191
Subscribers
-124 hours
No data7 days
-230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
دور نبودنت را
یک خط بزرگ می کشم
میگذارم کنار
تا دلتنگی کار دستم ندهد
دست تنهایی هایم را می گیرم
با خودم می برم جایی که
دلم را بسپارم
به مرور خاطراتی که
بوی آغوشت را میدهند
آغوش مردی که
بوی رفتن زنی را تاب نیاورد
شد زخم کهنه ای
لای استخوان رنجش هایش .
نوازش را
از سر انگشتانم شروع می کنم
تا برسم به دلخوشی هایم
همه شان را یک جا
زیر سایه ی زندگی جمع می کنم
دستمال فراموشی را به دست می گیرم
تا هرچه ملال و اندوه است
از چهره ی جمعه هایم بزدایم
#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii
به سختی میشود از خاطرات فرار کرد . خاطراتی که ما را همه جا تعقیب میکنند . توی خیابان ، توی ترافیک ، توی هجوم جمعیت ، زیر آفتاب سوزان تابستان ، پشت پنجره یا لابلای یک نوشته . شاید هم یک کلمه یاد آور اویی باشد که رفته .
اما من هیچ کدام این ها را نمی خواهم . خاطراتی که جز درد هیچ برایم نداشتند . خاطراتی که پر از خامی ، نادانی ، سادگی و ....
کاش زندگی چون موسیقی بی کلام بود . از کنار لحظه ها گذر می کرد بی آنکه ما را به یاد کسی ، چیزی بیاندازد و از ناکامی ها مرثیه سر دهد
#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii
تنهایی وضعیت قرمزی بود که همیشه در لحظه های نداشتن تو اعلام حضور کرده بود آن وقت که نبودنت حال عادی مرا دستخوش هیجان کرده بود هیجانی آمیخته به تشویش به سردرگمی انگار بر قلمروی احساسم هجوم آورده باشد و مرا به یاد خاطرات تو انداخته باشد .
نگاه تو از پشت پنجره ی اتاقت ، کوچه های پاییز با برگ های خزان زده اش ، نیمکت های خالیِ توی پارک حتی تنهایی اتاقم با آن سکوت خفقان آورش . آن وقت که توی آینه به خودم نگاه میکنم چشمانت برایم یاد آور می شوند یا عطر لباس هایت به آغوش که می کشم حجمی از دلتنگی را روانه ی وجودم میکنند .
صدای بغضی که می رود به هق هق تبدیل شود به گوشم می رسد . لعنتی ؛ تمام عمر را نقشه کشیده بودم عشق که به مهمانی قلبم آمد غصه نخورم و اشک به دیده نیاورم . چگونه از دلتنگی هایم برای این جلوه ی ابدیت به زبان نیاورم ؟
#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii
اتفاقات زندگی
چه ساده
چه پیچیده
جوری باهم عجین می شوند
که گاه ما را به حسرت
و گاهی با یک حس جدید روبه رو
مثل پرنده ای که
با آمدن بهار
گل از گلش شکفت
یا منی که تو را در شب تار
به خواب دیدم و
در روشنای سحر به واقعیت
#آذر_فراهانی
@Azar_farahanii
اینا به مغزت سوخت میرسونن :
خنده
تحرک
قدردانی
افکار مثبت
نور خورشید
تجربیات جدید
تمرینات تنفسی
خواب با کیفیت
معاشرت با دیگران
آبرسانی کافی به بدن
وقت گذرانی در طبیعت
@Azar_farahanii
شاید حرام باشد
دوست داشتن کسی
آن هم وقتی که بهار دارد
نفس های آخرش را میکشد
وقتی که هوای قدم زدن
در سرت جولان میدهد
اصلا آغاز احساسی که
ردی از یاد من
در میان عواطفش نیست
یا دستی برای تعارف کردنِ
یک لیوان عشق
برای لب هایی که
با غم آشنا شده بودند
#آذر_فراهانی
🎙خوانش/ مینا
@Azar_farahanii
1.77 MB
❤ 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.