cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

「میـࢪآث خــ🩸ـون|دلانـــ 」

Show more
Advertising posts
20 679
Subscribers
-3724 hours
-3227 days
-1 84530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

مشتش که بالا سرم فرود اومد قبض روح شدم صدای #سرد و خشنش پر از تفریح بود : فک کردی بوکس یاد گرفتن از کمیل کار هر کسیه جوجه رنگی داری می لرزی دلی... دوست ندارم از ترس تو بغلم بلرزی لباشو به گوش قرمز دلارام چسبوند : می خوام وقتی تو تختیم از #شهوت بلرزی جوجه رنگیم🔞🚬 https://t.me/+b5CdQzCXOYUwYzM0 https://t.me/+b5CdQzCXOYUwYzM0
Show all...
⚜ MADAM BOXER ⚜

روزی یک پارت تقدیم تون🍷

- شورتتو بنداز پایین محیا. متعجب چند بار از روی پیامش خوندم و نوشتم: - چی میگی عمو؟ زنگ زد. از ترس اینکه کسی بیدار بشه سریع جواب دادم و لب زدم: - الو؟ کلافه از پشت خط جواب داد: - من زیر پنجره اتاقتم. همین الان شورت پاتو برام پرت کن که دارم میترکم دختر. گیج پرسیدم: - یعنی چی؟ شورت منو میخوای چی کار؟ کلافه عصبی غرید: - میخوام جق بزنم! از اینهمه رک گوییش آب دهنم رو قورت دادم و زمزمه کردم: - حالت خوبه؟ نصفه شبی دوست بابام اومده بود زیر پنجره ی اتاقم و لباس زیرم رو میخواست. - نه خوب نیستم، راست کردم دختر! هین بلندی کشیدم و تشر زدم: - خجالت بکش عمو، این حرفا چیه میزنی؟ مشخص بود حال طبیعی نداره وگرنه چرا بخواد با شورت من خودارضایی کنه؟! - انقدر عمو عمو نبند به ناف من دختر. یا شورتتو میندازی پایین، یا در رو باز می کنی میام بالا وگرنه به بابات میگم دختر سر به زیرش یواشکی برای همسن باباش نود میفرسته! چند ثانیه سکوت کرد و ادامه داد: - میدونم توام منو میخوای‌. بنداز پایین اون یه تیکه پارچه رو تا عقیم نشدم. لبم رو به دندون گرفتم، دستم رفت زیر دامن تنم و آروم شورتم رو درآوردم. آروم رفتم سمت پنجره و شورتم رو پرت کردم سمتش‌. - بگیرش... سریع از پنجره دور شدم، ضربان قلبم حسابی رفته بود بالا که صداش رو شنیدم. - شورتت فایده نداره، در رو باز کن بیام بالا خودتو یکم بمالم! توجه داشته باشید این رمان اروتیک و پر از صحنه های +18 سال هست🔞👇 https://t.me/+qBfdOkSDyzkyYWY0 https://t.me/+qBfdOkSDyzkyYWY0 محیا دختری که با دوست جذاب و مرموز پدرش وارد رابطه میشه. مردی هات در آستانه ی چهل سالگی با گذشته ای تاریک و پر از معما🔞❌
Show all...
دلـبر قـرتــی

لطفا یجوری منو ببوس که طعم لبات همیشه رو لبام بمونه.🥂💋 #بنرها_پارت_واقعی_رمان🔞 به قلم: #لواشک #رهوار ( آنلاین ) #قرتی ( آنلاین ) #ژیوار ( حق عضویتی / آنلاین ) #افیون ( حق عضویتی / آنلاین )

