cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🔥🔞

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
481
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

شب عروسی عشقش دعوته و تو لباس دامادی میبینتش🥺🥺 💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞 https://t.me/+z146AX1ppjM2YjFk عشقم من‌و به #عروسیش دعوت کرده بود... عشقی که از بچگی توی مغزم #موج می‌زد... حالا وقتش بود؛دیگه هیچوقت برای من نمیشد و تا ابد به #نام اون دختر بود... بی‌اختیار زمزمه کردم: +خوشبخت‌بشی.... و باتموم شدن جمله‌م دست به دست #عروسش از در وارد شدن... بی‌صدا #مرواریدی از گوشه چشمم افتاد... سریع پسش زدم...نمیخواستم این #صحنه رو ازدست بدم... چه #خوشگل شدی...من میتونستم بجای اون دختر #عروس باشم... کت شلوار #دومادی خیلی جذابت کرده عشقم.... دست عروسش رو #فشرد و زیر گوشش چیزی #زمزمه کرد که عروس خانوم لبخندملیحی روی لبش نشست... ناخوداگاه نگاهش تو #چشم‌های بی‌رمقم افتاد... #مات برده فقط نگاهم می‌کرد... لبخندتلخی زدم و اشکام رو که حالا باهم مسابقه گذاشته بودن #تند تند پاک کردم و نگاهم و ازش گرفتم و به عروس دادم... خیلی بهم میومدن... باحس دستی #مردونه دور #کمرم سربرگردوندم.... https://t.me/+z146AX1ppjM2YjFk
Show all...
(سلام عزیزانم ) روزتون خوش ❤️ اگه بخوام سه رمان برتر آنلاین رو بهتون معرفی کنم. قطعاً یکیش رمان نگین عزیزم #میخواهم‌اربات‌باشم هست👌 یکی از بهترین رماناست که خودم سخت طرفدارشم. بنر رو بخونید و ببینید چه عاشقانه‌هایی خاصی در انتظارتونه. https://t.me/+z146AX1ppjM2YjFk #توصیه_ویژه_تشکر_هم_لازم_نیست😉
Show all...
تا ۱۴
Show all...
- سینه‌هات خیلی فیکه! تزریق کردی؟ من از عملی و فیک و اینا خوشم نمیاد ترنم دختر باس گوشتی باشه نه فیک! از خجالت رنگ به رنگ میشم و سعی میکنم پرونده‌ی توی دست‌هام نیوفته: - ببخشید آقا آرمان لطفاً در مورد کار باهام صحبت کنید نه نامربوط! نیشخند جذابی میزنه و از رو میز بلند میشه سمتم میاد و تای ابروش رو بالا میده: - دختر اینم کاره دیگه! تو بهم میدی منم بت پول میدم دو برابر حقوقت خانومی وا بده که دارم میمیرم از درد پایین تنه‌ی بی صاحب! چشم‌‌هام از بی حیایش گرد میشه و عقب عقب میرم با ترس و خجالت زمزمه میکنم: - عه مردتیکه تو چشمام زل میزنی میگی فاحشت بشم؟ برو بگو زنت بهت بده من استعفا میدم خداحافظ! سمت در میرم که یهو بازوم کشیده میشه و تو بغلش میوفتم لبم رو به دندون می‌گیره و کمرم رو چنگ میزنه تو صورتم سیلی میزنه و آروم در گوشم میغره: - زنمی صیغت میکنم دختره‌ی روستایی و همش بهم باید بدی اونی که میخوام رو! اینجا هم نمیمونی و میری خونم که واسه شوهرت هی و حاضر باشی و چشم هیز دورت نچرخه دلبر! دختری لوند و خجالتی که بخاطر هزینه‌ی درسش میشه هم خونه آرمان به شدت غیرتی و هات🙂😅💦 پسری که تو هات بودن دومی نداره و هر روز و شبش بدون اینکه براش مهم باشه کجاس براش شب حجله‌اس😂🔥🔞 بیچاره دختره براش دعا کنید:) http://t.me/joinchat/SMVo9skaNTH_GNdv
Show all...
❤️[رمانهای فاطمه بانو]❤️

