YinYang Life

روز سیزدهم #اشو 🕉انعطاف پذیری خشک شما به نسبت انعطاف پذیریتان ، جوان هستید . به کودکان نگاه کنید که چقدر نرم ، لطیف و انعطاف پذیرند . با افزایش سن ، همه چیز سخت و غیرقابل انعطاف میشود . میتوانید تا لحظه مرگ جوان بمانید ؛ به شرطی که انعطاف پذیر باشید . وقتی شاد هستید ، منبسط میشوید . وقتی می ترسید ، منقبض می گردید و در پوسته ی خود پنهان میشوید . زیرا تصور می کنید اگر از پوسته ی خود بیرون روید ، شاید خطری در کمین باشد . به شیوه های مختلف منقبض می شوید ؛ در عشق ، روابط ، مدیتیشن و در هر چیز . اک پشت می شوید و در لاک خود فرو می روید . اگر پیوسته بترسید ، درست مثل اکثر مردم ، قابلیت بروز انرژیتان از دست می رود ؛ به برکه ای راکد تبدیل می شوید و دیگر جاری نیستید . دیگر یک رود نیستید . به این ترتیب ، هر روز بیشتر احساس می کنید که مرده اید . ترس یک فایده ی طبیعی دارد . وقتی خانه آتش می گیرد ، باید فرار کنید . نباید بدون ترس آنجا بایستید ؛ زیرا در آن صورت یک احمق خواهید بود . باید توانایی انقباض و عقب نشینی هم داشت ؛ زیرا لحظاتی پیش می آید که دیگر نباید جاری بود . باید بتوانید بیرون بروید ، به درون آیید ، دوباره بیرون روید و دوباره به درون آیید . این انعطاف است : انبساط ، انقباض ، انبساط ، انقباض ؛ درست مثل تنفس . کسانی که وحشتزده هستند ، عمیق نفس نمی کشند و سینه شان فرو رفته است . بکوشید راههای به جریان انداختن انرژیتان را پیدا کنید . گاهی حتی خشم خوب است ؛ حداقل انرژی شما را به جریان می اندازد . اگر لازم باشد بین خشم و ترس یکی را انتخاب کنید ، خشم را انتخاب کنید ، اما افراط نکنید . انبساط خوب است ، اما نباید به آن معتاد شوید . موضوع اصلی ، به یاد آوردن انعطاف است : قابلیت حرکت از یک نهایت به نهایتی دیگر . @yinyang_star @yinyang_life

روز یازدهم #اشو 🕉واکنش زنجیره ای همه چیز باهم اتفاق می افتد . وقتی احساس گناه کمتری دارید ، شادتر می شوید . وقتی شادتر هستید ، پریشان نیستید و از هماهنگی و انسجام بیشتری برخوردارید . وقتی منسجم تر و هماهنگ تر هستید ، ناگهان حس می کنید لطافت خاصی شما را احاطه کرده است . این حالات و احساسات ، همگی واکنش هایی زنجیره وارند که یکی به دیگری منتهی می شود و به این ترتیب منتشر می شوند . کل بشریت ، آکنده از احساس گناه است . قرن ها شرطی سازی و امر و نهی ، او را گرانبار کرده است . این فقط به حرف محدود نمی شود . مردم را وادار به اطاعت کرده اند و به آنها القا کرده اند که اگر از این امر و نهی ها مورد پسند جامعه باشد ، اطاعت نکنند ، گناهکار و مقصر خواهند بود . اگر مردم کاری کنند که مورد پسند جامعه باشد ، در آن صورت ، دیگر نیازی نخواهد بود که احساس گناه کنند در حالی که هیچ کس به خود فرد و احساس وی اهمیت نمی دهد . به سوی فضای روشن و تازه ای بروید . @yinyang_star @yinyang_life

