cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

فراتراز عشق

https://t.me/joinchat/o3UzJbYhPhBhNzU0

Show more
Iran397 265The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
64
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

#تنبیه_سکسی💦👅 #پارت_واقعی🔞🔞 لباسشو جر دادم وای جوووون یه #لیسی به #سینه های سفید و خوش فرمش زدم شروع کردم به خوردن و #میک زدن اه و #ناله اش جری ترم میکرد به #شکمش یه #لیس زدم شلوارک پاش بود رو تو تنش جر دادم لباس زیر نداشت ژون ک*صش خیلی خوب #سفید و تپل ناخداگاه زبونمو روش کشیدم و شروع کردم براش خوردن و زبونو #جیغ میزد و خودشو از #لذت به تخت میکوبید انقدر براش خوردم که #لرزید و ارضا شد خودم رو بین #پاهاش جا دادم و گفتم :اماده ای خوشگلم با #ترس سرشو به معنی نه تکون داد که تو یه حرکت واردش کردم که صدای #جیغ دلخراشش به #اسمون رفت #با_هر_پارتش_ارضا_میشی👅💦🔥 باشورت اضافه بیا ❌🔞 https://t.me/joinchat/Scl5iqqHo9XzYbET
Show all...
#ادم_ربایی #سک_س_با_سگ😱💦 #سگا با صدای بلندی واق واق میکردن از ترس #تن_برهنه م رو توی #بغل گرفته بودم قهقه بلندی زد و گفت : _ فکر کردی میتونی از دست من فرار کنی؟ شجاع شدی؟ امشبو #زیر_خواب این سگا میشی تا یه #تخم_سگ بکارن تو #رحمت!💦 اونوقت میفهمی #زیر من بودن بهترین انتخابته #تو_هم_دختر _همون _عوضی قلاده سگ هاش رو باز کرد. #جیغ کشیدم که یکیشون روم پرید و #کی_ر_شق شده اش رو روی پایین تنم احساس میکردم از #ترس#جیغی کشیدم که با ناخوناش روی #سی_نه هامو خط انداخت نفس هاش رو به #صورتم میزد و من به خودم میچیدم 🔞 تو یه لحظه #دندون های بزرگش رو وارد سینم کرد لعنتی من #فوبیا داشتم https://t.me/joinchat/Scl5iqqHo9XzYbET https://t.me/joinchat/Scl5iqqHo9XzYbET #بر‌اساس_پارت_واقعی 🔥 #جوین_شو😈💦
Show all...
#تنبیه_و_سکس_توی_ماشین🤤🔞 #هات_ترین_رمان_گی💦🔞 #شلوار تنگش رو به زور پایین کشید. صدای #ناله های آیین، ادغام شده با زمزمه های پر تهدید #باربد فضای #تحریک کننده ای براش به وجود آورده بود. #انگشت_وسط رو بی روان کننده وارد #مقعدش کرد. #جیغ آرومی کشید. - آیییی باربد #پسره_انقد_غیرتیه_به_دوس_پسرش_میگه_باید_شال_سرت_کنی😱🔞💯 https://t.me/joinchat/eIOMnuN87pBhMTQ0
Show all...
6.17 KB
#گی🌈 #BDSM☄ با زبونش خودشو به فا&ک میده😑💦 #part286 -یادت نره که الان یه #چسیتی بستم به اون الت کوچولوت و کنترل ارگاسمت دست منه .. جای تو بودم اینقدر #زبون_درازی نمیکردم. https://t.me/joinchat/RpsVpWZGtgeKTeew https://t.me/joinchat/RpsVpWZGtgeKTeew
Show all...
#جنون‌تاریک 💦💦 #تنبیه‌با‌شمع‌های‌رنگی💥💥💥💥 🕯🕯🕯#شمع #آبی #رنگی رو برمیداره و روی بالا تنه سورن میریزه.. سورن داد بلندی میزنه و 🌪🌪 خودش رو تکون تکون میده تا زود تر پارافین داغ شمع خنک بشه .. اردوان که #خوشش‌اومده‌بود لبخند رضایت بخشی میزنه : این شد #آسمون حالا بریم سراغ ☀️خورشید . این دفعه شمع زرد رنگ رو برمیداره و روی سینه های سورن میپاشه.. 🍆🍑 #پارافین آب شده به سرعت به پوست سورن مبچسبه و 😬سفت میشه .. سورن با چشم های پر اشک نگاهی به بقیه #شمع های روی میز میندازه :😮‍💨😮‍💨 من از کار های هنری بیزارم. https://t.me/joinchat/RpsVpWZGtgeKTeew
Show all...
