دلم می خواد همون ۴ ۵ تا رفیقمو بردارم باهم بریم دریا و جنگل. پاشیم بریم خیابونارو قدم بزنیم.
بریم دربند. بریم لب کوه داد بزنیم بریم. کویر چادر بزنیم، شب کنار آتیش برقصیم. باهم مست کنیم سیگار بکشیم. باهم کتاب بخونیم باهم آشپزی کنیم. باهم خرید کنیم باهم بریم کافه هات چاکلت بخوریم. باهم پاستا بخوریم. بریم بشینیم کنار جوب کیک و نوشابه بخوریم. باهم سختی بکشیم باهم رشد کنیم. دلم میخواد با همون ۴ ۵ تا رفیق زندگی کنیم. دیگه هیچ آدمی رو نبینم حتی عابر غریبه ایی که از جلوم رد میشه.