بــغــضِ قــلــم
عمریست قلبِ حوصلهام تیر میکشد... ارتباط با شاعر: @mojtaba_khoshzaban
Show more1 023
Subscribers
No data24 hours
-167 days
-5030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
کنارم نیستی بی تو، قرارم رفته انگاری
فروغ و روشنی از روزگارم رفته انگاری
شبم،،، تاریک وسردم،التهابِبغضِجانسوزم
نـگـاهِ مـاه از شبهـای تـارم رفته انگاری
سکوتی سرد جایِ تو، برایم نغمه میخواند
صدا از سازِ چنگ وعود وتارم رفته انگاری
چنان سردم جدا از شانه و از فصل آغوشت
که از تقویمِ دل، فصلِ بـهـارم رفته انگاری
درخـتـم، آه اما در دلم پایـیـز جا مـانـده
تنمخشکیدهاز غم، برگو بارم رفته انگاری
صدای نغمهای از شـاخـههایم بر نمیخیزد
سرودِ چلچله از شـاخسـارم رفته انـگـاری
کلاسِ درس،عشقت بود ومن طفلیدبستانی
ولـی بـی چشمِ تـو، آمـوزگـارم رفته انگاری
به امّـیـدِ شـکارت بـوسـه بر دامم زدم امّا
خودم در دام افتادم، شکارم رفته انگاری
✍#مجتبی_خوش_زبان
🎙#بانو_انشایی
دعوتید به:
@boghzhaye_ghalamam
attach 📎
من در این رهگذر عمر گران
با دلی سر خوش و مست
گرهها خواهم زد
غنچهها را به بهار
ابر را با باران
موج را با ساحل
برکه را با مهتاب
رود را با دریا
قاصدک را با باد
زندگی را به امید
و دلم را به همین لحظهی عمر....
#مجتبی_خوش_زبان
#گیلان_زیبای_من
attach 📎
در رفتنِ جان از بدن
گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن
دیدم،،،، که جاااااانم میرود😭
#سعدی
نفسهایم،،، لبم، چشمم، نگاهم،،،آه،،،آغوشم
تو را در دستهایم،،،هر چه بادا باد میخواهد
#مجتبی_خوش_زبان
به لطف دردهای بی امانم
نفس در سینهام جان میسپارد
درون شعرهایم بغض تلخی
گلوی واژهها را می فشارد
تپشهای دلم کند است بی تو
سکوتی سرد دل را مینوازد
مثال جوشش آتش فشانها
غمی در کوهِ قلبم می گُدازد
چنان تاریکو سردو بیفروغم
که انگار از دلم مهتاب رفته
شبم را تا سحر جان میسپارم
از آغوشِِ دو چشمم خواب رفته
مثالِ ماهیِ افسرده حالم
که لب بـر بـوسـهی قـلاب داده
و یا آن باغبانی که به اشکش
گل خشکیدهاش را آب داده
تو ای زیباتر از تصنیف باران
بیا و ریشه کن در تار و پودم
مـرا تکـرار کـن در خـاطراتت
که من رو سویِ یادتدلگشودم
بیا ای بهتر از خورشید و مهتاب
طلوع روشن فردای من باش
سکوت و بغض را بیرون کن از دل
صدای عشق بر لبهای من باش
نگاهت را به چشمانم بلغزان
که با لمس نگاهت جان بگیرم
بـیـا تـا بـا اذانِ در صـدایـت
به روی واژههـا قـرآن بگیرن
#مجتبی_خوش_زبان
وقتیکه عشق جانبه جهانمنمیدهد
بغضم توان به آه و فغانم نمیدهد
وقتیکه سرنوشتِ غمانگیز و تلخِ من
در کویِ وصل، راه نشانم نمیدهد
وقتی به غیرِ واژه نباشد پناهِ من
باران اشک و گریه امانم نمیدهد
وقتی شرابخانهی لبخند و زندگی
پیمانهای به جامِ لبانم نمیدهد
یک لحظه بیتو ماندنو تنها نشستنم
نایِ تپش به هر ضربانم نمیدهد
وقتی بهارِ خندهی لبهایِ مستِ تو
دستی به گونههایِ خزانم نمیدهد
جریانِحسرت و غمو دلواپسیو بغض
خونی جدید، بر شریانم نمیدهد
اینعشقِپاکِ در دلُدر جاننشستههم
غیر از عطش به جامِ لبانم نمیدهد
#مجتبی_خوش_زبان
نشد به ظلمتِ شب ماهتاب من باشی
طلوعِ صبحِ من و آفتاب من باشی
سوال کرده دلم سرنوشت یعنی چه؟
نشد نفس برسانی، جواب من باشی
تـو آن گناه بزرگی کـه مرتکب شـدهام
نشد به عشق، دلیلِ ثواب من باشی
نشد که با نفست،بوسهات،لبت،چشمت
طلوع "فجر" به "لیلُ العذاب" من باشی
نشد بیایی و بر واژههام سر بزنی
وَ شاه بیتِ غزل در کتابِ من باشی
سکوت کرده دلم بغض را، تو را غم را
نشد ترانـهی چنگ و رَباب من باشی
نشد که در دل این شعرهای نم زدهام
کلامِ آخر و فصل الخطابِ من باشی
#مجتبی_خوش_زبان
بیا کـه بی تو سـرم بهرِ گریه شانه ندارد
بـرایِ حـادثـهیِ عـشـق، دل، بهانه ندارد
نگیر، از شبِ من ماهتاب روشن چشمت
چـرا کـه بی تو شبم ماه و آشیانه ندارد
بهدستِ معجزِچشمت،مرا بخوانوبخوابان
دلـم بـدون تـو آواره اَست، خـانـه نـدارد
غزل بریز بهدل،،جان ببخش واژهیِ منرا
که بیتو شاعرِ شب، شعر عاشقانه ندارد
بیا و سبز شو در من، که بی بهارِ نگاهت
درختِخشکِخزان است دل،جوانه ندارد
قدم بزن به دلم، تا تو را به جان بسُرایم
کـه بی تـو دفتر قلبـم، غزل ترانه ندارد
#مجتبی_خوش_زبان
تویی زیبایی شعرم
تویی تو آرزوی من
تویی تووی نفستنگی
هوای توو گلوی من
تمومِ واژههام با تو
میرقصن روی خودکارم
نباشی شعر میمیره
منم هر لحظه میبارم
شرابی که روو لبهاته
منو دیوونهتر کرده
نبودِ تو کنارِ من
روو شعرامم اثر کرده
نباشی سرد و تاریکم
شبامم بی سرانجامه
با اینکه پیش من نیستی
ولی یادِ تو باهامه..
#مجتبی_خوش_زبان
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.