00:02
Video unavailable
#پارت۱🔞💦 توی استخر مختلط کلیتو🍓ریسم پف کرده بود و حسابی ح*شری شده بودم... بی توجه به اینکه توی یه استخر مختلط هستم و هر آن ممکنه یکی از بچه‌های دانشگاه منو موقع مالیدن خودم ببینه، دستمو از شورتم رد کردم و انگشتامو به چو*چو*ل نبض دارم رسوندم، زیادی مشروب خورده بودم و کل تنم داغ بود، پسرای خوشگل و خوش هیکل دانشگاه اینجا بودن و دوستداشتم با ک🍆یر کلفتشون که از زیر مایوهای تنگشون حسابی برجسته و بزرگه، جرم بدن... حرکات دورانی دستمو دور وا*ژن‌م تند تر کردم و با لذت چشمامو بستم، توی ذهنم تصور میکردم چندتا ازین پسرای خوش هیکل و گولاخ دانشگاه دوره‌ام کردن و دارن با ک🍆یر سیخ و درازشون سوراخای❌ تنگ و پلمپمو جر میدن... نزدیک ار💦ضا شدن بودم که با حس نشستن چیز نرمی روی چو.چولم ترسیده و حشت زده چشمامو باز کردم.... https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk ک❌ص خوری توی استخر مختلط زیر آب😈💦 پارت اولش شورتتو #خیص میکنه🫦👅
Show all...
animation.gif.mp40.31 KB
00:06
Video unavailable
مدرسه سکسی💦🍑 #part1 -اوهییی اقا معلم فک کنم تپلم زخم شده اهییی میسوزه پاهاشو از هم باز کردم با دیدن تپل صورتی وسط پاش اب از لبو لوچم اویزون شد دلم میخاست مردونگیمو توش فرو کنم و تند تند توش عقب جلو کنم با تصورش مردونگیم شروع به نبض زدن کرد و داشت شق میشد -میخای برات خوبش کنم؟ سرشو تکون داد که سرمو نزدیک تپلش بردم و لیس پر تفی به کلوچش زدم -اوهییی خیلی خوبه میشه بیشتر لیسش بزنین؟ +اره ولی نباید به مامان و بابات یا هر کس دیگ بگی یه راز بین منو خودت میمونه باشه؟ سرشو تکون داد که لیسی به تپلش زدم و شیارای تپلش رو از هم باز کردمو زبون خیسمو توش فرو کردم که از لذت جیغ بلندی کشید و در اتاق باز شدو مامانش با دیدنمون…💦👅😱 https://t.me/+aObC9ZH4s7A4MWQ0 https://t.me/+aObC9ZH4s7A4MWQ0 https://t.me/+aObC9ZH4s7A4MWQ0 https://t.me/+aObC9ZH4s7A4MWQ0
Show all...
8.24 KB
باتـ🔞ـلاق شـ💦ـهوت #part1 _آهههه درش بیار آههه آییی اووف آهههه دسته میکروفن کامل توی کـــــ.صم جا کرد و با شهوت لیسی به چو*چول کـ.صم زد که آب کــــــ.صم روی دسته میکروفن پاچید که کیـــــ.رش شـــــ.ق تر شد و نوک پستونمو خشن مکید و تندتر توی کـــــ.صم با میکروفن تلمبه زد..💦🔞 _اوووف این کـــــ.ص خوردن داره تنگ و صورتی اوممم آهههه میکروفنم داره توی کـــــصت حال میکنه اووف...💦🤤 تند تند با میکروفن توی کـــــ.صم تلمبه زد و منم کـــــ.یرشو مالیدم و آه و ناله کردم که یهو در استیج باز شد و.... دختر حش‍ـــــ.ری که خواننده شهوتی با میکروفن کـــــ.ص تنگ و داغشو جـــــر میده..🍑🔞🤤 https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk https://t.me/+MMsgqla5E4g3Y2Fk روی میکروفن خواننده سواری میکنه اووف..💦🔞
Show all...
• 𝒔𝒘𝒂𝒎𝒑 𝒐𝒇 𝒍𝒖𝒔𝒕 •

سرشو ببره لای پات و لیس بزنه و تو هم از لذت به خودت بپیچی🤤💦 •ژانر:بزرگسال،ممنوعه🔞 •زمان پارتگذاری:شنبه تا پنجشنبه❌ ‌•P1:

https://t.me/c/1813327060/151

00:03
Video unavailable
3.30 KB
👍 2
#شهوانی‌گروپ🍑💧 انواع و اقسام #کـ*یرای کلفت اونجا بود نمی‌دونستم رو کدومشون بشینم #کـ*یرا رو به ردیف جلوم چیده بودن و دراز کش بودن #کـ*یرای همشون سیخ بود اونقدر همشون #کـ*یر کلفت بودن ک*صم به نبض زدن افتاد و حشری شورتم رو تو صورت یکیشون پرت کردم،دوازده #کـ*یر کلفت به ردیف چیده شده بودن دستمو روی #کـ*یر همشونم کشیدم و آب از لب و لوچم آویزون شد _جووون چه #کـ**یرای کلفتی رو همتون سواری میرم اوممم بلافاصله بعد از حرفم روی #کـ**یر یه مرد سیاه پوست نشستم که بقیشون با سوت شروع به جق زدن کردننو..😱👅💦 https://t.me/+FXq6Kc76vJViZWQx https://t.me/+FXq6Kc76vJViZWQx
Show all...
𝒔𝒆... 𝒘𝒐𝒓𝒌𝒆𝒓🫦

شب انقد برات بخورمش کِ صُب نتونی راه بری بِیب🍑💦 رمان اروتیک و بزرگسال سک*س ورکر⛔️

00:05
Video unavailable
#پارت_۲۰۴ #پارت‌واقعی💦 #به‌شدت‌خشن🚳❌ - تا حالا کسی با #اسلحه ترتیبتو نداده نه؟ فکر کنم من #اولین نفر میشم! با شنیدن حرفش خشکم زد! سر اسلحه رو روی #سوراخم فشار داد و گفت - اخ یادم رفته #ضامنشو بکشم! اگه اشتباهی توت #شلیک کنم چی میشه به نظرت؟ هیستریک خندید و سر #اسلحه رو به زور فرستاد #داخلم که دادی کشیدم و ...🥵🔞 https://t.me/+KShVtnCJWH81ZGNk https://t.me/+KShVtnCJWH81ZGNk ❌به اجبار برده‌ی خلافکاری شدم تا از قتل هایی که انجام میداد پرده بردارم ولی یه شب تو آبم چیزی ریخت و...❌ #گی🏳‍🌈 #مافیایی
Show all...
FuqHrClaQAAirk3.mp43.25 KB
sticker.webp0.09 KB
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.