animation.gif.mp40.67 KB
♨️🔞روحیه حساسی داری جوین نده که فول صحنه تحقیریه😑💯 #اروتیک_ترین_رمان_تلگرام ⚠️ 🖇🧊🖇🧊🖇🧊🖇🧊🖇 وحشتزده به چاقوی تو #دست ارباب نگاه میکنم و عقب عقب میرم که میخورم به پایه‌ی #کمد. لبخند ارباب،از برق چاقو ترسناکتره. -:پاشو...پاشو #توله سگ... از ناتوانی تکون نمیخورم که بازومو میگیره و #بلندم میکنه. -:دومتر زبونت کو #توله؟پاچه میگرفتی که؟هوم؟ فکمو فشار میده #دهنم باز میشه،چاقو رو زبونم که از خشکی بیرون اوردم میشه که گرمای چیزی رو روی پاهام #حس میکنم. چشمای #گرد ارباب رو پاهای خیسم میچرخه که چشمامو از ترس میبندم. -:بی اختیاری #ادرار گرفتی سگ‌ولگرد؟مث اینکه اون دوتا نرمه گوشتم به دردت نمیخورن. چاقو رو از لبم تا #چونه‌م میکشه که چشمام سیاهی میره و... https://t.me/joinchat/guXBRsb5i8gwYzRh اسلیوش از ترس نایف پلی غش میکنه😵‍💫🔪
Show all...
✳️ برای اولین بار در BDSM ‼️ رمانی با ژانر #چینی_تاریخی 🩸🏳‍🌈#Gay_Bdsm🩸🏳‍🌈 ⛓ 👱 #مستر_اسلیو_بوی👨⛓ ژو با دیدن اون #لبای قرمز #خیس دیگه نتونست خودشو #کنترل کنه...امشب کمی #مست بود و #لبای اون پسرک به شدت #وسوسه_انگیز. پس غیرمنتظره به سمت اون #لبای سرخ وسوسه انگیز #حمله برد و با شدت شروع کرد به #گازیدن و #بلعیدن لباش... چینگ #بیچاره #شوکه زده مونده بود و نمیدونست چه #واکنشی نشون بده... سعی میکرد ژو رو از خودش #دور کنه ولی زورش نمی‌رسید... هر چی #گریه و #التماس کرد فایده نداشت. ژو با زور #شلوار پسر رو کند و #آلتش رو دم #سوراخ پسرک گذاشت و با #فشار سعی میکرد #فرو ببره...چینگ #جیغ میزد و #کمک میخواست. یهو در با #شدت باز شد و.... ⚠️‼️#میخواد_پسره_بیچاره_رو_جر_بده😱😰 ❌🤤👅💦♨️🔥 https://t.me/joinchat/zB9frGse_uw1NjA0 https://t.me/joinchat/zB9frGse_uw1NjA0
Show all...
2.23 MB
❌بدون توجه به موقعیتی که هستیم با حرص و دلتنگی همراهیش کردم که 👄👅 در با صدای بدی باز شد +یادم نمیاد اجازه داده باشم به برده من دست بزنی چه برسه به بوسیدن https://t.me/joinchat/IH87JTZo2Zs2MTJk برای انتقام یه زوج لزبین و برده خودش میکنه 🙊🔥❌
Show all...
#ددی_لیتل_بوی🍼🍭 #لیتل‌بوی‌کیوت_ددی_دوست_داشتنی_من👼🔥💦 با بغض به #ددی نگاه کردم، اما بی‌توجه به چشمای اشکی و پرالتماسم #چستیتی رو دور آلتم بست. #قطرهٔ اشکی از گوشه‌ٔ چشمم چکید که منو سمت خودش کشید و #بغلم کرد. لباش رو #گردنم نشست و شروع کرد به مک زدن که خمار ناله‌ای‌ کردم. - هیع... #بابایی...هوممم... ددی دستی رو #کپلای لختم کشید که توی بغلش شل شدم و با شنیدن چیک #دوربین خواستم تکونی بخورم که ددی نذاشت. - هیش...پسر #کوچولو‌ی ددی...بابایی قراره از بی‌بیش فیلم یادگاری بگیره...آروم باش... هقی زدم که دست ددی رو #سوراخم نشست و انگشتم کرد. جلو آیینه لیتلشو دستمالی می‌کنه🤤💧 https://t.me/joinchat/hyn4l2RXteYwNjA0 https://t.me/joinchat/hyn4l2RXteYwNjA0
Show all...
1.55 KB
#دستمال_سفید_رو_بین_پام_کشید. #قلبم_تند_تند_میزد. #با_دیدن_خون_رو_پارچه_دلم_ضعف_رفت. #درد_بین_پاهام_خیلی_شدید_بود. #دستای_مردونش_رو_روی_التم_و_نیپلام_کشید... #تبریک_میگم_کوچولو_دیگه_باکره_نیستی 🔞{ پارت واقعی رمان قاتل سریالی} 🔞 https://t.me/joinchat/eIOMnuN87pBhMTQ0
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.