~★﷽★~ بانو فاطمه✍💫 🥂سَلامتی چِشماش🥂 کِه چِشمامو👁 رو همه چِشا بَست! پیج اینستاگرام من:

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=f3wh0d1iyzor&utm_content=msv8asz

کپی ممنوع انسان باشیم🚫🙂

- تجربه‌ی سکس توی دستشویی داری؟! سرم رو شوکه بلند میکنم و مبهوت میگم: - عه وا! آقا آریا چرا حرف زشت می‌زنید! پوزخندی زد و سرش رو جلو کشید و گفت: - ها چیه؟ اصلاً سکس داشتی؟ خود ارضایی چی... به گونه‌ام چنگ میزنم و با ترس چشم به در می‌دوزم تا آرمان نیاد و زمزمه میکنم: - واه واه! از من سوالای زیر نافی نپرسید لطفاً برید الان رئیس میاد برم بد میشه! نیشخندی زد و نفسش رو توی گردنم فوت کرد پر شهوت لب زد: - وا بده دختر تو کفتم! میخوام ببرمت خونه‌ی تو لواستونم حسابی با هم خوش بگذریم حتی مرخصی هم برات رد میکنم جوون تو بگو پایم! لبم گزیدم و با دست لرزون هلش دادم که صدای نعره‌ی آرمان اومد: - بیشرف اومدی توی شرکت من هرزگی کنی؟! به کارمندای من پیشنهاد همخوابگی دادی؟! به ترنم مثل زنای دورت پیشنهاد دادی؟! چشم‌هام سیاهی میره و صدای دعواشون رو می‌شنوم آرمان بغلم میگیره و سرم رو جلوی همه میبوسه: - از فردا که تو خونه حبس شدی و بعد نه ماه وارثم رو به دنیا آوردی همه میفهمن روی ناموس آرمان نباید چشم بدوزن و مثل فاحشه‌ها باهاش رفتار کنن! یه دختر لوند که میشه منشی یه آقازاده‌ی تعصبی و سرد🙂😉 دیگه خودت بیا و بخون🤪 از اون گذشته پسره کاری میکنه که نه ماه بعد دختره پنج قلو به دنیا میاره😂🙂💦 از گفتن بقیه داستان معذوریم جوین بدین بخونید من نگم:)🤭🔞🔥 http://t.me/joinchat/SMVo9skaNTH_GNdv
Show all...
❤️[رمانهای فاطمه بانو]❤️

~★﷽★~ بانو فاطمه✍💫 🥂سَلامتی چِشماش🥂 کِه چِشمامو👁 رو همه چِشا بَست! پیج اینستاگرام من:

