سَـبز

نمیدانم چرا بلاکم کردی ولی یه دو سال دیگه.

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ کی اپلای میکنی

من چطوری مستقل شدم؟ اصلا از کجا شروع کردم؟ https://youtu.be/C2klss75T_U

یادم نبود بچه‌ها، من اولین ویدیو چنل یوتیوبمو اونروز اپلود کردم بالاخره. حالا لینکشو میذارم اینجا هم براتون❤️

برم ایزل عزیزمو ببینم

من چرا اسکارلت اوهارا نیستم؟

امروز برای من مثل اپیزود آخر یه سریال بود. یعنی این اپیزود از دیشب شروع شد. شخص اول داستان یه شب سخت رو با گریه گذروند، صبح بیدار شد و رفت بیرون دنبال کارهاش و بعد برگشت و دونه دونه وسیله‌هاشو جمع کرد، دوستشو بغل کرد و رفت و تموم. این چند ماه جدا از تجربه دانشگاه رفتن، فرصتی بهم داد تا چیزهای جدیدی رو تجربه کنم. مثل زندگی تو یه اتاق اشتراکی با چند نفری که شاید هیچ وجه تشابهی هم باهم نداشتیم. یا مثل احساس ترس در عین استقلال. یا حس دیدن یه آشنا بین اونهمه غریبه و به آغوش کشیدن اون حس شیرین. مثل خروج از محدوده امنم و آشنایی با افراد جدید و شروع دوستی‌های نو. یا تجربه شکست، وقتی دور از اتاقتی و مجبوری قوی باشی. و …. همه این چیزها بود و شد و درنهایت باعث شد این شهر، شهری که اوایل حس خوبی بهش نداشتم، بشه خونه دومم و قسمتی از قلبم اینجا بمونه. اگر بخوام رو راست باشم دلم برای خیلی چیزا تنگ میشه و امروز که دارم میرم میدونم که دلم میخواد اینجا یه خونه داشته باشم، یه خونه برای خود خودم و میدونم که قراره رویای این خونه مدتها توی ذهن و قلبم باشه تا بهش برسم. از این شهر ممنونم، برای اینکه باهام مهربون بود و باعث شد ترسم بریزه. برای اینکه دوستی‌های جدید و تجربه‌های خوبی بهم داد و در آخر ممنونم که انقدر بزرگ بود که جا برای تموم خنده‌ها و گریه‌های من داشت♥️. . #یاسمینگرافی

من تورو برای عمر باقی مانده‌ام میخواستم، برای شب‌هایم،برای آغوش‌م، برای خانه‌ام. اما اکنون من‌و شب ها و آغوش‌م و خانه‌ام همگی دلتنگیم.