنی به دلایل زبانی و ولایتی به آقای پزشکیان رأی بدهد ارتباطی با ایده‌های پروژۀ اصلاح‌طلبی ندارد. این یعنی اصلاح‌طلبان خیال می‌کنند می‌توانند با اسب دیگران به نبرد بروند. راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان ــ روزگاری که در اوج بودند، نه در دورانِ بلاتکلیف و بی‌بخار روحانی ــ خلاصه شده بود در تئوریِ «چانه‌زنی از بالا ــ فشار از پایین». وقتی بخش بزرگی از بدنۀ رأی‌دهنده به جناب پزشکیان تابع دغدغه‌هایی متفاوت از اصلاح‌طلبان رأی داده باشد، یعنی آرمان مشترکی وجود ندارد. چگونه ممکن است فردای انتخابات این بدنۀ مردمیِ ناهمگن به اصلاح‌طلبان در جهت تحقق ایده‌هایشان کمک کند وقتی اصلاً دغدغه‌ها مشترک نیست!؟ این یعنی «پایۀ راهبرد شما می‌لنگد». اگر این لنگی را نمی‌بینید که وای بر شما، اگر می‌بینید و به روی خود نمی‌آورید که وای بر همۀ ما! در دوران روحانی فشار از پایین وجود داشت و چانه‌زنی در بالا نبود، در این دوره نه فشار از پایین خواهد بود (فشار مورد نظر اصلاح‌طلبان... شاید فشارهای دیگری باشد که خدا می‌داند چیست) و نه چانه‌زنی در بالا! این نمایی از رویکرد نسنجیدۀ اصلاح‌طلبان است. اینک که پس از 27 سال با سواد سیاسی و تاریخی ناچیزی به عقب می‌نگرم این حرکات هیجانی و نسنجیده را در حرکات کلی آنها می‌بینم ــ گرچه هرگز منکر تلاش‌های صادقانۀ برخی از آنها و لطماتی که متحمل شده‌اند نیستم. اگر کسی در این برهه دغدغۀ اصلاح و بهبود وضع موجود را دارد، باید منتقد این سازوکار انتخاباتی باشد، باید بپرسد چه شد که این تأیید شد و آن نشد... داستان چیست، ما کجای کاریم و شما چه کاره‌اید؟ نه اینکه نسنجیده جفت پا بپرد در هر به زعم خودش روزنه‌ای. وقتی در روزنه گیر کردید و راهکاری نداشتید، یا سطح فهم جامعه را زیر سوال می‌برید یا با مظلوم‌نمایی از پاسخگویی می‌گریزید. اما چنان‌که گفتم این آخرین حرف من با شما و کلاً آخرین حرف من در این انتخابات است. @kafaeealirezaa
Show all...
👍 14👏 2
📝📝📝آخرِ ریاست‌نامه 🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو 📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو 🖊گفتندی: زمان‌هایی فرا‌رسیدندی که اصحاب قدرت به هر طرف که رفتندی جز بر وحشت‌شان نیفزودندی. یکی از این زمان‌ها زمان بی‌زمان بودندی. 🖊پرسیدندی: از چه روی این گفتندی که ‌گفتندی… ای حکیم؟ 🖊گفتندی: این زمان‌های بی‌زمان همان زمان‌های نازل‌شدن رخدادها از هیچ‌کجا و همه‌کجا هستندی، همان زمان‌هایی که حال و احوال مردم دفعتاً دگرگونه و باژگونه ‌گردیدندی و آن کردندی که در مخیلۀ هیچ ارباب قدرتی نگنجیدندی. این زمان‌ها از جنس و نوع آخرالزمان‌ها و اول‌الزمان‌ها بودندی: هم پایان و هم آغاز، هم مرگ و هم تولد. 🖊پرسیدندی: این شگفت چگونه ممکن شدندی، ای مها؟ 🖊گفتندی: هنگامی که ناگهان تمکین و انقیاد همچون دود به هوا رفتندی و جای خود را به تمرد آشکار دادندی. این لحظه همان لحظۀ گفتنِ ناگفتنی‌ها و کردنِ ناکردنی‌ها بودندی. نمایشنامۀ آنتیگونه سوفوکل را به یاد آورندی که چگونه آن لحظۀ گفتنِ امر ناگفتنی و کردنِ امر ناکردنی، تبدیل به لحظۀ شورش، طغیان، عصیان، ستیزش، کشمکش، جنبش و انقلاب شدندی. چگونه از آن لحظۀ سکوت و سکون دفعتاً موجی برخاستی و بنیادها برانداختندی. چگونه لحظۀ تحقیر و تصغیر دفعتاً به لحظۀ احساس رهایی، رضایت، غرور، شخصیت، کرامت انسانی، سرمستی، عزت نفس و شادی و لحظۀ سوژه‌شدگی تبدیل گردیدندی. این لحظه، همان لحظه‌ای بودندی که استانیسلاو بارانچاکِ شاعر آن را با احساس کسی مقایسه کردندی که سال‌ها سر در زیر آب داشتندی و اکنون سر از آب بیرون آوردندی و با حرص و ولع در جست‌وجوی هوا بودندی. این لحظه، لحظۀ حقیقت بودندی: لحظۀ اجرای معکوس حقیقت. 🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید mashghenow.com/?p=6067 @kafaeealirezaa
Show all...
