نازبانو_تیمارستان

#part_2 _اوه. چرا آقا پسرت برای من بلند نشده؟ به اندازه کافی برات هات و #سک*سی نیستم؟ صورتش رو با ماسکی، پوشونده بود ولی صدای ناز و پر عشوه‌ای داشت. #پس*تون‌های سفید و گردش رو توی دست گرفت. -دلت نمی‌خواد اینا رو بخوری و #بچلونی و اوممم! #مردو*نگیم رو لای باسن لختش گذاشت و خودش رو عقب و جلو کرد. داشتم اختیارمو از دست می‌دادم. این زن خیلی حرفه‌ای بود. لب‌هاش رو به لاله گوشم رسوند و همزمان که #مردو*نگیمو لای پاهاش جلو و عقب می‌کرد داخل گوشم آه کشید. -می‌خوام #کل*فتت سوراخمو جر بده! دوست داری؟ توم محکم ضربه بزنی؟ آهی کشید و لیسی به نوک سینه‌م زد. #مردو*نگیم کامل بلند و سفت شد. خنده‌ی نازی کرد و #بهش*تش رو روی کلاهکم تنظیم کرد و با یه حرکت نشست روش. با صدای جیغش #ش*هوتی نگاهش کردم و ماتم برد. دختر بود! ولی هنوز وحشیانه داشت روم سواری میکرد و #بهش*ت خونی و خیسشو میمالید و آه و ناله میکرد.. #مردو*نگیم داخل #کلو*چش سیخ تر شد و ناله های منم بلند شد دستامو بسته بود اما خودش امد روم و نوک #پستو*نشو کرد دهنم و منم با ولع براش خوردم که ... https://t.me/joinchat/gooAplXGHL4zOThk اسیر هوس🔞👿 روایت دختری #س‌سی که مخفیانه عاشق استاد جذابش میشه و میدزدتش و بهش #تجاوز میکنه و..🔥🔥

تجاوز به روانشناس#داغ توی محل کارش🔞🔥♨️ #part2 _جووون دکتر ..دوست نداری #مردونگی منو تو خودت جا بدی؟ مگه من چی کم دارم که نتونم #بهشت گشادتو پر کنم؟ قراره حسابی جر بخوری دکتر اوووف عجب #کلوچه ایی اووم. با ترس به مازیار نگاه کردم که دوباره دیونه شده بود. با هق هق سعی میکردم مانع پاره کردن شورتم بشم. ولی #کلوچمو مالوند و از روی شورت لیس زد که ناخودآگاه آه و ناله هام بلند شد. لعنت به شهوت..حشری نگاهم کرد و یهو از وسط شورتمو پاره کرد که #کلوچه‌ی بدون مو و آبدارم معلوم شد. با جیغ جیغ سعی داشتم پاهامو ببندم ولی میزد در #کلوچم و فحش میداد. یهو با دیدن #مردونگی معلقش که از تو زیپ شلوارش درامده بود. شوکه شدم. گنده و دراز بود ..من باکره بودم و مازیار سادیسم داشت ، رحم نداشت و جر میخوردم ! آه و ناله و گریه هام باهم قاطی شده بود. که شروع کرد به خوردن #کلوچم و قربون صدقه رفتنم. مازیار دیونه بود. _مردیکه سادیسمیی ولم کن ..ولم کن ..آاهههه آیییی خواهش میکنمم آخ یهو #مردونگیشو تو دستش گرفت و با خشم و نفرت چپوندش تو #بهشتم که ... https://t.me/joinchat/i3eIN9JKqhlhNTU8 مازیار از زیر میز #کلوچمو میخورد و توم با انگشتش تلمبه میزد🔞💦 به سختی به دکتر نگاه کردم و سعی داشتم ناله نکنم. سرشو به #بهشتم بیشتر فشار دادم که یهو ..🔞🔥😈 https://t.me/joinchat/i3eIN9JKqhlhNTU8 مازیار مردی سادیسم و #شهوانی که به روانشناس #سکسیش تجاوز میکنه و ..🔞❌❌😳

