642
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
-2130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
توو چشام حسرت و ماتم
توو نگام یعالمه غم
همه غصهها رو با هم
توو دلم قطار کردی…
❗️بچههای دبیرستان دوره اول و دوم❗️
من تلاش میکنم بهتون یاد بدم چطوری باکیفیت درس بخونین تا از کلافگیِ خوندن و نتیجه نگرفتن خلاص بشین. چهطوری زمان و خواب و تغذیه و تستزنیتون رو مدیریت کنین، توی آزمونهای آزمایشیتون رشد کنین و حین پروسهی دانشآموزی بتونین با حال خوب زندگی کنین. 📈✨
مشاورههای آنلاین من چکاپ شبانه، تماسهای هفتگی منظم، آزمونکهای دقیق منطبق با بودجه مطالعاتیتون در هر هفته و ارائهی فایل اکسل کارنامه و نمودار و تراز داره.
میتونین اینجا بهم پیام بدین:
@ImShokoufeh
نوشتن از خودم در این چنل توی همهی این سالها با همهی جزییاتِ بیخود باخود، بهم دوست و دشمن زیاد داد؛ اما قسمت مهم اینه که این وسط فهمیدم اینجا -بهواسطهی نوشتن از همهچیز و پرایوت نبودنش- به مثابهی خونهای شده که درش بازه برای هر روز و هروقتی سرک کشیدهشدن به تمام زندگیم.
چه در حال و چه گذشته. به این ترتیب که انگار در خونهت بازه از قدیم. یعنی اینطور حس کردم حتی به خونهی چندسالِ قبلت هم آدمای دور و نزدیک اطرافت و حتی غریبهها، میتونن سر بزنن. میتونن با خوندن و درک خودشون از اون حرفها، طبیعتن برداشتهای مختلفی داشته باشن و بهدنبالش این برداشتها همراه با بدفهمی و کجفهمی و اثرگذاری منفی یا مثبت اغراقآمیز همراه باشه، مورد سواستفاده در حد و ابعاد مختلفی قرار بگیره یا از سمت دیگه اینکه خیلی چیزها در من و در رابطه با من و رفتار و شخصیتم عوض شده باشه ولی با اون روزها شناخته بشم و ندونم.
این موارد میتونست برام و بهنظرم خیلی آسیبزا باشه و متاسفانه شد.
نه فقط به تازگی، در موارد متعددی این اتفاق افتاد تا اینکه دیگه آدم به جایی میرسه که میفهمه یکبار برای همیشه خودش رو از شرِ بار خاطر سنگین گذشته خلاص کنه و درش رو قفل کنه و نمایشگاه عمومی مردم و نامردم هم دیگه نباشه.
این وسطها برادرم متذکر زیباییها و خاطرات خوش غیرآزاردهندهی ثبتشدهی اینجا برام بود، که من هم موافق و متوجه بودم و دقیقن به نظرم رسید همهی اونچیزی که و اون آدمهایی که الان و اینروزها توی زندگی من هستن، درسهایی که گرفتم، نتیجهها و بینتیجهها و یادها و نامها و تجربهها، قشنگیها، زشتیها، شیرینیها، تلخیها، حضورهای امتداد یافته یا پایانیافته، همهچیز همینحالا و در واقعیته که جریان دارن و سنجاق به نسخهی ثبتشدهشون در اینجا نیستن.
کمااینکه با احتمال بالایی یه نسخه از اون ثبتهایدلنشین در چتهام باهاتون هم وجود داره و از همه مهمتر، در قلبهامون.
خاطرهها که نمیمیرن، میمیرن؟
• پایان. پنجم آذر هزاروچهارصدودو
• با تموم شکستگیِ قلبم، راضیام از جرم خودم…
Repost from ماری جُوانا
Photo unavailableShow in Telegram
تیم مارکتینگ بانیمد واقعا چیپ، بیشخصیت و بیمزهان.
وسط صبحونه خوردن و موزیکی که پلی میشه، به این فک کردم اونروزا که با ال مینوشتیم: وای از آذر!
فکرشم میکردی سه سال بعد داری توو این روزای فصل طلسمشده، شاد بخندی؟
و خندیدم. شاد. کوتاه. واقعی. 🍬
اینقد خوشگل شدم که حیفه اول میرم کلاس زبان و بعد دیت با دوسپسرم🥀
Photo unavailableShow in Telegram
https://t.me/ItsShokoufeh?boost
ممبرای پرمیوم!
یه بوس(ت) در اینجا برای چنل من داشته باشید تا خداوند در قیامت به شما بوس! دهد🥲