https://www.instagram.com/invites/contact/?i=f3wh0d1iyzor&utm_content=msv8asz

کپی ممنوع انسان باشیم🚫🙂

🔴-فقط زنای خراب و هرزه این وقت شب برمیگردن خونه. فروغ که از شدت مستی به سختی سرپا ایستاده خنده ای بیحال و لاقید میزند و انگشت اشاره اش را طرف عماد میگیرد. 🔴آخر و عاقبت زنی که شوهرش‌دوازده سال از خودش بزرگ تره و نمیتونه تو تخت از لحاظ جنسی تامینش کنه به همون جاها ختم میشه . رنگ صورت عماد از شدت خشم به کبودی میگراید. از قدیم گفته اند مستی و راستی! و امشب بعد از سال ها حقیقت مثل دستی سنگین یک سیلی آبدار و جانانه به صورتش نواخت و از خواب خوش خیالی بیدار کرد. مچ دست فروغ را میگیرد و فشار دردناکی به آن وارد میکند. 🔴تاوان بازی با غرور و غیرت شوهرت خیلی‌ سنگینه از عهده اش برمیای؟ فروغ حال خوشی ندارد و نمیداند چه کوفتی به خوردش داده اند که اینچنین کله پایش کرده و کنترل حرف ها و حرکاتش را ندارد. -نه بابا ازین حرفا هم بلدی بزنی ‌آقامون... نمیگذارد جمله اش را کامل ادا میکند . از موهای بلندش میگیرد و کشان کشان از پله ها بالا میبرد. 🔴تقصیر خود بی ناموسمه که اینقدر بهت آزادی دادم و پول یا مفت ریختم تو حسابت تا با اون دوستای ج*ده ات خرج کنین و به ریش من بخندین. در اتاق مشترکشان را با لگر باز میکند و زن را روی تخت خواب دونفره هول میدهد. دست میبرد سمت شلوارش و خیره در چشم های ترسیده و نگران فروغ که خماری شان پریده کمربندش را در باز میکند. -مردی و مردونگی رو از امشب نشونت میدم تا با یه پچه دیگه هوس هرزه بازی و الواتی به سرت نزنه... 🔴برهنه میشود و با زانو روی تخت می آید ... -که من از پس رفع نیاز های جنسیت برنمیام آره؟ کاری میکنم که فردا صبح نتونی از روی این تخت بلند بشی ... ♨بنر های این چنل همه واقعی هستند ‌ ♨باور نداری عضو شو و پارت ۷۸ و۸۹ رو بخون https://t.me/+oDAyuw59D9c5OWNk
Show all...
❧♡ دِلـــنــــِــشــﺎݩ ♡❧

💗﷽💗 📚 به قلم مژگان قادری 📚کپی ممنوع ،انسان باشیم 📚پارت گذاری منظم ، تا انتها رایگان @Mimbamdad↔ادمین

با تردید پرسیدم: - مامان شما دیدینش؟ _کیو مامان؟ نمیدونستم گفتن کلمه ی دخترم چقدر سخت بود که من جون کندم تا به زبون آوردمش. _دخترمو... مادرم #بغض کردو چشماش #خیس شد. سرش و پایین انداخت واروم گفت: نه عزیزم ندیدمش.اینقدر حال تو بد بود که بچه ی اون مرتیکه اصلا یادمونم نبود. بیچاره دخترم..#بیچاره_دخترم که جز پدرش هیچ کسی #نمیخواستش... نگاه مادرم به پیرهن توی تنم افتادو با صدای بلند زد زیر گریه... رد نگاهشو گرفتم و نگاهم قفل شد روی #خیسیه روی #سینم... خیسیه شیر حکم پتکی بود روی سرم... https://t.me/joinchat/RpuebyqCO2tIFyqt https://t.me/joinchat/RpuebyqCO2tIFyqt
Show all...
تا ۱۴
Show all...
فایل🔥 pdf📚 فایل🔥 pdf📚 فایل🔥 pdf📚 فایل دنبال چنلی می گردی که همه رمانای فایل شدرو داشته باشه از هر نویسنده ای🙊 با هر ژانری🤤 #استریت #استاد_حشری #ددی_لیتل #عشق_ممنوعه 😻چنل رمانکده یه منبع کامل از pdf رماناس😻 زود جوین بده تا لینکشو باطل نکرده👇🏻✨ https://t.me/joinchat/JbMxTj_jB99mMDk5 https://t.me/joinchat/JbMxTj_jB99mMDk5 https://t.me/joinchat/JbMxTj_jB99mMDk5
Show all...
2.38 KB
این کانال هات و سکسی پر از فایل رمانای فروشی و چاپیه... 🤩 دنیای رمانای کمیاب 😵‍💫 ❤️پول نداری بدی رمان بخری؟؟ بیا تو چنل زیر هر فایلی رو بخوای رایگان دارن🙈👇🏻
Show all...
لیتل گرل 🐣✨
غیرتی و خشن 🤬
گی لاو 👀✨
ارباب برده ای 😈
فروشی و چاپی 🤑✨
فایل کامل موفرفری کوچولو 🤪✨