روز دهم #اشو 🕉تنها وظیفه تنها وظیفهی هر کس آن است که همیشه شاد باشد . شاد بودن را آیین خود سازید . اگر شاد نیستید ، باید خطایی در کار باشد . در نتیجه ، تغییری بزرگ لازم است . بگذارید شادی تصمیم گیرنده باشد . من شادی طلبم و به عقیده ی من شادی ، تنها معیار انسان است . شادی نشانه ی آن است که همه چیز به خوبی پیش می رود . ناشادی و غم ، نشان می دهند که همه چیز در مسیری اشتباه قرار دارد و جایی تغییری بزرگ لازم است . @yinyang_star @yinyang_life

روز دهم #اشو 🕉ذهن منتقد نمی گویم انتقاد همیشه مضر است . اگر روی یک پروژه ی علمی کار می کنید ، انتقاد مضر نیست ، بلکه تنها راه انجام کار است . وقتی روی یک پروژه ی علمی کار می کنید ، داشتن ذهنی منتقد لازم است ، اما وقتی می کوشید به درون و باطن خود برسید ، ذهن انتقادگر به یک مانع تبدیل می شود . در برخورد با دنیای عینی ، داشتن ذهن منتقد اشکالی ندارد ؛ زیرا بدون چنین ذهنی ، علم وجود نخواهد داشت ، دین وجود نخواهد داشت . این موضوع را باید درک کرد . وقتی کسی با واقعیت موجود کار کند ، باید توانایی استفاده از آن را هم داشته باشد ، اما وقتی کسی با ذهنیت سروکار دارد ، باید قادر باشد آن را کنار بگذارد . باید از آن به عنوان وسیله استفاده کرد . نباید به باورهای ثابت تبدیل شود . باید اختیار داشته باشید از آن استفاده کنید یا نکنید . با داشتن ذهنی منتقد ، امکان رفتن به دنیای درون وجود ندارد . تردید یک مانع است ؛ درست همانطور که اعتماد و توکل در علم ، مانع محسوب می شود . کسی که اهل اعتماد و توکل است ، نمی تواند در راه علم پیشرفت چندانی داشته باشد ، به همین دلیل است که در دورانی که دین در دنیا غالب بود ، غیر علمی باقی ماند . تضاد و اختلاف میان کلیسا و علم تصادفی نبود ، بلکه ریشه ای بود ، در واقع ، میان دین و علم اختلافی وجود ندارد . این تفاوت به دو قلمرو مختلف بودن ، یعنی عینیت و ذهنیت مربوط می شود ؛ کارکرد آنها متفاوت است . @yinyang_star @yinyang_life

روز نهم #اشو 🕉سارقین واقعی از هیچ چیز نباید ترسید ؛ زیرا چیزی نداریم که از دست بدهیم . هرچه را که بتوان از شما ربود ، فاقد ارزش است . پس چرا باید ترسید ؟ چرا مظنون شد و شک کرد ؟ سارقین واقعی اینها هستند : تردید ، ظن ، ترس . آنها امکان شاد بودن را نابود می کنند . پس تا وقتی که در زمین هستیم ، زمین را گرامی بداریم . تا جایی که این لحظه باقی میماند ، عمیقا از آن لذت ببرید . برای ترس است که خیلی چیزها را دست می دهیم . به سبب ترس نمی توانیم عشق بورزیم . حتی اگر عشق بورزیم ، عشقمان نیمه جان است ؛ تا حد معینی است ، نه فراتر از آن . همیشه به نقطه ای می رسیم که می ترسیم فراتر از آن برویم . پس همانجا میمانیم . در دوستیها نمی توانیم عمیق شویم ؛ زیرا می ترسیم . به خاطر ترس نمی توانیم عمیق دعا کنیم . آگاه باشید ، اما محتاط نباشید . تفاوت این دو بسیار ظریف است . آگاهی ریشه در ترس ندارد . احتیاط در ترس ریشه دارد . شخص محتاط میشود تا اشتباه نکند ، اما نمی تواند خیلی دور شود . ترس به اواجازه نخواهد داد تا شیوه های تازهی زندگی ، مجراهای جدید برای بروز انرژی خود ، مسیرهای تازه و سرزمینهای نو را کاوش کند . او همیشه یک راه را دوباره و دوباره خواهد پیمود و جلو و عقب خواهد رفت ، مثل یک قطار باری ! @yinyang_star @yinyang_life

