cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

✞✞ خاطرات یـک خونـ آشام ✞KH✞

این رمان توضیح داستان زندگی پر پیج و خم و عجیب و ماجرایی کامران و هومن هست 😍😍

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
274
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بچه ها بریم‌برای ادامه داستان ؟؟Anonymous voting
  • بریم😎😎
  • نوچ🌚🌚
0 votes
بچه ها بریم‌برای ادامه داستان ؟؟Anonymous voting
  • بریم😎😎
  • نوچ🌚🌚
0 votes
میسن: سلام هومن هومن : سلام میسن میسن : انتظار نداشتم اینجا ببینمت یا هیچ جای دیگه هومن : اره به حادثه کوچک برام اتفاق افتاد ولی الان خوبم میسن : با کلانتر فوربز چی کار کردین ؟ هومن : اونم حالش خوبه ولی الان به بعد کار های کثیفتو خودت باید انجام بدی .... میسن : مسئله نیست مینا : آی میسن : ببخشید هومن : چیزی شده حالت خوبه ؟ مینا : همین که لمسش کردم به چیزی دیدم هومن :منظورت چیه ؟ مثل یک الهام ؟ مینا : پری رو دیدم هومن : دری رو دیدی مینا : داشت میبوسیدش هومن : نه مینا پری هیچ وقت همچنین کاری نمیکنه تو الینا رو ندیدی تو کاترین رو دیدی پری : کامران اینجا چیکار می‌کنی؟ کامران : دنبال داداش کوچیکم میگردم حرف برادر شد میشه به برادرت بگی اینقدر دنبال من نیاد ؟ چه خبر شده ؟ کامران : از این کاسه داغتر از اش بپرس پری : هوتن اون مجبورت میکنه چیکار کنی؟ هوتن : اون منو مجبور به کاری نمیکنه من و کامران پری:نه.اصلا نه نه نه نه پری :کامران و تو بی وجود نداره فقط کامران و کسی که ازش سو استفاده میکنه وجود داره در ضمن اون ادما اخر کار می میرن قضیه هر چی هست هوتن ازت می‌خوام که پاتو از این ماجرا بکشی بیرون هوتن : اصلا برام مهم نیست که تو چی میخوای پری به خاطر توئه که من الان توی این وضعیت درگیر شدم پس شرمنده تو نمیتونی به من بگی چیکار کنم هومن : کاترین با میسن لاک وود هست؟ کامران : اصلا بهش توجه نکردیم درست بعد از این که کاترین وارد شهر شده میسن هم اومد هومن : کاملا باهم جور در میان هومن : می‌دونم ، ولی میسن لاک وود؟؟ کامران : گرگینه بودنش به کنار. اون توی شهر نفوذ داره داره ازش سو استفاده میکنه. همینطوره هومن : ولی برای چه کاری؟ کامران : میسن لاک وود دنبال یه سنگ ماه میگرده که به قول معروف می‌تونه نفرین ماه کامل گرگینه ها رو بشکنه شاید کاترین هم همینو میخواد هومن : واسه چی؟ کامران : خب نظری ندارم هومن : زیبایی کاترین در همینه همیشه به اون چیزی که میخواد میرسه خب چه جوری باید این سنگ ماه رو پیدا کنیم کامران : هوتن از تالیر میگرتش هومن : چرا هوتن رو قاطی ماجرا کردی؟ کامران : اون داره نقش ایندیانا جونز رو بازی میکنه خودش خودشو قاطی کرده
Show all...
💫💫💫پارت پنجاه و یک💫💫💫
Show all...
