cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

وزنِ چيزها

«چیزها همه وزن دارند، همه باارزش اند.» https://t.me/BiChatBot?start=sc-104445-Od2qL3X

Show more
Advertising posts
261
Subscribers
No data24 hours
-17 days
-630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
امروز.
Show all...
زمان کم میارم، برای نوشتن از خودم از چیزهایی که میخونم و زندگی می‌کنم این روزها، دفترچه یادداشتم رو توی ذهنم گم کردم، از وقتی ذهنم مرتب شده، یادداشت‌های شخصیم گم شدن، عجیبه ولی تحولات زیادی داشتم، رو به تولید و بازتولید خودم، این مدت خیلی اتفاقات افتاده، زشت و زیبا؛ اما نتونستم بنویسم چیزی، انگار ‌پذیرفتم که بله همینه زندگی که دنبالش بودی همینه زن، اون همه آرزو و ابهام و .. همه یادم رفته. اون بلوغ تن و روح اون ثبات فکر و عمل و مکان و فضا و یک پذیرش حداقلی از وضع موجود، از من یه آدم دیگه داره می‌سازه، آدمی که نمی‌فهمه چطور روزش شب میشه، دغدغه‌هاش بیشتر و جدی‌تره ولی تن سپرده به جریان که داره با خودش می‌بره. کی باورش میشه پاییز از نیمه گذشته، کی باورش میشه هنوز سرد نیست و انگار من موندم توی تابستون تا یه بار دیگه زندگیش کنم منتها با یک شکل دیگه. تعداد کتاب‌هام زیاد شده، بار روش شونه‌هام زیادتر، تعداد آدم‌های اینجام کمتر شده ولی الحمدلله شکر که دستام سالمه و دارم می‌نویسم.
Show all...
دلم میخواد وقتی مُردم یکی در مورد من بنویسه. اون روز واقعا باید ازم یه اثر خوب به یادگار بمونه. [ماندگار]
Show all...
اینجا دستی وجود دارد که بر روزهایم چیره می شود و حرف هایم را می دزدد. ای درخت غمگین! ای درخت زرین بالاتر برو! گلایه هایم را بشنو! آتش بگیر تا تو را درطلوع خاکستر بنگرم! هر بار که ستاره ای را گم کردم راه ستارگان گم شد و بعد خودم را گم کردم ای درخت پاییز منفجر شو تا پنجره در پنجره گشوده شوم آزادی، زبان من است: سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم سلام بر آنان که با زخم های من روشن شده اند. «محمود درویش»
Show all...
بعد از روزهای گرم و سختِ بسیار همین لحظه باران می‌بارد و گویی دیگر این بادی که از کنار پنجره به گوشه‌ی صورتم می‌خورد نشان می‌دهد که روزهای زیادی گذشته‌ که در آن تلاش می‌کردم آدم بهتری باشم برای خودم و برای این لحظات. آدم فکر می‌کند آینده کجاست و چقدر باید برایش زحمت بکشد، اما آینده همین لحظه بدون تردید و بدون درنگ با بارانی از رنگ دیگری از راه رسیده است، این پاییز دیگر خیلی چیزها را پذیرفته ام، جنگ و جدال را رها کرده و به تاریک شدن اتاق از هوای ابری امروز دلگیرانه نگاه نمی‌کنم، حتی اگر دلگیری من از شکل یک دلگیری جمعی باشد که این روزها مثل خوره به جان همه افتاده و کسی را پیدا نمی‌کنی که ملال و روزمرگی خسته اش نکرده و امیدی برای فرداها را در دلش خاموش نکرده باشد. در زمانه ای که هویت ما با وضعیت موجود آنچنان گره خورده که با تلنگری از اخبار ، سینه هامان مالامال می شود و به گریه می‌افتیم و سینه چاک می‌کنیم یا احساس می‌کنیم فقط در این جغرافیاست که هر روز با شنیدن خبر بدی باید عادی به زندگی ادامه دهیم. ما همان انسان های دیروز نیستیم. امروز با به همین بوی باران قسم می‌دانم ما آدم های دیگری شده ایم.
Show all...
بیائید جنگ را محکوم کنیم خمپاره و ترکش و ویرانی خانه ها را محکوم کنیم. اگر هوادار شعر و کلمه و صلح هستیم فقط جنگ را زشت بدانیم خانه همان خانه ست، در غزه و تل آویو همان خانه ست. آتش این جنگ در این جهان وحشی شده‌ی امروز در چشم بر هم زدنی به خانه‌ی خود ما هم خواهد آمد. چگونه می توان از به خون کشیدن شدن یک شهر خوشحال بود؟ چه ساخته ایم از خودمان که از خون شاد می‌شویم؟ چه اهریمنی شده‌ایم؟ بر روی این سرزمین چیزی شایسته ی زیستن است آمدن بهار آغاز عشق خزه ای بر روی یک سنگ آخرین روزهای تابستان بر روی این سرزمین چیزی شایسته ی زیستن است...... محمود درویش
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
زن، نژاد، سادگی، طبیعت، شرق و‌ دیگه؟
Show all...
چه شبِ دم دمیِ نابی
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
به نظرم پارک‌های تهران رو واقعا دارن خشک میکنن. هیچ کس هم متوجه نیست.
Show all...
اولیه صدای بارون از کانال کولر رو شنیدم، بعد از این روز سخت این اولین لحظه‌ی خالی شدنم بود. نمی‌تونم قدم به قدم لحظه های امروز رو فراموش کنم، اما سعی میکنم به امروزی که تموم شده فکر نکنم. می‌دونی اگر هزار بار گاهی برگردی عقب باز هم همون اتفاقات میفته چون باید بیفته، شاید دیگران باید بیشتر از من ازوم لحظات درس بگیرن. من درس خودم رو گرفتم. اما درس گرفتن وقتی مناسبه که دفعه بعدی در کار نباشه. صدای بارون قطع شد.
Show all...