روز هفتم #اشو 🕉قضاوت نکردن همین که قضاوت کنید ، جدایی به وجود می آید . شاید گرم گفت و گو با دوستی باشید و ناگهان احساس کنید که باید ساکت باشید . می خواهید درست در وسط جمله ی خود سکوت کنید و جمله ی خود را کامل نکنید . در حالی که به نظرتان می رسد این کار برخلاف ادب است . حال قضاوت به میان می آید . از این که دیگران در مورد شما چه فکری خواهند کرد ، خجالت زده می شوید . اگر ناگهان ساکت شوید ، شما را درک نخواهند کرد . پس باید به نوعی و هر طور که شده است ، جمله تان را کامل کنید . تظاهر می کنید علاقه مند هستید ، اما عاقبت فرار می کنید . این کار خیلی پرخرج است . در حالی که واقعاً لازم نیست آن را انجام دهید . فقط بگویید که دیگر میل به گفت و گو ندارید . می توانید معذرت بخواهید و ساکت شوید . شاید چند روز مشکل باشد ، اما مردم اندک اندک متوجه خواهند شد . با ساکت شدن ، خودتان را محاکمه نکنید . کل وجودتان می خواهد ساکت باشد . پس خواستتان را دنبال کنید . در تمامیت وجودتان سایه ای شوید و هر جا که می روید ، دنبالش کنید ؛ زیرا هدف دیگری وجود ندارد . سپس احساس می کنید که آسایش عمیقی شما را احاطه کرده است . @yinyang_star @yinyang_life

روز هفتم #اشو 🕉خنده چرا برای خندیدن ، منتظر دلیل شویم ؟ زندگی چنان که هست ، دلیلی در عین حال بسیار زیبا و شگفت انگیز ، زندگی ترکیبی از همه چیز کافی برای خندیدن است . زندگی ترکیبی از همه چیز است . طنز کیهانی خوبی است . خندیدن ساده ترین کار در دنیاست ، به شرطی که به آن مجال دهید . خندیدن خیلی دشوار شده است . مردم به ندرت می خندند و حتی وقتی می خندند ، خنده شان حقیقی نیست . مردم می خندند ؛ گویی به دیگران منت می گزارند و وظیفه ی خاصی را به انجام می رسانند . نباید بخندید تا شخص دیگری را شاد کنید ؛ زیرا اگر خودتان خوشحال نباشید ، نمی توانید هیچ کس دیگر را شاد کنید . باید به خودی خود و به خاطر خود بخندید ؛ بی آن که منتظر دلیلی برای خندیدن باشید . اگر درون هر چیز را ببینید ، دیگر قادر نخواهید بود خنده را متوقف کنید . همه چیز برای خندیدن مهیاست . چیزی کم نیست ، اما ما اجازه نمی دهیم ، ما خسیس هستیم . در مورد خنده ، عشق و زندگی خساست به خرج می دهیم . وقتی بدانید میتوان خساست را کنار گذاشت ، وارد بعد تازه ای می شوید . خنده یک آیین معنوی واقعی است و هر چیز دیگر فقط وهم و گمان است . @yinyang_star @yinyang_life

روز ششم #اشو 🕉شکر گزاری   تا جای ممکن ، شکر گزار هستی باشید ؛ نه تنها به خاطر موهبتهای بزرگ بلکه برای چیزهای کوچک .   ما هیچ حقی نسبت به هستی نداریم . پس هرچه داده میشود ، یک نعمت است . شکر گزاری و سپاس را بیشتر کنید . بگذارید که شیوه ی شما شود . از همه سپاس گزار باشید . اگر کسی شکر گزاری را درک کند ، به خاطر چیزهای مثبت و همچنین برای چیزهایی که می توانست تحقق پذیرد ، شکر گزاری کند و اگر محقق نشد ، بازهم شکر می گزارد . وقتی کسی به شما کمک کند ، تشکر می کنید . این فقط آغاز راه است . شکر می کنید که کسی به شما آسیب نرسانده است ، در حالی که ممکن بود چنین شود . وقتی حس شکرگزاری را درک کنید و اجازه دهید در عمق وجودتان بنشیند ، برای همه چیز شکرگزار می شوید . هرچه شکرگزارتر باشید ، کمتر شکوه و شکایت می کنید . وقتی شکوه و شکایت ناپدید می شود ، فلاکت هم از میان می رود . فلاکت و شکایت در کنار هم اند . فلاکت در شکایت و ذهن شکایت گزار لنگر انداخته است . فلاکت در کنار  شکر گزاری غیر ممکن است و این یکی از مهم ترین رازهایی است که باید آموخت . @yinyang_star @yinyang_life