کامران : ونسا عجب دافی بود ریک : اره ونسا اره حالا اون نفرین از تک که در موردش برامون گفت رو هم یادته ؟ کامران : خورشید و ماه هوتن : نفرین ازتک ، ایول ریک : اره اینطور میگن که خون اشام ها و گرگینه ها... قبلاً ازادانه همه جا پرسه می‌زند تا اینکه یه جادوگر ..... اونا رو نفرین می‌کنه تا قدرتشون محدود کنه ....... از اون موقع به بعد گرگینه فقط میتونن توی ماه کامل ..... ازاد باشن و خون اشام ها هم بوسیله خورشید .... ضعیف میشن کامران : سنگ ماه دست کیه ؟ هوتن :تالیر کامران : البته بیشترشون بر اساس افسانه هست ریک : ... بخش گرگینه ای نفرین بوسیله سنگ ماه .... مهر و موم شده هوتن : منظورت چیه که مهر و موم شده؟ ریک : یه چیز جادوییه .... هر چیزی که نفرین رو مهر و موم بکنه کامران : معمولا کلیدی برای از بین بردن نفرینه ... ریک : شاید میسن لاک وود اعتقاد داره که میتونه با استفاده از سنگ ماه. نفرین رو از بین ببره کامران : اگه بخوایم به یه کتاب افسانه ای . فوق طبیعی جادویی اعتقاد پیدا کنیم خیلی احمقیم ریک : الان سنگ دست کیه؟ هوتن : تالیر کامران : میتونی ازش بگیری هوتن : اره کامران : ببین حالا زندگیت هدف داره هوتن : پس توهم بهش اعتقاد داری ؟ کامران : خب این همون کتابیه که میگه گاز گرگینه ها می‌تونه خون اشام ها رو بکشه نادیده گرفتنش باعث میشه . احمق تر جلوه کنم بریم . هوتن : باشه مینا :باورم نمیشه پری:خیلی زیاده ، می‌دونم کاترین داشت هر کاری که میتونست میکرد تا من و هومن رو از هم جدا کنه .... فاطمه هم وسط ما گیر افتاده بود مینا : بخاطر این نمیگم که تو و هومن . تظاهر به دعوا کردن میکنین به خاطر این میگم که من اصلا نمی دونستم شما ها دارین باهم دعوا می کنین پری : معذرت می‌خوام نمیخوام چیزی رو از تو مخفی کنم ولی تو به وضوح گفتی که نسبت به خون اشام ها چه دیدگاهی داری مینا : به خاطر همین غریبه شدم پری : نه ، نه مینا معلومه که نه مینا : من می‌دونم که چه جایگاهی دارم پری ولی جایگاه ما چیه؟ پری : تو بهترین دوست منی ، مینا نمیخوام دیوونگی های فاطمه . کار رو به اینجا برسونه ولی اون به تو هم احتیاج داره مینا : هنوز من . نه فقط اون یه خون اشام. نمیتونم فکر کنم باید برگردیم
Show all...
💫💫💫پارت پنجاه💫💫💫
Show all...
الی:برای یه دلیل خوب . بعلاوه من همیشه عاشق مراسم رقص بالماسکه بودم همسر شهردار : ریچارد (شهردار)هم همینطور بود مهمونی مورد علاقه اش بود هوتن : صبر کن ،صبر کن، تایلر . پسر همسر شهردار: مراقب اونا باشید ماله قرن نوزدهمه ببخشید تالیر تالیر : مامان حواسمون بود الی : هومن هی هومن هومن : سلام الی : من امشب شام درست میکنم ریک میاد اونجا شما هم باید بیاین هومن : می‌دونی منو و الینا یه جورایی می‌خوایم یه مدت از هم دور باشیم الی : جدا هومن : اره الی : اخه امروز صبح اینطور به نظر نمی‌رسید من خوابم سبکه 😉😆 می‌دونی چیه ؟ من هیچی نشنیدم هومن : 😝😝 پری : اومدی مینا : اره پری : فاطمه نمیاد بهت که گفته بودم مینا : فقط خواستم مطمئن بشم پری : می‌دونی بالاخره باید باهاش حرف بزنی مینا : میشه اینقدر ضایع نباشی من طرف اونو داری؟ پری : من طرف کسی نیستم مینا مینا : بی خیال از وقتی که فاطمه خون اشام شده ما به ندرت همدیگر رو میبینیم از دست دادن فاطمه به اندازه کافی بد بود . فکر نمی‌کردم تو رو هم از دست بدم پری : دنبالم بیا مینا : کجا؟ پری : اینجا نمیشه . یه جای ساکت باید باهم حرف بزنیم فاطمه: غذات رو نخوردی خبر خوب دکتر کامران گفته گل شاه پسند تقریبا از بدنت خارج شده پس با یه شانس خوب کاملا از ذهنت پاک میشه و امشب میتونی تو اتاق خودت بخوابی تو هم واقعا میخوای جوری تظاهر کنی که انگار من وجود ندارم ؟ کلانتر :(مادر فاطمه ) بله پس خواهش میکنم برو فاطمه : مثل همیشه برات مهم نیست فهمیدم مثل قبل از اینکه خون اشام بشم انگار نه انگار که مردم کلانتر : تو واقعا مردی ؟؟ تو واقعا مردی ؟؟ فاطمه : هم اره هم نه کلانتر : چطور ممکنه ؟ کامران : ریک ؟(معلم تاریخ ) ریک:اینجا چیکار می‌کنی هوتن:به کامران کمک میکنم من بودم که قضیه سنگ ماه رو فهمیدم ریک : پری میدونه که اینجایی؟؟ هوتن :نه خیر ریک :چی پیدا کردین کامران :این تحقیقات ایزابل در دو ک ه ریک : دستیارش اینو برام فرستاده
Show all...
