عشق🚫نیست🔞
نام:عشق ممنوع نیست!💖 ژانر:گی،تریسام،اروتیک🏳🌈 ب قلم:محدثه🌈🐾 پایان خوش🍃 ناشناس من📬 https://t.me/BChatBot?start=sc-35324-T4QSkAl پاسخ هاتون📫 @jcjxybfkxubhmv عشق ممنوع نیست! حتی ب همجنس😎💖🎉
Show more381
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
#پارت_22
با پیاده شدن استاد اب دهنمو قورت دادم نکنه دوربین مخفی چیزی بود
لبخند کمرنگی زد و دستی شاید به نشامه سلام تکدن داد که هانیه لبخند پهنی زد
جوری که کل دندوناش و علاوه بر اون تا مری و گلوش معلوم بود و همزمان دستاشو تکون میداد
لبخند پر استرسی زدم و ارنجمو توی شکمش بردم بلکه به خودش بیاد
نگاهم سمت نگهدارنده برگشت نمیدونم چرا ولی حس میکردم مخاطبش ماها نیستیم
نگاهمو به پشت سرمون چرخوندم که با دیدن دختری #رومو سمت نگهدارنده برگردوندم درست حدس زده بودم مخاطب نگهدارنده این دختر بود
حالا باید نگاهمو برمیگردوندم تا خوب انالیزش کنم ولی فک کنم قبلش باید ارنجمو تو #کمر مبینا فرو میکردم بلکه اب دهنشو جمع کنه و همین کارم کردم
-چته خر جفتک نندز میپره ها
با نگام به دختره اشاره کردم انگار تازه دوهزاریش افتاد و فهمید چقد زایه شده
#بدتر از اون اینکه همون لحظه نگهدارنده متوجه ما شد و با رفتن دختره اروم به سمتمون اومد و قبل هر چیز روبه هانیه کرد
ادامهه👇👇👇💦💦💦
https://t.me/joinchat/WWbnGe2MCAPnPsZ-
100
#پارت_14
#♡
به چهره ی نازش که خوابیده بود نگاه کردم!
چقدر این دختر زیبا بود!..
محو زیبایش شدم که تکونی به خودش داد سریع از جام پاشدم.
دستم رو محکم کشیدم لای موهام پوفی کشیدم نمیدونستم الان چطورم؟!
+سوگل...سوگل!
اروم لای چشماش رو باز کرد دستم رو گذاشتم روی بازوش و بازم تکونش دادم که بیدار شد!
#سوگل
وقتی بیدار شدم توی حیاط بودم اهورا هم بغلم بود دستشم رو بازوم بود.
اروم بلندشدم که دستش رو برداشت.
+نمیدونم چجوری خوابم برد!
_ کل عمارت رو دنبالت گشتم دفعه بعد که از خونه زدی بیرون زیاد دور نشو!
بعد گذاشت رفت.
وا این چرا اینجوریه؟!
چند دقیقه بعد رفتم خونه همه نشسته بودن وقتی وارد شدم مهرداد اومدجلوم و گفت:
👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/WWbnGe2MCAPnPsZ-
100
جوین شدی می خوام بپاکم؟؟!Anonymous voting
- آره خیلی خوب بود😍♥️
- نه واسا دارم جوین میشممم🥺💛
200
#دختری_که_بخاطر_شباهتش_به_یکی_دیگه_نابود_میشه
پارت واقعی💔
+این...جاکجا...س؟؟
-خفه شوراه بیافت!
اول فکرکردم سمت عمارت میریم اما راهشوکج کرد سمت انباری..
از بالای پله هاپرتم کرد پایین که درد بدی زیر دلم پیچید!
باخونسردی اومد و موهامو محکم کشید که حس کردم پوست سرم داره کنده میشه،،،،
------------
-امشب هم خودتو میکشم هم اون بچتو
+سهیل اشتباه میکنی اون بچه خودته
بااین حرفم محکم با پا زد توی شکمم.
هرچی تقلا میکردم ولم نمیکرد که باز.....
بدو ادامشو توی این چنل بخون 🥺
https://t.me/joinchat/ZfXIBUiGdwI5ODdk
پسره نمیدونست بچش ماله خودشه....!
#از_جنس_مرگ_درد_خون
1300
اینروزها همه از این رمان صحبت میکنند!
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
فول عاشقانه و هیجانی👇👇👇👇
با چاقویی که زیر گلوم قرار گرفت، با بهت و ناباوری اشکهام شروع به باریدن کردن.
لب های خشکیدم رو از هم فاصله دادم و باگریه گفتم: مهرداد مگه نگفتی دوسم داری؟ مگه نگفتی عاشقمی؟ پس اینکارا واسه چیه؟
صدای خندهی بلند مهرداد کنار گوشم روحم رو آزرد.
تیرداد که همون موقع رسیده بود خواست نزدیکمون بشه که مهرداد چاقورو بیشتر زیر گلوم فشار داد.
_نیا جلو وگرنه جنازهش میفته رو دستت.
تیرداد همونجا وایساد و باترس گفت: چیکار میکنی مهرداد؟؟ بذار کنار اون لامصبو.
_هنوز نفهمیدی نه؟ پس بذار خودم روشنت کنم. من آوارو عاشق خودم کردم ولی....
🥺🥺🥺🥺😱😱😱😱😱😱دارن چه غلطی میکنننن کثافطااااا بچمو اذیت نکینددددد😭😭😭😭😭😭😭😭
زود بیاید نجاتش بدیم🙊🙊🙊🥺🥺🥺🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀
https://t.me/joinchat/uZWeABBMDw9mYzU8
https://t.me/joinchat/uZWeABBMDw9mYzU8
1300
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.