آخرِ ریاست‌نامه - مشق نو

وب‌سایت «مشق نو» با گرایش اصلاح‌طلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشت‌ها، مقالات و گفت‌و‌گوهای خود، نگاهی نظری با جنبه‌های آموزشی را مدنظر قرار دهند.

👍 2
به نام خدا ازین پس اصلاح طلبان و از مردم رمیدن‌ها!! ✍علیرضا کفایی باد سوزان انتخابات زودهنگام وزیدن گرفت و طوفانی شد، می سوزاند و از این سوی به آن سوی می غلتاند، آنچنان می سوزاند که "هنگام غروب است و من سحر را دوست دارم" شعر است و شعار، آفتاب تغییر چنان سوزان و سوزنده شده است که انگار همه می خواهند در همان غروب بمانند. شکی نیست که تفاوت دارد چه کسی رئیس جمهور باشد، زیرا می تواند لااقل کمتر خون به دل مردم کند اما با این حاکمیت و نگهبابانش مشکل و مسئله اساسی و بنیادین همچنان باقی خواهد ماند. حاکمیت این بار تاس خود را با دست اصلاح طلبان ریخته تا در این بازی مشارکت را بالا برده و اعتراض ها فروکش کند، اصلاح طلبان و مشخصاً جبهه اصلاحات مسئله را خوب تشخیص نداده، نه همه ولی در بن بستی خود خواسته گرفتار شده اند، فراموش کرده اند که هیچ مسئله ای حل نشده، شورای نگهبان همان نظارت استصوابی را دارد، همان دیدگاه حاکم است، خط قرمزها؛ قرمزتر شده اند، همان مسیر پیشین طی می شود و هیچ اخلالی هم قرار نیست در مسیر پیش روی حاکمیت پیش آید. برنامه ریزی دقیقی که نخبگان سیاسی را هدف گرفته و آفرین دارد که در این صفحه شطرنجِ بی شاه!، رخِ ولایت می رانند و هر رئیس جمهوری آید چون فرزین به اشاره ای کژ می رود و چون بیدق کم تک است. اراده مردم را هم مدیریت می کنند، با فضای کاذب حق رای و صندوق رای و کاندیدای اختصاصی و می دانند که آخرالامر کارگزار و فرمانبردار بر می کشند تا قدرت مطلقه را تضمین کنند، شریک نمی خواهند، مطیع می خواهند..... و با این برنامه ریزی و قرار گرفتن جبهه اصلاحات در گوشه رینگ، از این پس ضربات سخت تری را وارد خواهند آورد، تا حالا پاسخگو نبودند و حالا مردم را به جان اصلاح طلبان می اندازند تا آنان هم بزنند. با این انتخابات که فقط می خواهند مردم را به پای صندوق رای بکشانند و صیانت! از آن هم بر عهده خودشان است؛ با هر نتیجه ای و در هر مرحله ای آسان از حمهوری اسلامی به امارت اسلامی بدون هزینه اضافی گذر می کنند و البته چهره و وجهه قابل قبولی از خود به داخل و خارج نشان می دهند. از این پس اصلاح طلبان با مردم روبرویند، چه رمیدن هایی و چه فرارهایی و چه توجیهاتی و چه تجزیه و فروپاشی از درون را شاهد خواهیم بود...... ازین پس اصلاح طلبان و از مردم رمیدن‌ها!! @kafaeealirezaa
Show all...
👍 12
▫️خانه‌ای که خواب آرام ندارد ✍محمود مقدسی امروز ایرانم درد می‌کرد، از صبح، شاید هم از دیشب، وقتی کسی از من پرسید: "چرا نمی‌روی؟ به چه امیدی مانده‌ای؟" گفتم: "ماندن یا رفتن مسئله‌ام نیست. مسئله‌ام آزادانه رفتن یا عامدانه ماندن است. مسئله‌ام این است که کجا می‌توانم توی روی خودم بایستم و بگویم من این تصمیم را گرفتم و بهایش را هم می‌پردازم. مسئله‌ام زنده ماندن است، چه جسمی و چه روانی. مسئله‌ام زندگی کردن است و معنایی برای آن ساختن. از خودم می‌پرسم: کجا زنده‌ترم؟ همانجا را انتخاب می‌کنم". کاش هزینه فهمیدن پاسخِ این سوال اینقدر زیاد نبود. کاش می‌شد آزادانه از ایران رفت، آزادانه در جای دیگری زندگی کرد و اگر خواستی، آزادانه و بی‌دریغ برگشت. اما خانه، جای دشواری برای ماندن یا رفتن شده است. بروی، دلبستگی‌هایت بدجوری جا می‌مانند چون نه رفتنت چندان آزادانه‌ است و نه بازگشتنت (اگر بخواهی). بمانی‌ هم، جانت همه‌اش صرفِ تقلای امید ساختن می‌شود و بُهت‌های پیاپی را هضم کردن. خانه جای سختی شده است. سرت را که می‌گذاری از خواب می‌پری. @kafaeealirezaa
Show all...
6
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.