- شخصی
331Subscribers
+124 hours
+17 days
+330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
کودک درونِ من، پیر نیست. خیلی وقته که مُرده و جسد پوسیدهش هم سهم مورچه و عنکبوتا شده.
👍 3👎 2
برای چیزی خودتو به خطر بنداز، که بهت احساس امنیت میده. بخاطر چیزی که بودنش برات ضرره و خطر، امنیت و آرامش خودتو بهم نزن. احمق نباش. آدما مهمن. ولی تو، مهمتری.
❤ 2👍 1
" همه چیز را رها کن، جز دلی که برای خوشحال کردنت دست به هر کاری میزند."
👍 1❤ 1
امشبو دیر میای و من، اونقدر درگیر ترس از هیچوقت نیومدنتم، که یادم میره بابت دیر اومدنت ازت عصبانی بشم.
👍 1❤ 1
انسانِ شادی نیستم. غمگین هم نیستم. در اکثرِ مواقع به چیزی غیر از خودم احساسِ تعلق ندارم و به واسطهی چیزی که دیگران با آن میمیرند، زندگی میکنم.
👍 2
یه سری اتفاقا نباید بیفته. یه سری جاها نباید بری. یه سری کارا رو نباید انجام بدی ولی وقتی اتفاق افتاد، وقتی چیزی رو دیدی که نباید، حرفی رو زدی که نباید، طوری زندگی کردی که نباید، دیگه اونموقع برای همه چیز دیره عزیزم. دیگه اون موقع ماهیای که از آب میگیری تازه نیست. خیلی وقته مرده و بوی تعفنش کل آبو برداشته. دیگه مسیری برای برگشتن وجود نداره. تمام مسیر، خرابه و ویرانهی تصمیمات زشت تو تقدیرِ زشتترِ توعه. دیگه برگشتن فقط یه تسلیم احمقانه و مضحکانهست. دیگه تنها چیزی که لایق مسیر پر از تاریکی و سیاه توعه یه پایانِ تاریکتر و سیاهتره.
👍 1
توی قلبم نگهت میدارم... یه جای امن و دنج برات درست میکنم. که نه تاریک باشه نه نمناک و نه مبهم. قشنگ باشه، سرسبز و قشنگ و دنج. دنج، همونطور که تو دوست داری. قول میدم نذارم خونا با رفت و آمدشون اذیتت کنن، میذارمت یجایی اون وسط، جایی بین دهلیز و بطن. لا به لای اون سلولای ماهیچهای گرم و زنده. نگهت میدارم، برخلاف زندگی عادی. خوب ازت مراقبت میکنم، مثل زندگی عادی. قول میدم.
👍 3❤ 2