روز چهارم #اشو 🕉 جای انعکاس دنیا محل انعکاس است . اگر خشم ابراز کنیم ، خشم به ما برمی گردد .   اگر عشق بدهیم ، عشق به ما بر می گردد .    عشق نباید خواسته ای داشته باشد ؛ زیرا بال هایش را از دست می دهد و و زمینی می شود ؛ آن گاه به نمی تواند پرواز کند . در زمین ریشه می کند شهوت بدل می شود و فلاکت و رنج عظیمی به بار می آورد . عشق نباید مشروط باشد . نباید از عشق هیچ انتظاری داشت .   عشق را باید فقط به خاطر خودش پذیرفت ؛ نه به خاطر پاداش یا نتیجه ، اگر انگیزه ای در عشق باشد ، نمی تواند آسمانی شود .   انگیزه ، عشق را محدود به خود می کند و فضای آن را در اختیار می گیرد . عشق عاری از انگیزه ، حد و مرزی ندارد ؛ متعالی و پاک است . پربار است . عطر قلب است .   اگر میلی به نتیجه نباشد ، بدان معنا نیست که نتیجه ای وجود نخواهد داشت ، بلکه نتیجه ای هزار لا پدیدار خواهد شد . زیرا هر چه به دنیا بدهیم ، به ما بازمی گردد . دنیا محل انعکاس است . اگر خشم ابراز کنیم ، خشم به ما برمی گردد . اگر عشق بدهیم ، عشق به ما بر می گردد و این پدیده ای طبیعی است .   لازم نیست درباره ی آن فکر کنید . فقط می توان اعتماد کرد ؛ به خودی خود اتفاق می افتد . این همان قانون کارما است . هرچه بکارید ، همان را برداشت می کنید . هر چه بدهید ، همان را دریافت می کنید .   نیازی نیست فکر کنید ؛ چرا عمل و عکس العمل در اینجا خودکار است .   نفرت بورزید ، آن گاه از شما متنفر خواهند شد .   عشق بورزید و به شما عشق خواهند ورزید . @yinyang_star @yinyang_life

روز سوم #اشو 🕉طبیعت را انتخاب کنید هرگاه متوجه شدید که جامعه با طبیعت در تضاد است ، به هر قیمتی که شده طبیعت را انتخاب کنید . در این صورت ، بازنده نخواهید شد . تابه حال چنین تصور می شد که فرد به خاطر جمع زندگی می کند و باید هرچه را که جامعه در نظر می گیرد ، دنبال کند . فرد باید با جامعه انطباق یابد و این معنای انسان طبیعی است . حتی اگر جامعه دیوانه باشد ، بازهم باید خود را با آن تطبیق داد و در آن صورت ، طبیعی می شویم . مشکل این است که طبیعت ، چیزی می طلبد و جامعه چیز دیگری . اگر جامعه همان را می خواست که طبیعت می طلبد ، هیچ تضادی در میان نبود و ما در باغ عدن مانده بودیم . جامعه علایق و منافع خاص خود را دارد که الزاما با علایق و منافع فرد هماهنگ نیست . در نتیجه ، مشکل ایجاد می شود . جامعه سرمایه گزاریهای خاص خود را دارد و فرد باید قربانی شود . در حالی که این وضع باید معکوس باشد . فرد به خاطر جامعه زندگی نمی کند ، بلکه این جامعه است که باید در خدمت فرد باشد . جامعه فقط نوعی مؤسسه فاقد روح است . فرد روح دارد و و مرکز آگاهی محسوب می شود . @yinyang_star @yinyang_life