#part_101 چند دقیقه بعد #لخت روی تخت دراز کشیدمو بابایی بعد بستن #دستام به بالای تاج تخت #پوشکو زیرم انداخت و یه سری #چیز های ریز توی #پوشکم ریخت و بعد کار گزاشتن یه چیز #مکعبی شکل که حدس میزدم #ویبراتوره پوشکو بست و از بالا نگاهم کرد! - خب دختر کوچولو اینی که ریختم تو پوشکت #پونزه! هر تکونی که بخوری باعث میشه #پونز ها توی بدنت #فرو برن و.... بقیشم که خودت میدونی! اون کوچولوی لرزون توی پوشکت هم #ویبراتوره! آشنایی داری باهاش! سعی کن #تکون نخوری! باز هم خود دانی! با تکونی که خوردم #جیغم هوا رفتو....😦🤯 #بزرگسال🍼 #ددی_جذاب_و_خشنی_که_عاشق_بیبی_گرلش_میشه❌🧸 پونزو ریخت تو پوشکش🥺🔞📛 https://t.me/joinchat/6glF9yH8HXpkYjZk https://t.me/joinchat/6glF9yH8HXpkYjZk

🏳‍🌈⃟•بــردهٔ شیطان• #part_1 دست بسته شده‌م به تخت رو مشت کردم چشمهام رو محکم بستم لبم رو گاز گرفتم که ناله ای نکنم از شدت تلمبه زدن به واژ*نم سیـ*ـنه هام به لرزش افتاده بودن شدت تلمبه زدنش رو بیشتر کرد کشیده ی محکمی به سیـ*ـنه های لرزونم زد +ناله کن ، برام ناله کن زود باش هـ_ـرزه کوچولو چنگی به سیـ*ـنه هام زد با قدرتی که داشت بارِ دیگه دیلـ*ـدوی کلفت رو واردم کرد از شدت درد ناله ای کردم ، ثانیه ای بعد تنم به شدت به تخت کوبیده شد و ارضـ*ـا شدم بی حال چشمام بسته شدن ، با ضربه ی محکمی که به واژ*نم خورد با وحشت چشم باز کردم ردِ شلاق روی پوست نازک واژنم نمایان شد ...🔞⛓ https://t.me/joinchat/KlAt_OpoNLc0Y2Ex https://t.me/joinchat/KlAt_OpoNLc0Y2Ex سکـ🔞ـسی ترین رمانهای lgbt & bdsm‼️خشن ترین شکنجه های جسمی و جنـ*سی ‼️💦🔪

مردونگیم آروم فشار دادم تو بهشتش یواش یواش دادم تو حسابی ناله میکرد هربار که توی بهشتش تلمبه میزدم _آهههه محکم بکن امیر محکم تر بهشتمو جر بده +اوووف چشم نفسم آه میکشید و با این کارش شهوتیم میکرد _اومم امیر پارم کن +سیر نمیشی از این همه کلفتی آه جیران سینه های هفتادوپنج و هیکل سک. سیت همینجوری آبمو میاره🙈 _آییی عشقم محکمتر تلمبه بزن +جووونم ملوسک تو امرکن قربون این کلوچه خیست بشم _اووووم آه امیر محكم تَر آهههه https://t.me/joinchat/BafuIeUC-5thZTE0

مستری که اسلیوبویش زنشو ناراحت‌می‌کنه🔞🔥 Gay Gay - غلط کردم ارباب.. تروخدا.. -نگفتم چکاوک خط‌قرمز منه تخم‌سگ؟؟⚠️❌ نیما از درد ضربات شلاق هق زد؛ -گفتین.. هق...گفتین ارباب.. #گــــی_خـشــن😶‍🌫 #مـسـتـر_اسـلـیـو‌بـوی👬🚷 https://t.me/joinchat/qOlMyhVNCU42MjNk