💫💫💫پارت چهل و نهم💫💫💫
Show all...
پری : صبح بود وقتی چشمام رو باز کردم دیدم کنار هومن خوابم برده همینجوری داشتم نگاش میکردم که هومن :زل زدی پری : خیره شدم هومن :وحشتناکه پری : رمانتیکه هومن : همون لحظه از روی خباثت بالش رو گذاشتم روی صورتم پری: زود بلند شدم و بالش رو از روی صورتش جدا کردم هومن : همون لحظه یه بوس کوچولو از لپش کردم پری: نه این کار بدیه هومن : یه بوس دیگه پری : اگه کاترین بفهمه چی؟؟ هومن : کدوم کاترین ؟ پری:وا😆 هومن : من رفتم دوش بگیرم پری : منم دیرم شده باید برم دکور خیریه لاک وود ها رو درس کنم هومن : پیشنهاد اینکه بریم خونه شون چطوره ؟ پری : میترسم اگه کاترین بفهمه داریم براش فیلم بازی میکنم با سوزن انگشتم رو زخمی کردم هومن : درد داشت پری : اگه هر روز یکم خون بخوری قوی میشی نه ؟ هومن : این جریان ها میگذره کاترین : کی سنگ ماه رو میدی؟ میسن : هر وقت تو بگی کاترین :فردا شب می‌خوام میسن :بعد اون چی میشه ؟ کاترین : همه چیز تموم میشه و به خوبی و خوشی زندگی میکنیم میسن : قول میدی ؟ کاترین : بهم اطمینان نداری؟ میسن : به هیچ کس ندارم کاترین : برو گم شو پری : دوستت دارم هومن کاترین : میدونی دوستت دارم میسن میسن : منم دوستت دارم هوتن : باید باهات حرف بزنم کامران برو بچه سر صبحی چرا اومدی اینجا برو من باهات حرفی ندارم هوتن : تایلر لاک وود باید یه نفر رو بکشه تا نفرینش فعال بشه هنوز گرگینه نشده کامران : چه باحال کافی نیست هوتن : ولی میسن لاک وود یه گرگینه است و داره دنبال یه سنگ ماه میگرده یه چیز خاص که به افسانه گرگینه ها مربوط میشه به خاطر همین که اومده اینجا کامران : سنگ ماه؟ هوتن : من می‌دونم اون کجاست کامران : اون وقت چرا اینا رو داری به من میگی ؟ هوتن : باید دلیل بیارم ؟ ببین ، من فقط می‌خوام کمک کنم ، باشه ؟ کامران : خواهرت درباره این کشف کوچولو بهت چی گفته ؟ تو که بهش نگفتی ؟ گفتی ؟ هوتن : پری اصلا دوست نداره که من توی این ماجرا ها وارد بشم کامران : و تو هم یه گیلبرتی و نمی تونی به خودت کمکی بکین جستجو تو برای دلیل زندگی . همونقدر که غم انگیزه ، مشخص هم هست هوتن: میزاری بیام تو یا نه؟ کامران : بیا .... الی ممنون که کمک کردی همسر شهردار : داوطلب ها رو جمع کنیم الی : خواهش میکنم
Show all...
💫💫💫پارت چهل و نهم💫💫💫
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.