🍌دوتا خواهر دانشجو که لیتل استادشون میشن و هر روز تو دفتر دانشگاه ج.رشون میده🤤🍆💦🔥 𝙃𝘼.𝙍𝘿 𝙎.𝙀𝙓 𝙂.𝙄𝙁 𝙋𝙊.𝙍𝙉 𝙃.𝙊𝙏💦🌵 _پاهاتو کامل باز #کنین توله ها🔥 من و رویسا #سریع پاهامو باز کردیم که همزمان با دوتا دستش روی بهشتامون سیلی #محکمی زد و تند شروع کرد چو.چولامونو به #مالیدن به خاطر خیس بودن بهشتامون با هر حرکت دستش صداش تو #کل اتاق میپیچید 💦🚫 کم کم داشتم میلرزیدم که کشید عقب و لب زد : _زوده برای خالی شدن #دانشجو های س.کسی من 🌡 بعد حرفش از توی کشو دوتا #خط کش📏💦 فلزی در اورد و #همنجور که تکونی بهشون میداد لب زد: _اماده ج.ر خوردن باشین خواهرای س.کسی🍆🌀 بعد حرفش تو یه حرکت خط کشو کرد داخل بهشتمون که #همزمان جیغی کشیدم که بیشتر فشار #داد داخلمونو غرید: _شیششش میخواین کل دانشگاه بریزه اینجا 🚷❗️ با این حرفش ساکت #شدیم که با قدرت شروع کرد به عقب جلو کردن خط کشا با برخورد تیزی #خط کش به بهشتم دوست داشتم جیغ #بکشم اروم دستمو گذاشتم رو چو.چولمو شروع کردم به #مالیدنش تو حال و هوای خودمون #بودیم که با صدای در .... 📛📛📛📛📛📛📛 https://t.me/joinchat/5lqG2pkXxs1kMjYx استادشون با خط کش میک.نتشون💯💢🍆💦

🏳‍🌈⃟•بــردهٔ شیطان• #part_1 دست بسته شده‌م به تخت رو مشت کردم چشمهام رو محکم بستم لبم رو گاز گرفتم که ناله ای نکنم از شدت تلمبه زدن به واژ*نم سیـ*ـنه هام به لرزش افتاده بودن شدت تلمبه زدنش رو بیشتر کرد کشیده ی محکمی به سیـ*ـنه های لرزونم زد +ناله کن ، برام ناله کن زود باش هـ_ـرزه کوچولو چنگی به سیـ*ـنه هام زد با قدرتی که داشت بارِ دیگه دیلـ*ـدوی کلفت رو واردم کرد از شدت درد ناله ای کردم ، ثانیه ای بعد تنم به شدت به تخت کوبیده شد و ارضـ*ـا شدم بی حال چشمام بسته شدن ، با ضربه ی محکمی که به واژ*نم خورد با وحشت چشم باز کردم ردِ شلاق روی پوست نازک واژنم نمایان شد ...🔞⛓ https://t.me/joinchat/KlAt_OpoNLc0Y2Ex https://t.me/joinchat/KlAt_OpoNLc0Y2Ex سکـ🔞ـسی ترین رمانهای lgbt & bdsm‼️خشن ترین شکنجه های جسمی و جنـ*سی ‼️💦🔪

: چرا #کلوچت آبشار راه انداخته؟؟💦💯 انگشتاشو داخل #بهشتم کرد و محکم و سریع داخلش تکون داد. آب #بهشتم روی سینش میپاچید. #انگشتشو دراورد و چند سیلی محکم روی #بهشتم زد و این بار سه انگشتشو داخلم فرو کرد که جیغی کشیدم‌ و گفت : بنظرت تا مچم داخلت جا میشه؟؟🔥🔞 https://t.me/joinchat/R2JncXmaf6NTZR0X

#سکس‌خشن‌توی‌ماشین🔞💦 #پارت‌73 این دفعه کمی بیشتر از کلاهش #مردونگیشو داخلم کردو در اورد و گفت _اومممم اروم بکنمت یا خشن؟ طاقتم تموم شد و با صدایی ناله مانند گفتم _منو بکن ژاو،هرطور میخای بکن فقط جرم بد.. که #مردونگیشو محکم واردم کرد که جیغ خیلی بلندی کشیدم که موهامو کشید و سرم اومد بالا! _جوری بکنمت که دیگه یادت نره واسه من عشوه بیای و از موقعیتم سو استفاده کنی! داشت عشوه هامو توی ماشین میگفت! با سرعت زیادی داخل #بهشتم تلمبه میزد و من تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که جیغ بکشم و #بهشتم رو بمالم اووف . با استرس و هیجان از داخل ماشین به خیابون شلوغ زل زدم که با مکیدن نوک #سینه هام آه و ناله هام بلند شد . _آه ، ژاو! چو*ل #بهشتم رو لرزوند و #مردونگیشو درآورد و دوباره کوبوند ته #بهشتم که .. https://t.me/joinchat/a_0emRBNhagyOGVh #جـق‌میزنی‌با‌پارتاش💦💦